چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۵
مردی که زندگی را دوست داشت

حمیدرضا صدر، مردی که زندگی را دوست داشت، زندگی کرد و برای زنده ماندن رو در روی مرگ و بیماری ایستاد. او با آثارش با تفسیرش و با نقدهایش برای تمام اعصار ارثی باقی گذاشت که در تمام زمان‌ها زنده بماند. حمیدرضا صدر پیش از همه‌ی این‌ها معلم بود. نوشت و منتظر شد به موقع به انتشار برسد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ حسین نظرعلی: حمیدرضا صدر برای عموم مردم در ابتدای حضور در تلویزیون به عنوان کارشناس ورزش شناخته شد اما در سال‌های اخیر همه او را به عنوان یک مولف، منتقد و نظریه‌پرداز سینما نیز شناخته‌ بودند. در این گزارش به مناسبت سال‌روز تولد حمیدرضا صدر به معرفی اجمالی کتاب‌های او، پرداخته‌ایم.

حمیدرضا صدر متولد ۲۸ اسفند ۱۳۳۴ در مشهد، نویسنده، منتقد سینما ، تحلیل‌گر و کارشناس فوتبال بود، و صدالبته دستی هم بر تاریخ نویسی داشت. پای ثابت ویژه برنامه‌های فوتبال و تورنمنت‌های معروف دنیا مانند جام‌جهانی و جام ملت‌های اروپا، کارشناس زبده سینما و منتقد فیلم هم بود که در نشریه‌های تخصصی سینما برای سالهای متمادی می‌نوشت. صدر دانش‌آموخته کارشناسی اقتصاد و کارشناسی ارشد شهرسازی از دانشگاه تهران است و مقطع دکترا خود از دانشگاه لیدز انگلیس گرفت.

صدر نویسنده «مجله فیلم» بود و با نشریاتی چون «زن روز»، «هفت»، «سروش» و «تهران امروز» همکاری داشت و در تعدادی از روزنامه‌های معروف صبح ایران، ستون ثابتی با موضوعیت فیلم و نقد وبررسی آن داشت. این سالهای آخر تا حدود زیادی از نقد و بررسی فیلم فاصله گرفته بود و در پاسخ به علت این موضوع عنوان داشت که: «از نظر من نقد فیلم در دنیا تمام شده است و مخاطبان خودشان صاحب نظرند، چرا که نسل جدید این امکانات را دارند که فیلمی را بارها ببینند و در موردش صحبت کنند.»



حمیدرضا صدر تسلط کامل بر فوتبال ایران و جهان داشت. وی بارها به استادیوم‌های مشهور فوتبال جهان رفت تا مسابقات را از نزدیک ببیند. او به تاریخ فوتبال نیز بسیار علاقه داشت. به گفته خود صدر، نسبت به دیدگاه بازیکنان و مربیان حرفه‌ای فوتبال در سیاره دیگری به سر می‌برد.
شهرت صدر بیشتر به خاطر سبک گفت‌وگوی توأم با هیجان و ابراز احساساتش به فوتبال در اجراهای تلویزیونی است.
حمیدرضا صدر مردی که خسته بود و از خیلی‌ها گلایه داشت و می‌خواست از ایران برود، در اواخر عمرش، دلزدگی از همه چیز در حرف‌هایش پیدا می‌شد.

اولین رمان حمید رضا صدر، روایتی از زندگی محمدرضا پهلوی است در سال ۱۳۴۴. مردی که زبان گزارشی صدر، ترس‌ها و باورهایش را با رفت و برگشت‌های زمانی روایت می‌کند. شاهی که از ترور می‌هراسد. مدام به گوشه‌های تاریک ذهنش سرک کشیده می‌شود تا تصوری از اطرافیان و نخست وزیران و دوستان محبوب و سوءقصدکنندگانش، نمایان شود. صدر، شاه را با مستندهای تاریخی فراوانی که با تحقیق به دست آورده است و با خوانش انبوهی مجله، کتاب و سند کتابخانه‌های ایران و با استفاده از فلاش‌بک و فلاش فوروارد می‌سازد.



او همچنین در کتاب «پسری روی سکو‌ها» روایتی از 40 سال خاطرات فوتبال ایران را با نثری گرم و جذاب بازگو کرده است. کتاب پسری روی سکوها وقایع‌نگاری چهاردهه فوتبال ایران است که در قالب رمان روایت شده است. کتاب با مقدمه‌ی نویسنده آغاز می‌شود. او در مقدمه «فوتبالی‌ها» را با زبانی شاعرانه به زیبایی توصیف می‌کند: «فوتبالی‌ها توانایی فراوانی در تدوین ذهنی دارند. جامپ‌کات‌های ذهنی‌شان حیرت‌انگیز است. می‌توانند صحنه‌های بازی دو ساعته‌ای را که دیده‌اند در یکی دو دقیقه پشت سر هم قطار کنند. می‌توانند درگیری‌های مسابقاتی را که فقط توصیف‌شان را شنیده یا خوانده‌اند بلافاصله پیش روی‌شان مجسم کنند. می‌توانند آشناها را کنار غریبه‌ها قرار دهند. تماشاگران خودی برابر طرفداران رقیب.»

صدر حوادث، اتفاقات و خاطره‌های تیم ملی فوتبال ایران را از سال 1342 تا سال 1377 روایت کرده است. او روایتش را با رقابت تیم ملی در برابر عراق در 22 آذر 1342، خاطرات خود را آغاز می‌کند و تا بازی ایران با آمریکا در جام جهانی 1998 در کشور فرانسه ادامه می‌دهد.



حمیدرضا صدر در کتاب «پیراهن‌های همیشه» تعداد زیادی از بازیکنان فوتبال را معرفی کرده و از آغاز فوتبال حرفه‌ای تا همین چند سال پیش را به تصویر کشیده است. از ریکاردو زامورا و آنتونی رابینز تا بابی چارلتون افسانه‌ای در این کتاب معرفی‌شده‌اند و خواننده نخواهد توانست برای فاجعه‌ی مونیخ که برای بازیکنان منچستریونایتد رخ داد گریه نکند.
کتاب حمیدرضا صدر چیزی خیلی بیشتر از معرفی فوتبالیست‌هاست. او در فصل پله خرابه‌های برزیل را توصیف می‌کند، هنگام حرف زدن از فرانس بکن باوئر بلند شدن آلمان از خرابه‌های جنگ جهانی را به تصویر می‌کشد و وقتی از جورج بست حرف می‌زند می‌فهمید ستاره شدن تضمینی برای ستاره ماندن نیست.
در این کتاب از دو بازیکن ایرانی هم یاد شده است، همایون بهزادی و ناصر حجازی؛ که هر دو بخش بزرگی از داستان فوتبال ایران‌اند. کتاب حمیدرضا صدر خیلی سریع به چاپ دوم و سوم رسید و هنوز هم یکی از پرفروش‌های نشر چشمه است.



حمیدرضا صدر در کتاب نمیکت داغ، از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو نگاه خود را معطوف به مربیان فوتبال کرده است و نقش پر رنگ آن‌ها را در زیبایی و جذابیت فوتبال مدرن بررسی کرده است. حمیدرضا صدر در کتاب نیمکت داغ، زندگی و تفکر فوتبالی 31 مربی بزرگ تاریخ فوتبال را برررسی کرده است. نگاه حمیدرضا صدر در روایت کتاب، نگاهی تحلیلی به تاکتیک‌های مورد استفاده در فوتبال از گذشته تاکنون است. نویسنده سعی کرده است تا علت تغییر شیوه‌های تاکتیکی فوتبال و نحوه‌‌ی بازی فوتبال امروزی را توضیح دهد و نقش مربیان برجسته‌ی سالیان قبل را در شکل‌گیری فوتبال جذاب کنونی شرح دهد.
صدر در 31 فصل، 31 مربی برتر تاریخ فوتبال را که با نوآوری‌های خود یا نحوه‌ی مدیرت‌شان یا موفقیت‌های بزرگی کسب کردند و تغییری در نحوه‌ی بازی‌ کردن فوتبال ایجاد کردند را معرفی کرده است. از آنجایی‌که دهه‌ی 30 میلادی آغاز فوتبال به شکل حرفه‌ای با شروع برگزاری مسابقات جام جهانی بود، نویسنده از مربیان دهه‌ی 30 میلادی مانند «هوگو میسل» و «ویتوریو پوتزو» معرفی خود را آغاز کرده است. پس از آن مربیان موفق و قهرمان در جام جهانی معرفی شده‌اند که از آن‌ها می‌توان به «سپ هربرگر» مربی تاریخ‌ساز آلمان و «سزار منوتی و کارلوس بیلاردو» مربیان بزرگ آرژانتینی، اشاره کرد. صدر مربیان فوتبال باشگاهی را نیز از قلم نینداخته است و فصولی از کتاب را به مربیان موفق باشگاهی مثل «الکس فرگوسن»، «پپ گواردیولا»، «آرسن ونگر» و «ژوزه مورینیو» اختصاص داده است.
 

آخرین کتاب حمیدرضا صدر به نام «از قیطریه تا اورنج کانتی»، کتابی تلخ است که ارزش ادبی بالایی دارد. حمیدرضا صدر زمانی که متوجه پیشرفت بیماری سرطان شد، برای ادامه درمان راهی آمریکا شد و در همان‌جا تصمیم گرفت درباره‌ دوران درگیری‌اش با این بیماری و روزهای خود در این مدت بنویسد. درباره‌ مبارزه‌ و ایستادگی خودش برای زنده ماندن و البته که شکست بیماری. با این شرط که کتاب زمانی چاپ شود که او چشم از دنیا بسته باشد. کاش این کتاب به مرحله چاپ هنوز نرسیده بود. فصل آخر این کتاب را غزاله صدر، دختر حمیدرضا صدر نوشته است. وی درباره‌ی روزهای پایانی‌اش با پدرش نوشته است و چه فصل تکان دهنده‌ای است.
در این کتاب حمیدرضا صدری را می‌بینیم که دارد برای بعد از خودش از زندگی می‌نویسد. از تلاش و تعریف سلامتی و ارزشی که شاید فقط زمانی متوجه آن شویم که در بستر بیماری هستیم. از روزهایی می‌گوید که می‌رود بی آنکه توجه کنیم که این روزها و ساعت‌ها هرگز باز نمی‌گردند. زمانی این گفته‌ها ارزش پیدا می‌کنند که فردی مانند او که در تمام دوران حیاتش تلاش کرده و زندگی پرثمری داشته است به ما گذر زمان را گوشزد می‌کند. فردی چون او از ارزش لحظات زندگی و سلامتی می‌نویسد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها