محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد ادبی تاکید دارد که ادبیات انتظار در روزگاری که هنر معاصر غفلتزده است، شوق به منجی و حقیقتطلبی را در دل آزادگان جهان شعلهور میکند.
سرشار با بیان اینکه کمالطلبی و انتظار به دین و آیین خاصی تعلق ندارد، افزود: برای زرتشتیان، سوشیانث برای مسیحیان، مسیح و برای شیعیان نیز حضرت مهدی (عج) نماد انتظار است. حتی در آیینهای غیر الهی چون بودائیسم نیز این باور وجود دارد که روزی یک منجی موعود از راه میرسد و سرانجام بشریت را ختم به خیر میکند.
وی با تاکید بر اینکه آثار هنری و ادبی گاه به صورت مستقیم و گاهی غیرمستقیم، به مفهوم انتظار اشاره میکنند، گفت: هر اثری که مضمون آن نشاندهنده و انعکاسکننده اشتیاق به اوضاع بهتر اجتماعی و سیاسی باشد، شامل هنر و ادبیات انتظار است.
این نویسنده و منتقد ادبی با بیان اینکه نوعی غفلت را در هنر و ادبیات معاصر شاهدیم، افزود: متاسفانه رگههای دیدگاه اومانیستی را در هنر و ادبیات امروز میبینیم که به جهان دیگر اعتقادی ندارد و هنر و ادبیات ابزاری برای برطرفکردن عطش فطری و درونی انسانهاست و شاعر و هنرمند انسانگرا تلاش دارد از هنر برای تشفی احساس نیاز مخاطبان خود استفاده کند. گویی میلی دردناک و ناشناخته وجود دارد که هنر و ادبیات آن را تسکین میدهد.
وی در بیان ویژگی ممتاز ادبیات انتظار عنوان کرد: هنر و ادبیات رویکردی متفاوت دارد به گونهای که با ارائه تصویر از واقعیتهای موجود خواننده را متوجه هدف خلقت و کمال متعالی میکند و بر بیقراریهای وی دامن میزند تا پرشور و بیتاب به سوی زندگی آرمانشهری متعالی قدم بردارد.
سرشار با بیان اینکه نویسنده و هنرمند منتظر کسی است که غیرمستقیم به نقد وضعیت موجود میپردازد، گفت: مخاطب ادبیات انتظار به زندگی غریزی و مادی خود قانع نمیشود و میکوشد قلههای کمال انسانی را در سایه یک موعود بزرگ طی کند تا بتواند به سرمنزل مقصود که حقیقت است نائل شود.
نظر شما