سه‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲
سیستم اطلاعاتی ما، شبانه‌روزی رصد می‌شد

احمد مهرنیا گفت: امروزه بحث‌های فرهنگی ما غریب مانده و کمتر به آن‌ها رسیدگی می‌کنند، با این روند در چند سال آینده ما با یک بحران جدی در عرصه کتاب روبه‌رو خواهیم شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، احمد مهرنیا در سال ۱۳۶۰ در یکی از دسته‌های پروازی اف-۵ از پایگاه هوایی تبریز وظیفه پشتیبانی هوایی از تانکرهای سوخت‌رسان عملیات اچ-۳ را برعهده داشت. مهرنیا پس از حضور در یک مأموریت، به‌عنوان افسر رابط نظامی در یگانی از نیروی زمینی و اجرای یک رزمایش بزرگ در غرب کشور، دورهٔ آموزش رزمی هواپیمای شکاری اف-۵ را در پایگاه هوایی دزفول آغاز و اواسط تابستان ۱۳۵۷ فارغ‌التحصیل شد. به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت‌وگویی با داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

مهرنیا در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا به چگونگی انجام عملیات الولید گفت و اشاره کرد:‌ این عملیات از هدف یعنی از پایگاه همدان که قرار بود برای این مأموریت اقدام کند، فاصله بسیار زیادی داشت. بنابراین مسیر باید طوری طراحی می‌شد که امنیت برای خلبانان ما تأمین شود و از همه نظر مشکلی برای آن‌ها پیش نیاید. در واقع مرز شمال عراق یا جنوب ترکیه مرز کوهستانی‌ای است و کوه‌های عجیب و غریبی دارد به‌نام دره شیطان. هواپیماها خیلی خوب در پناه این کوهستان می‌توانستند از دید رادارها مخفی و دور باشند، برای همین این منطقه انتخاب شد و بهتر از این مسیر هم برای آن شرایط پیدا نمی‌شد.
 
وی با اشاره به اینکه عملیات ایذایی فقط در کرکوک اجرا شد، گفت: همان منطقه‌ای که هواپیما باید برای حمله به سه پایگاه‌ اَلوَلید پرواز می‌کرد به کرکوک نزدیک‌تر بود. این پایگاه‌ها چون در نقشه در منطقه‌ای به‌نام اچ-۳ قرار دارند در ذهن عوام به پایگا‌های اچ-۳ معروف هستند که البته هر کدام از پایگاه‌ها اسم جداگانه‌ای برای خودشان دارند. در سمت کرکوک هم پالایشگاه هدف بود که سوختن آن برای عموم مردم یک وجه نمایشی داشته باشد و هم در رابطه با آن عملیات، نزدیک به منطقه‌ کوهستانی‌ای بود که خلبانان پرواز می‌کردند. سه فروند اف-۵ ما با یک فاصله زمانی منطقی شروع به بمباران کردند تا عراقی‌ها بیشترین حواسشان درگیر قسمت شمالی شود.
 
سرتیپ دوم خلبان دلیل استفاده از ده فروند فانتوم را این‌طور توضیح داد: زمان سوختگیری مهم بود. یک عدد منطقی باید حاکم می‌بود. ۹ هواپیما می‌خواستند برای این هدف بروند، اما وقتی محاسبات زمان سوختگیری انجام شد دیدند که امکان‌پذیر نیست و ممکن است هواپیمایی به مشکل بخورد و زمان سوختگیری را از دست بدهد و منجر به سانحه شود. برای همین با محاسباتی که انجام شد به این نتیجه رسیدند که نهایتا هشت فروند در محل حاضر شود.
 
احمد مهرنیا در پاسخ به این سوال که چرا در طول جنگ، کاخ صدام بمباران نشد و عملیاتی برایش طراحی نشد؛ گفت: این سؤال را باید از طراحان جنگ بپرسید. من در گردان پرواز، خلبان اجرایی بودم. اتفاقا خیلی هم می‌توانست مؤثر باشد چون هریک از اهداف یک تأثیراتی دارند و یک هزینه‌ای در قبال آن‌ها باید پرداخت شود. به همین خاطر باید ببینیم آن هزینه منفعت را می‌توانستیم برای کاخ تأمین کنیم یا نه. شاید در عرف جهانی، وقتی سران کشورها باهم درگیر می‌شوند خیلی تمایل ندارند که به یکدیگر آسیب بزنند و این نیروهای اجرایی در سطح پایین‌تر هستند که صدمه می‌بینند.

نویسنده کتاب «حمله هوایی به الولید» با اشاره به اینکه این رسم ما ایرانی‌ها است که طبق قولی که داده بودیم به خلبانان آن عملیات تشویقی ندادیم، افزود: من در ساخت یک سریال مستند به‌نام «تامکت‌ها» با شبکه یک سیما همکاری کردم. قبل از همکاری هم قرار گذاشتیم از دوستانی که برای مصاحبه دعوت می‌کنیم، در پایان مراسم رونمایی سریال از این آقایان و همسرانشان تقدیر شود اما متأسفانه با وجود پیگیری‌های مکرر، چنین دعوت و تقدیری انجام نشد درحالی‌که وقتی بازیگران، یک فیلم جنگی بازی می‌کنند می‌بینیم که مراسمی جهت تقدیر آن‌ها با حضور رئیس صدا و سیما برگزار می‌شود. درباره تشویقی خلبانان ما هم همین بی‌مهری لحاظ شد. در کل متأسفانه ارتش و قهرمانان جنگ ما غریب مانده‌اند.
 
مهرنیا در توضیح روند شکل‌گیری عملیات و استقرار تجهیزات در الولید افزود: برنامه ما که سیستم اطلاعاتی جا افتاده‌ای قبل از انقلاب داشت، شبانه‌روزی رصد می‌شد. منتها در یک‌سال و نیم انقلاب، ما در شبکه ساختاردارمان از بحث‌های اطلاعاتیمان عقب افتادیم. اما خوشبختانه برای این مورد خاص، چون عواملی در نیروی زمینی در آن طرف داشتیم، همان‌طور که در ابتدای کتاب اشاره کردم آن‌ها می‌آیند به فرمانده پادگان ما در سمت پیرانشهر اطلاعات را می‌دهند و ایشان هم که اطلاعات را می‌بیند با نیروی هوایی تماس می‌گیرد و موارد را برای آن‌ها می‌فرستد. خود ما هم در نیروی هوایی به این نتیجه رسیده بودیم که این هواپیماها باید یک جای دیگری باشند. چون ما هواپیماها را در پایگاهی که در راستای رود دجله از شمال تا جنوب بود، کمتر می‌دیدیم. این بود که احتمالش را می‌دادیم اما با این موضوع دقیقا معلوم شد و برای آن‌ها برنامه‌ریزی شد و کار انجام شد.
 
راوی کتاب «حمله هوایی به الولید» اشاره کرد: برای طریقه برگشت هواپیمای آسیب‌دیده کشور برنامه‌ریزی‌هایی شد. تعمیراتی آنجا انجام شد. بعد از انجام تعمیرات هواپیما توسط یکی از بهترین خلبانان ما به‌نام مرحوم محمود اسکندری با یک کابین عقب قوی به‌نام محمد جوانمردی که در پرواز اولیه هم حضور داشتند، این هواپیما را با شکل ویژه‌ای به‌طور مستقیم از داخل خاک عراق با ارتفاع خیلی پایین توانستند به مقصد برسانند.
 
احمد مهرنیا در پایان با بیان اینکه متأسفانه امروزه بحث‌های فرهنگی ما غریب مانده و کمتر به آن‌ها رسیدگی می‌کنند، اشاره کرد: با این روند در چند سال آینده ما با یک بحران جدی در عرصه کتاب روبه‌رو خواهیم شد و آن از دست دادن نویسندگان فارسی زبان کشور است. با وضعی که ما در خرید کتاب و بالطبع نشر و تعداد شمارگان کتب داریم به احتمال قوی در چند سال آینده کتاب ایرانی نخواهیم دید مگر کار سفارشی؛ چراکه با توجه به تیراژ کتاب‌ها و درصدهای کمی که بابت پشت جلد به راوی و نویسنده تعلق می‌گیرد، نویسندگان ما با کمبود درآمد دچار شده و ناچار به ترک حرفه خود می‌شود و سراغ شغل پر درآمد دیگری می‌رود. درخواست من از ملت شریف ایران این است که توجه بیشتری به مباحث فرهنگی از جمله بحث خرید کتاب داشته باشند.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها