رئیس پیشین کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایبنا؛
روایت محمد رجبی دوانی از زمان ریاستش بر کتابخانه مجلس؛ بیشترین بودجه را برای کتابهای خطی گذاشتیم
محمد رجبی دوانی، رئیس پیشین کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی درباره چالشها، برنامهها و موفیتهای داخلی و بینالمللی زمان ریاستش بر کتابخانه مجلس گفت.
ایبنا تلاش دارد در گفتوگو با صاحبنظران و کارشناسان حوزه کتابداری و اطلاعرسانی، راهکارهای موفقیت بیشتر این کتابخانه را از نگاه رؤسای پیشین و صاحبنظران بررسی کند.
محمد رجبی دوانی پنجم دیماه سال 91 بهعنوان رئیس کتابخانه مجلس وارد این مجموعه شد و دو سال بهعنوان رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی فعالیت کرد. او در زمان ریاست حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین حائری، بهعنوان معاون او در کتابخانه موزه و مرکز اسناد شورای اسلامی فعالیت داشته و مدتی نیز در سمتهایی مانند معاون پژوهشی و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش، ریاست کتابخانه ملی، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی مشغول به فعالیت بوده است. رجبی، مدتی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلمان و رئیس موسسه فرهنگی اکو نیز بوده است.
وقتی سال 91 وارد کتابخانه مجلس شدید، با کتابخانه مجلس بیگانه نبودید، زیرا در سالهای دور نیز یک دوره معاون آقای حائری بودید. به گفته آقای جعفریان در مراسم معرفی شما و تودیع ایشان، شما زمانی وارد کتابخانه مجلس شدید که خشکسالی بودجه بود، شما با توجه به کمبود بودجه چه سیاستی را برای فراهمآوری کتاب، سند و بهروزرسانی منابع کتابخانه مجلس به کار بردید؟
زمانی که وارد کتابخانه مجلس شدم، مشکل کمبود بودجه – آنگونه که شما به آن اشاره کردید - وجود نداشت. مشکل اصلی، استفاده ناصحیح از بودجه بود. رئیس پیشین به دلیل اشتغال به چند شغل؛ به صورت همزمان چند ماهی میشد که به کتابخانه نیامده بودند و میخواستند این مسئولیت را رها کنند و در جستوجوی جایگزین بودند. در چنین شرایطی بود که بنده ریاست کتابخانه مجلس را پذیرفتم. در دو سالی که در این سمت حضور داشتم، تلاش کردم تا به بهترین نحو از بودجهای که به کتابخانه اختصاص داده میشد، برای بازسازی سالنهای مطالعه و مخزن، بهروزرسانیِ منابع و ساماندهیِ بخش نشریات استفاده کنم. در واقع نظمی تازه به فضای کتابخانه، سالنهای مطالعه و نحوه نگهداری از منابع و چیدمان کتابهای مرجع بخشیدم و محل کار کارمندان را نیز تغییر دادم.
ایجاد موزه صنعت چاپ در ساختمان قدیمی کتابخانه ملی
در این دوره؛ بخش مستقلی نیز به روزنامهها و مجلات قدیمی موجود و بعضاً جدیدی که مشترک بودیم، اختصاص دادیم. این نشریات به زبانهای مختلف اروپایی و کرهای و عربی بود. در این بخش حدود 10 قفسه قرار داشت و بالغ بر 3000 شماره نشریه در آن گذاشته شد.
در آغاز، طبقه همکف کتابخانه را که تبدیل به انبار ماشینتایپ، دستگاههای چاپ و وسایلی از این دست شده بود، نظم دادیم و سعی کردیم از میان آن وسایل، تعدادی را انتخاب و تفکیک کنیم؛ چون تمام این وسایل ارزشِ تاریخی نداشتند. سپس در گفتوگویی که با رئیس وقت کتابخانه ملی تقاضا کردم که طبقه زیرین ساختمان قدیمی کتابخانه در خیابان سیتیر را در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم با بازسازی آن مکان، موزهای مستقل و کامل برای این وسایل ایجاد کنیم. خوشبختانه این موافقت انجام شد و این اتفاق به بهترین شکل رخ داد. ماشینهای تایپ و دستگاههای چاپ، با در نظر گرفتن افرادی بهعنوان مسئول، به ساختمان جدید منتقل شدند و در محفظههای شیشهای قرار گرفتند و به این صورت موزهای مستقل و جدید ایجاد شد.
علاوه بر آن در همین دوره؛ یک ساختمان مستقل برای نگهداری از کتابهای انتشارات کتابخانه مجلس ایجاد کردیم. در واقع آن سالنی هم که پیش از این در کتابخانه مجلس به صورت انبار درآمده بود، از نو بازسازی و تبدیل به سالن مطالعه شد و دورتادورِ سالن را کتابهای مرجع قرار دادیم و یک طبقه جدید بالای این طبقه ساختیم که آن هم از دو طرف تبدیل به سالنهای بزرگ L مانند برای مطالعه همراه با کامپیوترهایی برای جستوجو در هر دو طرف شد.
در این فضای بازسازی شده، بزرگ و بهروزرسانی شده، منابع نیز سازماندهی شدند و طبیعتاً با این شرایط بود که بر تعداد مراجعان افزوده شد. در همین زمان،حدود 30 دستگاه کامپیوتر نیز برای بهبود شرایط جستوجوی منابع از سوی پژوهشگران، محققان و دانشجویان به سالنهای مطالعه کتابخانه مجلس افزوده شد.
خریداری 10 هزار برگ سند و 10 هزار قطعه عکس تاریخی
شورایی برای خرید کتابهای خطی و چاپ سنگی و اسناد تاریخی در کتابخانه مجلس وجود داشت که به قیمتگذاری و سپس خرید نسخه های خطی و سنگی سربی و اسناد قدیمی اقدام میکرد، در زمان بنده این شورا همچنان به کار خود ادامه داد و طی آن مدت؛ دهها هزار برگ سند و نیز بیش از 10 هزار قطعه عکس تاریخی از مجموعهداران و افراد متفرقه خریداری یا از سوی آنها به کتابخانه مجلس هدیه شد.
بودجه زیادی برای خرید نسخه های خطی گذاشتیم
بخش زیادی از بودجه کتابخانه مجلس در این دوره صرف افزودن کتابهای خطی به کتابخانه مجلس شد. این موضوع دو دلیل داشت، نخست آنکه طبقهبندیای برای تفکیک کتابهای خطی اصیل و معتبر از سایر منابع وجود نداشت و دیگر آنکه به طرز اصولی با این منابع رفتار نمیشد؛ بهعنوان مثال تا پیش از حضورم در کتابخانه مجلس، به جای اسکن از کتابها و مراجعه به فایلهای تصویری برای پژوهش که دلیل آن حفظ آثار اصلی است، مدام اصل نسخ و کتابهای خطی مانند کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» گشوده و بسته میشدند که این امر موجب شده بود متأسفانه شیرازه بسیاری از این کتابها از بین برود.
در زمان حضورم در کتابخانه مجلس این شیوه بهطور کلی تغییر کرد؛ همچنین برای تمام کارمندان کتابخانه، خصوصا آنان که مدام با کتاب و اوراق سر و کار داشتند و به لحاظ ریوی آسیبپذیرتر بودند، سهمیه شیر در نظر گرفتیم و کارمندانی که رسمی محسوب نمیشدند، از نظر اداری رسمی کردیم تا بر حقوق و مزایای آنها افزوده شود.
برای مدیریت بودجه و پیشبرد اهداف کتابخانه مجلس در بخش نشریات و فعالیتهای پژوهشی مجموعه چگونه عمل کردید؟
مجلات زیادی ازسوی نهادها و مؤسسات مختلف برای کتابخانه مجلس فرستاده میشد که ما از میان آنها گزینش میکردیم. درباره نشریات نیز تلاش شد تا از سراسر کشور، نشریات قدیمی را گردآوری کنیم. برای مثال منابعی داشتیم که بعضی افراد از کتابخانههای شخصی خودشان برای ما میآوردند؛ مانند دستنوشتههای ارزشمند و تاریخی، تمبرهای قدیمی و کتابهای خطی. در بخش نشریات نیز با مسئولیت دکتر سعید عریان، نشریات جدید و نفیسی در موضوعات مختلف به کتابخانه مجلس افزوده شد؛ همچنین نشریات پیش از انقلاب و آثار قدیمی را نیز طبقهبندی و احیاء کردیم؛ نشریاتی که تا پیش از آن حتی هرگز از داخل بستهبندی باز هم نشده بود.
از تجربیات خود درحوزه سند بفرمایید؟
در دوره ریاستم بر کتابخانه مجلس، اسناد زیادی در حوزههای گوناگون تاریخ، ادبیات، دین و سایر موضوعات از نهادها و اشخاص مختلف در ایران خریداری میکردیم. این اسناد طبقهبندی میشد و سپس مورد استفاده پژوهشگران قرار میگرفت.
از خاطراتتان در زمان معاونت آقای حائری بگویید؛ آن زمان کتابخانه مجلس چه وضعیتی داشت؟
زمانی که معاونت آقای حائری را بر عهده داشتم، کتابخانه مجلس شامل دو بخش بود. یک بخش در بهارستان که مخصوص اسناد بود و بخش دیگر در خیابان سپه در کاخ قدیم که به نشریات خارجی اختصاص داشت. هر دو بخش زیر نظر آقای حائری اداره میشد و بنده نیز در هر دو بخش فعال بودم. به خاطر دارم مرحوم هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رئیس جمهور بودند، هدایای ارزشمندی که از کشورهای مختلف به ایشان داده میشد را به کتابخانه خیابان سپه اهدا میکردند. این هدایا تا امروز نیز در آنجا نگهداری میشود.
سابقه مدیریت موسسه فرهنگی کشورهای عضو اکو را نیز در کارنامه خود دارید، در دوره ریاست شما نخستینبار کتابخانه مجلس عضو کمیته کتابخانههای مجالس دنیا در ایفلا شد. به نظر شما با توجه به این که کتابخانه مجلس عضو کمیته ملی حافظه جهانی هم هست، فکر میکنید برای احیای جایگاه بینالمللی کتابخانه مجلس از چه ظرفیتهایی میتوان استفاده کرد؟
عضویت در ایفلا یکی از مسیرهای مهم برای ارتباط کتابخانه مجلس با دیگر کتابخانهها در سطح جهانی بود و زمینهای را فراهم کرد که دوبار به صورت گسترده در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور پیدا کنیم. هر بار نیز قراردادهای جدیدی درحوزه کتاب و نشریات با کشورهای دیگر منعقد کردیم. در دو سالی که ریاست کتابخانه مجلس را بر عهده داشتم، چندین عنوان کتاب شامل اسناد موجود در مجلس و کتابهای پژوهشی که از سوی نویسندگان و پژوهشگران کتابخانه و بیرون از آن تدوین و تألیف شده بود، منتشر شد و با تغییرات، کاستنها و افزودنهایی که در بخش نشریات داشتیم، توانستیم در ایفلا (فدراسیون بینالمللی انجمنها و موسسات کتابداری) متشکل از کتابداران و اطلاعرسانان کشورهای آسیایی، شرکت و حضور جهانی کتابخانه مجلس را نیز تقویت کنیم.
در آن دوره؛ برخی از رؤسا و نمایندگان مجالس کشورهای خارجی ضمن دیدار و گفتوگو با همتایان ایرانی خود، از کتابخانه مجلس نیز بازدید میکردند و از این طریق تفاهمنامههای همکاریِ بین کتابخانهها منعقد میشد؛ البته همایشهایی که برای رصد عملکرد مجالس ادواری شورای ملی ازسوی کتابخانه مجلس تشکیل شده بود؛ همچنان به کار خود ادامه داد و بررسی عملکرد چند دوره، طی این مدت برگزار شد. از ظرفیتهای فعلیِ کتابخانه مجلس در این سالها اطلاعی ندارم. اما قطعا اگر آن مسیر پی گرفته میشد، امروز کتابخانه مجلس حضورِ جهانی بهتر و مؤثرتری داشت.
در دو سالی که بنده ریاست کتابخانه مجلس را عهدهدار بودم، دو بار به صورت گسترده در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت حضور پیدا کردیم و با بسیاری از نشریات اروپایی و کشورهای دیگر نیز در ارتباط بودیم که اتفاقی بسیار مهم در زمان خود بود. در طول دو بار حضور کتابخانه مجلس در نمایشگاه کتاب فرانکفورت گسترده با کشورهای مختلف ازجمله فرانسه و آلمان ارتباط گرفتیم و نشریات انگلیسی زبانمان را در اختیارشان قرار دادیم.
از شرکت کتابخانه مجلس در مجمع کتابداران آسیایی بگویید؟
زمان حضور بنده در کتابخانه مجلس، «انجمن کتابداران آسیایی» در ایران ایجاد و مشخص شد که فعالیت کتابخانهای میان کشورها به چه صورت انجام شود. این انجمن با پیشنهاد ایران و ازسوی کتابخانه مجلس با حضور 10 گروه آسیایی شکل گرفت. کشورهای عضو انجمن کتابداران آسیایی شامل آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، پاکستان، ازبکستان و .... بودند. این مجمع دومین کنفرانس را در آذربایجان تشکیل داد.
کتابخانه مجلس آن دوره چه نشریاتی را منتشر میکرد؟
کتابخانه مجلس، نشریهای مستقل به نام «بهارستان» داشت و نشریات دیگری مانند «نامه بهارستان»، «پیامِ بهارستان»، «بهارستانِ هنر»، «بهارستانِ ایران»، «کتابِ بهارستان»، «سندپژوهیِ بهارستان»، «مطبوعاتِ بهارستان»، «اسنادِ بهارستان»، و نشریهای به زبان انگلیسی با عنوان The Parliament Library نیز منتشر میکرد.
برای احیای جایگاه بینالمللی کتابخانه مجلس چه پیشنهادی دارید؟
بعد از رفتن من از کتابخانه مجلس، متأسفانه بسیاری از فعالیتهایی که با هدف حضور اثربخش در مقیاس بینالمللی آغاز کرده بودیم، تعطیل شد؛ ازجمله فعالیت بسیاری از نشریات و ارتباطات بینالمللی. اگر آن مسیر پیگرفته میشد، قطعا امروز کتابخانه مجلس حضور پویاتر و پررنگتری در سطح جهانی داشت.
با توجه به عضویت کتابخانه مجلس در کمیته ملی حافظه جهانی که دبیرخانه آن در کتابخانه ملی ایران قرار دارد و کتابخانه مجلس نیز یکی از اعضای كمیته ملی حافظه جهانی یونسکو در ایران است، فکر میکنید کتابخانه مجلس از این عضویت چگونه میتواند استفاده کند؟
کمیته ملی حافظه جهانی در ایران با محوریت کتابخانه ملی همیشه جلساتی را برگزار میکند و در برخی از آنها من نیز حضور داشتم اما در بیشتر این جلسات، آقای ابهری به نمایندگی از بنده حضور پیدا میکردند. تا جایی که در خاطر دارم، هفت اثر از جانب ایران در حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسیده است؛ همچنین در این دوره تلاشهایی انجام شده بود که از طریق این کمیته ملی، کتابها و اسناد ارزشمند مربوط به ایران به کشور بازگردانده شود.
ایده اهدای جایزه بزرگ فردوسی در کمیته ملی حافظه جهانی
در آن زمان ایده اهدای جایزه بزرگ فردوسی در کمیته ملی حافظه جهانی مطرح شد که بنده اعتقاد داشتم این جایزه نباید تنها مختص کشورهای فارسیزبان باشد؛ بلکه باید تمام کشورها، افراد و موسساتی که در حوزه فرهنگ ایران فعالیت و پژوهش دارند، را شامل شود تا از این طریق سیطره فرهنگی ایران بهتر معرفی شود.
در بحث استفاده از ظرفیت کشورهای عضو اکو اکنون کتابخانه ملی از این ظرفیت استفاده کرده و عضو کتابخانههای کشورهای عضو اکو است؛ چرا کتابخانه مجلس از این ظرفیت برای دیده شدن استفاده نمیکند؟
نبود ارتباط کتابخانه مجلس با سازمان اکو به فعالیتهای اکو پس از زمان ریاست بنده در آن نهاد بازمیگردد. اکو پس از من، رویه دیگری را در پیش گرفت که بنده از چند و چون آن بیاطلاع هستم.
نظر شما