سه‌شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۷
باید قلب کودک را با مهدویت گره بزنیم و به دادن اطلاعات اکتفا نکنیم/ کتاب قهرمان‌پرور بچه را به پویایی دعوت می‌کند

علیرضا سبحانی‌نسب، مدیر انتشارات جمال در نشست «داستان مهدوی برای کودکان» گفت: در زمینه مهدویت می‌توانیم ذهن بچه‌ها را از اطلاعات ریزی پر کنیم که به هیچ عنوان در زندگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنها تاثیری ندارد و می‌توانیم ضمن اینکه به او اطلاعاتی می‌دهیم، روی قلب کودک کار کنیم. بچه‌های ما نیاز به قهرمان‌پروری دارند. کودک در دنیای مجازی ظلم جهانی را می‌بیند و متوجه می‌شود که جهان نیاز به یک منجی دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «داستان مهدوی برای کودکان» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا سبحانی‌نسب، نویسنده و مدیر انتشارات جمال و منصوره مصطفی‌زاده، نویسنده و مروج کتاب سه‌شنبه (نهم اسفند‌ماه) در تکیه کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
 
علیرضا سبحانی‌نسب در ابتدای این نشست در توضیح ضرورت آشنایی کودک با امام زمان (ع) گفت: بخشی از نیازهای کودک به نیازهای جسمی و بخش دیگر به نیازهای روحی بازمی‌گردد. مهم است که از چه سنی، چه غذایی به کودک بدهیم. نیازهای دیگر نیز به همین روال است؛ ولی برخی از نیازهای کودک به سن آن بستگی ندارد؛ بلکه به انسان بودن او بستگی دارد؛ حتی به جنسیت هم ربطی ندارد. یکی از نیازهای جدی کودک، داشتن جهان‌بینی درست است. به نگاه ما، جهان‌بینی توحیدی، درست‌ترین جهان‌بینی عالم است. اولین نیازهای کودک، داشتن جهان‌بینی توحیدی است. جزئی از این جهان‌بینی، مهدویت است.
  
مدیر انتشارات جمال درباره کارهای شیطانی در جامعه صحبت کرد و افزود: متاسفانه در بخشی از جامعه ما که برده شیطان است، یک کار شیطانی و جدی انجام می‌دهد که آن ناامیدسازی جامعه نسبت به آینده است. همه عالم را در این لحظه و در این زمان و در اینجا می‌بیند و لذا جهان برتر و بهتر را انکار می‌کند. دقیقا تمام کارهایی که شیطان انجام می‌دهد. در ابتدا ما را از آنچه خداوند قرار است به ما بدهد، ناامید می‌کند و بعد ما را به دنبال فحشا می‌فرستد. فحشا یعنی کارهای زشت.
 
ما برای جهانی روشن‌تر، پر از امید و لذت و لقا خدا آمده‌ایم
وی درباره ضرورت آموزش جهان‌بینی مهدویت گفت: در جهان‌بینی توحیدی، مهدویت یک نور امید است که به مخاطب یا کودک شیعه می‌گوید که تمام جهان در این دنیا و جهان خلاصه نمی‌شود؛ بلکه جهان دیگری هم داریم که آن جهان برتر و بهتر است. مطلب مهم بعدی این است که جهان، اینقدر از یاس و ناامیدی پر و تیره نیست؛ قرار است یک منجی بیاید و این جهان را درست کند. اصلا ما برای جهانی روشن‌تر، پر از امید و لذت و لقاء خدا آمده‌ایم. پس کودک از آنجایی که انسان است نیاز به جهان‌بینی، امید و تلاش دارد.
 
وی ادامه داد: کودک مهدوی یعنی کودکی که با این نگاه که امام زمانی وجود دارد که منجی جهان خواهد بود و با حضور او در جهان دردها آسان‌تر خواهد بود، زندگی می‌کند؛ بنابراین گفتن از مهدویت برای کودک یک ضرورت است چون انسان است. اساسا به کوچک و بزرگی فرد ربطی ندارد؛ اما کودک چون دانش کمتری در این زمینه دارد و  مسائل کمتری شنیده است، ضرورت بیشتری دارد که جهان‌بینی او را بسازیم و به او بگوییم که جهان یک منجی دارد که این تلخی‌ها را کم خواهد کرد.
 
سبحانی‌نسب درباره تفاوت داستان‌نویسی و ناداستان‌نویسی گفت: مطلب بعدی آن است که آنچه باید درباره امام زمان (ع) بگوییم باید به صورت داستان باشد یا نه؟ این یک گسترده دامنی است که آیا داستان و غیرمستقیم‌گویی در آموزش اصالت دارد یا نه؟ به نظر می‌رسد که نه جهان این سبک حرفی برای گفتن دارد و نه شدنی است. مخصوصا در بخشی از آموزه‌های ما که معارف زیادی داریم و اگر تنها به سراغ داستان برویم، بسیاری از مسائل روی زمین می‌ماند و نمی‌توانیم آنها را ارائه دهیم.
 
ناداستان‌های مهدوی باید از ظرفیت‌های قالب‌های متنوع موجود در جهان استفاده کند
مدیر انتشارات جمال ادامه داد: بخش‌های زیادی از معارف ما باید در قالب داستان و آن هم هنرمندانه گفته شود. یعنی وقتی می‌گوییم ناداستان به این معنی که فله‌ای و بدون هنر و ذوق باشد. در صورتی که بخش‌های زیادی را می‌توان در قالب داستان و با شیرینی داستان بیان کرد؛ بنابراین مهدویت چون یکی از پراهمیت‌ترین بحث‌های معارفی ماست، باید برای کودک گفته شود. یکسری از بخش‌ها را نمی‌توان با داستان گفت و باید با ناداستان گفت؛ ولی با ناداستانی که از ظرفیت‌های قالب‌های متنوع موجود در جهان استفاده بکنیم و با هنر ارائه دهیم.
 
برخی به مهندسی و معماری محتوا اهمیت نمی‌دهند
سبحانی‌نسب درباره قالب آثار تولیدی درباره مهدویت گفت: گاهی با یکسری کتاب ناداستان‌هایی روبه‌رو می‌شویم که هیچ ذوق هنری در آن نیست. مطالب عمومی که همه می‌دانند را بدون هیچ سلیقه‌ای جمع کردند. به عقیده‌ام بدون هیچ مهندسی محتوایی کتاب را ارائه می‌دهند. برای اینکه زیرآب کتاب را بزنند می‌گویند به صورت غیرمستقیم ارائه نشده است. به صورت کلی کار مستقیم و غیرمستقیم هر دو باید هنرمندانه و با سلیقه و در قالب خوش و جذابی ارائه شود. معارف مهدوی باید در این دو قالب ارائه شود و به نظر می‌رسد اگر بخواهیم کار کاملی را انجام دهیم، بیشترین سهم به کارهای ناداستان خوب و بخشی به کارهای داستان خواهد رسید.

وی ادامه داد: کودکان و نوجوانان در 90 درصد مواقع در ناداستان زندگی می‌کنند و زندگی روزمره آنها در ناداستان است. ریاضیات، جغرافیا، تاریخ و ... ناداستان است. آموزش‌های رسمی در بیشتر مواقع ناداستان هستند. ما یک روش غلطی را که پیش گرفتیم این است که به ناداستان اهمیت ندادیم و روش غلط بعدی این بوده است که خیلی از کسانی که کارهای ناداستان انجام می‌دادند نه به مهندسی محتوا و نه به معماری محتوا اهمیت دادند.
 
باید قلب کودک را با مهدویت گره بزنیم نه که به او اطلاعات بدهیم
این مدیر فرهنگی درباره روش درست آموزش درباره مهدویت گفت: در ماجرا مهدویت و خیلی از معارف دیگر بیش از اینکه به کودک درباره امام زمان (ع) اطلاعات بدهیم باید قلب او را با محبت امام زمان (ع) گره بزنیم. می‌توانیم ذهن کودک را با اطلاعات زیادی پر کنیم ولی بچه حفظ نمی‌کند و برایش اهمیتی ندارد. درباره بعضی از ائمه سه روایت برای شهادت وجود دارد، حالا بچه این سه روایت را بداند یا نداند چه تاثیری در او دارد؟ باید بدانیم که می‌خواهیم دانا به اهل بیت (ع) تربیت کنیم یا عاشق اهل بیت(ع)؟
 
وی ادامه داد: در زمینه مهدویت می‌توانیم ذهن بچه‌ها را از اطلاعات ریزی پر کنیم که به هیچ عنوان در زندگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنها تاثیری ندارد و می‌توانیم ضمن اینکه به او اطلاعاتی می‌دهیم، روی قلب کودک کار کنیم. تربیت مهدوی یعنی به اطلاعات مسلط هستم و باید دید که کدام یک از این اطلاعات تربیتی است. بچه‌ها ما نیاز به قهرمان‌پروری دارند. جهان طوری شده است که کودک این نیاز را می‌فهمد. در دنیای مجازی ظلم جهانی را می‌بیند و متوجه می‌شود که جهان نیاز به یک منجی دارد.
 
 

فرم ارائه بسته به سن کودک انتخاب می‌شود
منصوره مصطفی‌زاده نیز در ادامه این نشست درباره فرم ارائه اطلاعات معارف دینی و مهدویت گفت: اینکه باید در چه قالبی یعنی داستان یا ناداستان اطلاعات را به کودک ارائه دهیم، ارتباط مستقیمی با سن کودک دارد. یعنی زمانی که با یک کودک خردسال یا دبستانی یا نوجوان صحبت می‌کنیم، حتما فرم صحبت متفاوت است؛ بنابراین نسبت داستان و ناداستان هم به مرور تغییر می‌کند؛ از این رو مشخص است که فرم بسته به سن کودک انتخاب می‌شود.
 
این مروج کتاب درباره تفاوت تفکر‌ وجود امام با تفکر برعکس آن صحبت کرد و افزود: ما با دو جبهه کاملا متفاوت در دو سر طیف مواجه هستیم که هردو تبلیغات انفعال و منفعل می‌کنند. یکی از آن بی امامی است یعنی ما امامی نداریم و ناباوری به وجود امام است. یکی دیگر از آن تفکر حجتی است؛ که هردو اینها کودک را به انفعالی بودن سوق می‌دهد و بچه به سمت پویایی زندگی طلب نمی‌شود. بچه تشویق نمی‌شود که حضور امام زمان (ع) منجر به امیدواری و پویایی و فاعل بودن، می‌شود. تفکر انتظار پویا و فاعلانه‌ای که در شیعه وجود دارد، برای کودک و بزرگسال تفکر حرکت ایجاد می‌کند.
 
مصطفی‌زاده درباره نحوه شکل‌گیری یک قهرمان برای کودک گفت: اینکه بچه‌ها فکر کنند در موضوع امام زمان به عنوان یک قهرمان هستند، یکی از نکات بسیار مثبت این موضوع است. بچه‌ها زمانی که با یک شخصیتی مانند علی بن مهزیار آشنا می‌شوند به عنوان کسی که یک ایرانی بوده، احساس نزدیکی می‌کنند؛ ضمنا کسی که یار امام زمان (ع) بوده و اثر مثبتی در زندگی خودش و دیگران داشته است،  امکان قهرمان بودن را برای بچه ایجاد می‌کند؛ همین موضوع باعث می‌شود کودک با خود بگوید که من هم می‌توانم در این روند تاریخی منجر به ظهور یک قهرمان باشم.
 
وی ادامه داد: این احساس ایفای نقشی که در کتاب‌ها وجود دارد، با داستانی که بچه فقط نشسته و منتظر است و چشمش به ظهور است، نوع برخورد بچه با این قضیه را عوض می‌کند. در کتابی که نقش پویا و فعال دارد، احساس می‌کند که حالا یک نقشه راه دارد. این چیزی است که از یک کتاب کودک با هر رویکرد قهرمان‌پروری انتظار می‌رود. چه این قهرمان علی بن مهزیار باشد و چه اسپایدرمن! کتاب قهرمان‌پرور بچه را به پویایی دعوت می‌کند.  
 
برای بچه زنده بودن و نجنگیدن حس قوی بودن ایجاد می‌کند
این کارشناس حوزه کودک درباره داستان‌هایی که اثرات منفی در کودک ایجاد می‌کند توضیح داد: نقطه مقابل این است که برای بچه از ابعادی از امام زمان (ع) صحبت کنیم که یا در آن اثری ندارد یا اثر منفی دارد؛ به عنوان مثال ماجرای جنگ. خیلی از ما به گفته داستان‌های گذشته که اگر امام زمان (ع) بیاید جنگ می‌شود، از حضور امام ترسیدیم. گفتن این موضوع برای بچه مخصوصا در سن پایین مناسب نیست؛ چراکه کودک، کشتن را در هر سنی دوست ندارد و برای بچه قتل و شهادت در یک سنی هیچ فرقی ندارد. برای بچه زنده بودن و نجنگیدن حس قوی بودن ایجاد می‌کند.
 
وی افزود: تصور آینده برای بچه زیر 12 سال خیلی سخت است. بچه‌ها در دوره نوجوانی تازه خط تاریخی در ذهن‌شان شکل می‌گیرد و می‌توانند نسبت گذشته به آینده را درک کنند. مخصوصا درک آینده در 15 یا 16 سالگی شکل می‌گیرد برای همین است که بچه‌ها یکدفعه در سن دبیرستان علاقه بیشتری نسبت به مهدویت پیدا می‌کنند. چون تازه آینده را در ذهن‌شان تصور می‌کنند. گذشته برای بچه‌ها تعریفی ندارد. تشکیل خط زمانی خیلی مهم است؛ چراکه باید بدانیم بچه در هر سنی چه چیزی را می‌فهمد و من چه چیزی را می‌توانم از امام زمان (ع) به او بگویم.  
 
برای خردسال مضمونی مانند غیبت مطلب سنگین و تقریبا غیرممکنی است
مصطفی‌زاده درباره نوع نگارش مضمون‌محوری یا شخصیت‌محوری گفت: در نگارش کتاب‌های مهدویت برای کودکان هم مضمون‌محوری و هم شخصیت‌محوری تاثیرگذار است. یعنی چه در فرم و چه در محتوا از هردو اینها در پیاده‌سازی بهره می‌گیریم. طبیعتا در کتاب‌های نوجوان اشاره به مضمون و وارد کردن آن به زندگی بچه، کار شدنی‌تری است. برای خردسال آوردن مضمونی مانند غیبت مطلب سنگین و تقریبا غیرممکنی است. فهماندن نبودن و غیبت برای خردسال سخت است؛ بنابراین اگر با کمی زیرکی به سراغ این کار برویم یعنی از حاشیه موضوع و با اشارات برویم، بهتر است.
 

وی در پایان این نشست گفت: باید حب و انس را در بچه ایجاد کنیم که همین حب و انس باعث می‌شود، بچه جستجوگر به وجود ‌آید. این جستجوگری در متن قصه‌ها و زندگی ایجاد می‌شود. در نتیجه کم‌کم اطلاعات را مطالبه می‌کند. وقتی معرفت ما نسبت به یک شخصیت زیاد شود، مطالبه‌گری هم زیاد می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها