نشست علمی «نظریه پردازی داده بنیاد وکاربست های آن در علوم انسانی» برگزار شد؛
مداحی: بیش از حد مجاز از نظریه دادهبنیاد استفاده کردیم/ انتقاد از تمرکز افراطی در مبانی فلسفی و روششناسی
مداحی گفت: وقتی به پژوهشهای دهه اخیر نگاه میکنیم متوجه میشویم که در گراندد تئوری به یک عصیانی رسیدهایم و بیش از حد مجاز از آن استفاده میکنیم و دچار یک ابتذال در استفاده از این روش شناختی شدهایم.
الهام ابراهیمی مترجم کتاب «نظریه پردازی داه بنیاد» اولین سخنران این نشست بود که درباره روش و روش شناسی بیان کرد: برخی روی روش تمرکز کردهاند و برخی دیگر روی روش شناسی. فلیک در این کتاب هرجا روشی را شرح داده، فلسفه و روش شناسی آن روش را نیز بیان کرده است.
او ادامه داد: فلیک در این کتاب میگوید این یک برنامه پژوهشی است نه صرفا یک کتاب کیفی و آنچه در این کتاب جلب توجه میکند این است که فلیک مناقشات زیادی که درباره گراندد تئوری وجود دارد جمع بندی کرده و به نتیجه رسیده است.
او افزود: فلیک از ابتدای بحث نظریه پردازی داده بنیاد، یک دعوی بین اینکه بالاخره نظریه داده بنیاد اکتشاف است یا تبین مطرح میکند. او سوال میکند که باید با آن قیاسی برخورد کرد یا استقرایی؟ و معتقد است اشباع نظری زمانی اتفاق میافتد که ما به اشباع مقولههایمان برسیم وگرنه دادهها هرگز پایان نمییابند.
ابراهیمی اظهار کرد: کتاب حاضر را میتوان یک برنامه پژوهشی جامع توأم با فهم خاصی از فرایند پژوهش، انتخاب مواد و همچنین تولید و استفاده از دادههای کیفی دانست. نظریه پردازی داده بنیاد به دلیل هدف اصلیاش که شامل طرح نظریهها با استفاده از تحلیلهای تجربی و ارائه تبیین برای پدیدههاست از دیگر برنامههای پژوهشی کیفی متمایز است.
او درباره اهمیت یافتن روشهای پژوهش کیفی، به ویژه در سالهای اخیر اظهارکرد: تردیدی وجود ندارد تعمیم و کاربرد این روشها از رشتههایی که مهد زایش آنها بودهاند؛ مانند علوم فلسفی و مطالعات اجتماعی، به رشتههای کاربردیتر مانند مدیریت و روانشناسی نشان دهنده نیاز به اتخاد رویکردی بین رشته ای برای به کارگیری این روشهاست و نظریه پردازی داده بنیاد، نمونهای آشکار از کاربرد چنین روشهایی است.
ابراهیمی افزود: رویکرد داده بنیاد رویکردی است که در بافتار جامعه شناسی متولد شد و بسط و توسعه یافت و امروزه کاربرد آن را در بسیاری از رشتههای حوزه علوم انسانی و اجتماعی شاهد هستیم. اما متاسفانه آنچه میان رشتههای مختلف در زمینه به کارگیری این رویکرد و مجموعه روشهای ذیل آن وجود دارد این است که در برخی، تأکید و تمرکز بیش از اندازه بر مبانی فلسفی و روش شناسی وجود دارد؛ به نحوی که پژوهشگران را از به کارگیری روش مناسب باز میدارد.
او گفت: برخی پژوهشگران رشتهها، صرفاً روش را در دستور کار خود قرار میدهند؛ بی آنکه فلسفه به کارگیری این روشها را لحاظ کنند. هر دو موضوع آفتی است که پژوهشهای کیفی با آن مواجه است.
ابراهیم افشار سخنران دوم این نشست کتاب «نظریه پردازی داه بنیاد» را از دو منظر مورد بحث قرار داد؛ یکی از نگاه ترجمه و دیگری از لحاظ ویراستاری و بیان کرد: مترجم خیلی وابسته به متن است درحالیکه یک ترجمه موفق زمانی رخ میهد که مترجم شیوه نگارش را به شیوه ای به دست بگیرد که با زبان و فرهننگ زبانی مقصد هم راستا باشد.
او در ادامه گفت: ترجمه یک کتاب باید به گونهای باشد که وقتی کتابی را میخوانی احساس کنی آن کتاب به زبان کشور مقصد نوشته شده است و ترجمه نیست. لازمه چنین چیزی این است که باید متن اصلی را خوب فهمید، از آن فاصله گرفت و بعد ترجمه کرد.
سلمان صادق زاده سخنران دیگر این نشست درباره نظریه داده بنیاد اظهار کرد: قبل از بحث درباره نظریه داده بنیاد باید ابتدا به معرفت شناسی بپردازیم چراکه شناخت جهان نیاز به این دارد که بدانیم شناخت ما از عینیت شروع میشود یا از ذهنیت.
او گفت: اینجا روش تحقیق دچار شکاف میشود. یک سری از روشها میگویند ما به عینیت معتقدیم و هرچه میبینم همان را گزارش میکنیم مثل نظریه پوزیتیویسم یا همان اثبات گرایی. اما این روش وقتی در علوم انسانی آمد جواب نداد و این مشکلی بود که عینیت گراها با علوم انسانی دارند.
صادق زاده ادامه داد: در این سیر تاریخی یک سری نظریههای بینابینی شکل گرفت که عینیت و ذهیت را باهم ترکیب کند. نظریه داده بنیاد یکی از نقطه عطفهای این موضوع بود که نه به قیاس تاکید داشت و نه به استقرا.
او با اشاره به اهمیت مدل پارادایمی این نظریه بیان کرد: مدل پارادایمی این نظریه یک عنصر را در زمینه میگذارد و شرایط مداخلهای در این زمینه را با برآیند علمی تعیین میکند چراکه این نظریه از نظر دلالتها بسیار مهم است و باید بین عینیت و ذهنیت رابطه ایجاد کند.
جواد مداحی آخرین سخنران این نشست بود که درباره گراندد تئوری گفت: وقتی به پژوهشهای دهه اخیر نگاه میکنیم متوجه میشویم که در گراندد تئوری به یک عصیانی رسیدهایم و بیش از حد مجاز از آن استفاده میکنیم و دچار یک ابتذال در استفاده از این روش شناختی شدهایم.
او ادامه داد: حلقه مفقوده گراندد تئوری عدم توجه به الفبای هستی شناسی و متدولوژی روش شناختی است و با وجود عدم شناخت این دو چگونه میخواهیم نظریه پردازی هم بکنیم.
او همچنین درباره علت ظهور نظریه داده پرداز گفت: ظهور این نظریه برای پاسخ به اثبات گراها بود که به آنها ثابت کنند فقط هرآنچه لمس و حس میشود و فقط هرآنچه دیده میشود قابل سنجش نیست.
او در انتها بیان کرد: یکی از ادعاهای گراندد تئوری تولید نظریه است. ما در گراندد تئوری میخواهیم معنا را کشف کنیم و کارکرد علم در گفتگوهایمان نمایان شود.
نظر شما