دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۷
کتابی که راوی رنج مردم افغانستان است

کتاب «فرار از کابل»، نوشته کی‌.ای. نیلسن بیانگر گوشه‌‌ای از اتفاقات تلخ 15 آگوست در افغانستان است. امان شادکام، نویسنده و منتقد ادبی یادداشتی بر این کتاب نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امان شادکام: در ۱۵ آگوست سال 2021 میلادی طالبان مجدد کابل را اشغال کرد. کارمندان دولتی، نهادهای خصوصی، نیروهای امنیتی، ریاست جمهوری و افغان‌تباران خارجی در یک وضعیت بسیار بدی قرار گرفتند و حتی راه‌ فرار خود را گم کرده بودند. سربازان در آن روزها، یونیفورمش را از تنش بیرون می‌کشیدند و به زباله‌دانی‌ها می‌انداختند. قدم زدن با پاهای برهنه را ترجیح می‌دادند نسبت به داشتن کفش نظامی ارتش و پولیس. شهر کابل به یک شهر زامبی مبدل شده ‌بود، همه سعی می‌کردند از این شهر فرار کنند و نمی‌خواستند که در این شهر بمانند و ادامه‌ زندگی بدهند. همه‌ مردم فکر فرار را در مغز و استخوانش پرورش می‌دادند. به ‌خاطر اینکه طالبان از دوره‌ اول تسلطش و ۲۰ سال اخیر آدم کشتن، انفجار و انتحار کردن، شغل با شرف شرعی و قانونی‌شان بودند و مردم افغانستان را در یک حالت سراسیمگی قرار داده‌اند.

کتاب «فرار از کابل»، بیان‌گر گوشه‌‌ای از اتفاقات تلخ 15 آگوست در افغانستان است. این کتاب به قلم کی.ای. نیلسن با ترجمه‌ اسدالله جعفری (پژمان) در ماه حوت/اسفندماه 1401، در 90 صفحۀ رقعی توسط انتشارات سیب سرخ در تهران به زیور طبع آراسته شده است. خانم نیلسن یکی از نویسندگان آمریکایی است که وی برنامه‌های تافل و اِی‌اِس‌اِل (TOEFL و  ESL) را به بزرگسالان و کودکان تدریس می‌کند. نیلسن زبان انگلیسی را بیش از هفت سال تدریس کرده ‌است. او دیدگاه‌های منحصر به فرد در مورد آموزش و یادگیری مؤثر در رابطه به آموزش زبان دارد. خانم نیلسن از دوران کودکی به داستان‌نویسی روی آورده. با این اوصاف، داستان‌ها و آموزش‌های نیلسن از تعریف‌ها و شهره‌های فوق‌العاده‌ای برخوردارند.

به هر حال، کتاب غیرداستانی فرار از کابل، داستان یک خانواده یا به عبارت بهتر، داستان یک خانمی به نام سمیه با دو فرزند قد و نیم قدش که در میدان‌ هوایی کابل گیرمانده است را حکایت می‌کند. این خانواده شهروند آمریکایی-افغان‌تبار است و به خاطر دید و بازدید از اقاربش به افغانستان آمده ‌بود، اما این دیدار در روزهای سقوط دولت جمهوریت مصادف می‌شود. سمیه و فرزندانش در یک وضعیتی خطرناک امنیتی قرار می‌گیرند. 

کتاب فرار از کابل در برگیرنده‌ 13 فصل است که 12 فصل آن درباره نجات سمیه و فرزندانش نگاشته شده و یک فصل نیز گزارش‌های تکان‌‎‎دهنده از جنایت‌های طالبان در افغانستان است.

ساختار کلی کتاب، تحقیقی-داستانی است، اما متن کتاب موضوعات استخباراتی را نیز به شکل ماهرانه‌ با خود حمل می‌کند؛ بنابراین، به صورت فشرده به سه نکته‌ مهم در لایه‌های کتاب فرار از کابل می‌پردازم.

 از لایه‌های کتاب فهمیده می‌شود که تیم نجات سربازان آمریکایی در یک وضعیت بد قرار داشته و با بن‌بست‌های وافری عملیات نجات مواجه بودند. در میان انبوه از مردم، تشخیص افراد که جانش در خطر قرار داشته، برای تیم نجات سخت و دشوار بوده است. میدان هوایی کابل اتراق‌گاه خانواده‌ها و خواهان فرار از کابل بودند. ضعف تیم نجات سربازان آمریکایی به وضوح در کتاب مشاهده می‌شود و محسوس است. از چت‌هایی که خانم سمیه با خانم نیلسن داشته نیز افهام می‌شود که آمریکایی‌ها در یک بحبوحه‌ای قرار گرفته بودند که سربازان و تیم نجات شان از درک آن اتفاقات عاجز و سردرگم بودند.

خانم نیلسن چندین‌بار به‌خاطر نجات سمیه و فرزندانش با بخش استخبارات آمریکایی‌ها تماس می‌گیرد و آنها فقط وعده‌های تهی نثار خانم نیلسن می‌کنند. می‌توانیم از درون کتاب به این درک برسیم که مقامات بلندپایه‌ آمریکایی نیز در همان روزها با گروه طالبان در ارتباط بودند. عده‌ای از کارمندان سفارت‌خانه آمریکا در کابل به شهروندان آمریکایی-افغان‌تبار  با توافق طالبان داخل قرارگاه آمریکایی‌ها اجازه‌ ورود می‌دادند.

برای افهام بیشتر به چند نمونه‌ از لایه‌های کتاب اشاره می‌کنم: «هنگامی‌که کایل به من تماس گرفت که چرا گروه نجات هنوز نیامده است، من به او پیام دادم و شرح و بسط دادم؛ سمیه و  گروهی‌که برای نجات شما آمده بود هدف حمله‌ گروه طالبان قرار گرفت؛ به همین خاطر آنها مجبور شدند که به عقب برگردند. اما همکاران ما برای خروج‌ شما از میدان هوایی کابل شدیداً تلاش می‌کنند تا شما را از آن مخمصه بیرون بکشد» 

کایل یک کارمند استخبارتی نیروهای آمریکایی در آمریکا است: «ما نمی‌توانیم به طور قطعی بگوییم که چه کاری باید انجام دهید و یا چه کاری نباید انجام دهید، اما به نظر شخصی‌ام، فکر می‌کنم باید کمی صبر و حوصله پیشه کنید تا ببینید که آیا فرصتی برای ملاقات با تیم نجات وجود دارد یا خیر. اگر دوباره این فرصت هم میسر نشد، سپس به جلال آباد واقع در شرق افغانستان بروید؛ اما فعلا باید صبور باشید تا اوضاع در میدان هوایی کابل از مبهمی‌اش فارغ شود. امیدوارم که وضعیت عادی شود تا شما را از لجن‌زار به‌ نام میدان هوایی کابل نجات بدهیم»
  
به هر صورت، لایه‌های کتاب نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها از وضعیت شوکه شده ‌بودند و حتی خارج شدن خودشان را به صورت قطعی تضمین نمی‌توانستند. خانم نیلسن به شیوه‌ استخباراتی در کتابش نگاشته که گفت‌وگوها با طالبان جریان دارد و تلاش می‌کند که به یک توافق نسبی برسد تا آمریکایی‌ها بتوانند از افغانستان بیرون شود.

دین و عقاید
چیزی که در این کتاب خیلی برجسته است موضوعات دین، عقیده و باور است. نویسنده کتاب عقیده و باور را برتر از عقل تلقی کرده و چنان موضوع عقیده و باور را بزرگ کرده است که باید کتاب را از زاویه‌های دیگری نیز مورد بررسی قرار داد. گاهی چنان به نظر می‌رسد که خانم نیلسن، مذهبی‌تر و افراطی‌تر از طالبان است؛ اما با این تفاوت که طالبان پیرو حضرت محمد (ص) است و خانم نیلسن پیرو حضرت عیسی مسیح. در هر حال، توصیه‌ همیشگی بانو نیلسن به سمیه این است که به خداوند ایمان داشته باشد. گاهی به خانم سمیه پیام می‌دهد که من برایت امشب دعا می‌کنم تا از میدان هوایی کابل خارج شوی. شب‌های آینده قصد دارم دعاخوانی دسته‌جمعی برگزار کنم، تو هم دعا کن و به کمک خدا حتماً از آنجا نجات می‌یابی. این قسمت خیلی جالب است و باید عمیق به آن توجه شود تا تفاوت‌های شرایط دین و مذهب را در هر زمان و مکان درک کند.

جالب اینجاست که خانم سمیه از دست یک گروه به شدت مذهبی، افراطی و بنیادگرا به نام طالبان فرار می‌کند، اما راه فرارش را یک فردی به شدت مذهبی دیگر به نام نیلسن که در آمریکا نشسته، هموار می‌کند. سمیه چندین شب با بچه‌های کوچکش در میدان هوایی کابل می‌ماند و خانم نیلسن در آمریکا دعاخوانی دسته‌جمعی برگزار می‌کند.

به صورت نمونه به چند برش از کتاب که درباره وردخوانی‌های خانم نیلسن است، اشاره می‌کنم: «من مجددا به سمیه پیام دادم: قوی و پرقدرت باش. به امید خدا شما به خانه برمی‌گردید و یک زندگی نو و با آرزوهای نو را آغاز می‌کنید. آگاه باش که شما را دوست داریم و خداوند شما را بیشتر از همه دوست دارد. او از شما محافظت خواهد کرد.» در فصل دوم از سمیه می‌خواهد که از خداوند طلب استغفار کند و تنها از او کمک بخواهد.

پیام‌های خانم نیلسن در آن شرایط به زعمش تاثیرگذار است. چون احساس می‌کرد که سمیه در یک شرایط بدی قرار گرفته و در آن شرایط تنها اعتماد به نفس و متوسل شدن به خدا، راه دیگری برای آرام کردن او نیست. خانم نیلسن را می‌توان یک فرد به‌شدت دینی و مذهبی دانست که از راه دور برای سمیه دیکته‌ای دینی و مذهبی می‌نویسد. اما نقش بانو نیلسن را برای خارج کردن خانم سمیه و فرزندانش، نمی‌توان نادیده گرفت چون  علاوه‌ بر وردخوانی، خودش را به آب و سنگ می‌زند تا او را نجات بدهد.

کابل و شبح ترس
بخش مهم کتاب فرار از کابل، همین موضوع ترس و هراس است. طالبان میدان هوایی کابل را محاصره کرده است. سمیه چند شب و روزی که در میدان هوایی می‌ماند، هر لحظه ترس و هراس از وی و فرزندانش میزبانی می‌کند. هر طالبی را که می‌بیند خودش را از معرض دید پنهان می‌کند و اشک‌های ترس در چشمانش حلقه می‌زند. حتی امیدی برای زنده ماندن ندارد و به نیلسن پیام می‌دهد که او را از جهنم میدان هوایی کابل نجات بدهد. گاهی از بیانش عاجز می‌شود و به خانم نیلسن می‌نویسد: «احساس می‌کنم که عمرم در همین‌جا به پایان می‌رسد. عامل مرگم می‌تواند دو چیز باشد یا ترس یا شلیک‌های نیروهای طالبان.»

کتاب فرار از کابل، بیانگر یک واقعیت تلخ از  افغانستان است که در 15 آگوست 2021 برخلاف تصور شهروندان افغانستان اتفاق افتاد. طالبان برای بار دوم کابل را با زور تفنگ با خشونت تصرف کرد.  این کتاب از گوشه و کنار اتفاقات آن روزها روایت‌های میدانی را بازگو می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها