در این نشست محمدرضا سحاب، پژوهشگر و نقشنگار و مولف کتابهای اطلس برای کودکان ضمن بیان تاریخچهای از فعالیت اجدادی خود در این زمینه و فعالیتهای موسسه متبوعش گفت: بچهها اگر یک کتاب زیبا را ببینند یا نقشه مصوری را نگاه کنند بیشتر جذب میشوند. صرف طراحی نقشه با خطوط مهندسی، اطلاعاتی را در حوزه جغرافیا به بچهها منتقل نمیکند. ما، در موسسه خود سالهاست تلاش کرده و میکنیم نقشهای مردمی تهیه کنیم.
مولف کتابهای «اطلس برای کودکان» تاکید کرد: معلم با یک تخته سیاه نمیتواند کاری بکند. او برای آموزش دروسی مثل جغرافیا، ابزارهایی میخواهد و ما در موسسه خود سالهاست که تلاش میکنیم این ابزارها را برای بچهها تولید کنیم.
این کارتوگراف تصریح کرد: پدرم در سال ۱۳۳۸ یک دوره نقشه آموزشی قطع ۶۰ در ۹۰ را درست کرد. این کار، کار پرزحمتی بود؛ ولی با همت پدرم و مساعدت افرادی چون عبدالرحیم جعفری (مدیر وقت انتشارات امیرکبیر) به خوبی پیش رفت و او توانست هشت نقشه مرکب از قارهها، ایران و جهان را در آن زمان چاپ کند.
سحاب با بیان اینکه ۸۷ سال است که خاندانش در موسسه سحاب مشغول کار نقشهکشی و نقشهنگاری هستند گفت: ما اخیرا با کانون شروع به کار کردهایم. البته میدانیم که همهچیز قائم به ذات نیست. در کشورهای پیشرفته برنامه پیش میرود، نه مدیران؛ بنابراین جابهجایی مدیران و عزل و نصب آنان تأثیری در کارها ندارند. غربیها برای کودکانشان لگو تهیه میکنند. این باعث میشود که آنها مخترع شوند ما باید در این زمینه تلاش زیادی داشته باشیم.
پرویز بختیاری، کارشناس محیط زیست و پرندهنگر نیز با حضور در این نشست گفت: ما باید تلاش کنیم شرایطی را به وجود بیاوریم که بچهها پیش از اینکه وارد دانشگاه شوند، علایق خود را بشناسند و بتوانند متناسب با علاقهمندیهای خود، راههای تازه را کشف کنند. ما باید تلاش کنیم که بچهها قبل از ورود به دانشگاه بدانند که دنبال چه چیزی هستند. در غیر این صورت هیچکاری انجام ندادهایم.
این پرندهنگر افزود: هدف من از دنبال کردن بحث پرندهنگری در درجه اول اشتغالزایی بود. در دنیا بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون نفر پرندهنگری میکنند. یعنی با دوربین در طبیعت به دنبال پرندههای مختلف هستند و از آنها عکسهای مختلفی میگیرند. آنها برای اینکه بتوانند کلکسیون خود را کامل کند، مجبور به انجام سفرند و هر سفر در دل خود جابجایی علوم، اشتغال و کسب درآمد را به دنبال دارد.
وی گفت: من در مدرسهای تدریس میکردم. یک روز آنان را به طبیعت بردم و حشرهای را نشان دادم و گفتم هر جا این حشره باشد، آب آن، قابل شرب است؛ اما وقتی که برگشتیم، مدیر مدرسه من را خواست و گفت دیگر تشریف نیارید. ما میخواهیم این بچهها پزشک شوند؛ ولی با کاری که شما کردهاید اغلب آنها مایلاند زیستشناس شوند و این اعتبار مدرسه ما را تامین نمیکند. برای اولینبار گریه کردم. این چه نگاهی است که دامنگیر ما شده؟ چرا بچهها باید کاری کنند که ما دوست داریم؟
بختیاری افزود: من دانشجوی پزشکی داشتم که از خون و بوی آن بدش میآمد. ای کاش میشد این آدمها را در دبیرستان و در مدارس پیدا کرد. باید بچهها را تشویق کرد که به سراغ مشاغل مورد علاقه خود بروند. بنا نیست که همه آنها دکتر و مهندس شوند. قرار است بچهها استعدادهایشان را شکوفا کنند و جسارتشان را در حوزههای مختلف به منصه ظهور برسانند.
در ادامه محمدعلی سیفی از فعالان موسسه جغرافیای سحاب نیز گفت: ما به «پویش تجدید حیات حکیمانه» فکر میکنیم. ما باید همهچیز را دوباره بسازیم. بازآفرینی و خلاقیت کاری دائمی است و همانند رودخانه که به قول مولانا هر لحظه نو میشود، انسان نیز باید با رشد و تعالی دانش خود، پیوسته خود و جهان اطرافش را نو کند.
این پژوهشگر افزود: هر خانواده باید به یک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بدل شود. مهارتها را باید در خانواده ایجاد کرد. بزرگترین مشکل ما نداشتن مهارت است. مهارت زندگی کردن، مهارت اخلاقیات، مهارت ابزارسازی و نوآوری را نداریم. باید این پویش در جمع خانواده شکل گیرد. همه خانوادهها آموزش ببینند تا بدانند که چگونه با کودکان خود ارتباط برقرار کنند. متاسفانه حلقه اتصال دنیای گذشته که به مدد پدربزرگها و مادربزرگها به نسل جدید منتقل میشد، رو به تضعیف است.
این عضو موسسه سحاب گفت: کانون باید در راستای ساختن آینده، تولید ادبیات دانشمحور، مهارتمحور، حکیمانه و کاربردی وارد عمل شود و ما با این نگاه در کنار آن هستیم.
نظر شما