کتاب «روایتشناسی بازیها و اسباببازیها» نوشته گروه مترجمان در انتشارات خزه چاپ شده است.
بازیها و اسباببازیها در انتقال فرهنگ و ارزشهای ملی و بومی نقش قابل توجهی دارند. کتاب «روایتشناسی بازیها و اسباببازیها»، شامل مجموعه مقالاتی درباره مبانی نظری و روایتشناسی بازیها و اسباببازیهاست. در این میان اسطورهها، حکایات و افسانههای ملل، قابلیت کاربردیسازی با این رسانه را دارند. محتوای این کتاب روایتشناسی بازیها و اسباببازیها کمک میکند تا طراحان حوزه بازیها با اشراف بر مبانی علمی، بتوانند آگاهانه از متون ادبی در خلق آثار کاربردی، بهرهمند شوند. به علاوه، کتاب حاضر میتواند برای علاقهمندان به شناخت زیرساخت علمی بازی و اسباببازیها جذاب باشد. «روایتشناسی بازیها و اسباببازیها» از هفت عنوان مقاله آکادمیک تشکیل شده است.
هفت مقالهای که در این کتاب بررسی میشود به این شرح است:
در فصل اول به نام «ابزارهای روایی بازیها: کانونسازی، دانهبندی و سبک روایت در بازیها» سه مفهوم روایی کانونسازی، دانهبندی و سبک روایت در بازیها مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل دوم به نام «اسباببازیسازی؛ بیانیهای مفهومی» اعتبار روزافزون محتوای اسباببازیهایی که در کلاسها، موزههای هنری، مد و غیره راه خود را باز کردهاند و بر زبانهای دیگر تأثیر گذاشتهاند، همچنین تلاش آگاهانه برای طراحی محصولات با توجه به مقوله زیباییشناسی بهمنظور جذابیت بیشتر آنها مطرح شده است.
در فصل سوم، «بازی و معنا؛ ویژگیهای نشانهشناختی شیوههای بازی» درباره اهمیتی که بازیها در فرهنگ غربی و ورای آن در فضای دانشگاهی دارد صحبت به میان آمده است.
«بازیها و روایت: یک چارچوب تحلیلی» به کشمکشهای اخیر دانشگاهی که بین روایتشناسان و لودوژیستها بهوجودآمده، میپردازد.
«نظریهای پیرامون اسباببازیها و بازی با اسباببازی»، طرح تمایز بین اسباببازی و بازی در دستور زبان است.
«نکاتی درباره روایتشناسی بوردگیمها» نشان میدهد در بازیهای مختلف روشهای مختلفی برای ارتباط با سپهر نشانهای وجود دارد.
«یادداشتهایی در باب اسباببازیها: گفتوگوی احتمالی بین بروگر، بنیامین و ویگوتسکی» تحلیل گفتوگوی بین بنیامین، بروگر و ویگوتسکی باتوجهبه برداشت آنها از اسباببازی است. در این نوشتار «اسباببازی، شیء حداکثری» و «نقش اسباببازی در اشباع فرهنگی کودک» (بروگر)؛ «نقش اسباببازی در توسعه» و «توسعه نمادگرایی در اسباببازی» (ویگوتسکی)؛ و «داستان فرهنگی اسباببازی» و «اسباببازیها و بازیها» (بنیامین) تفسیر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
بازیهای ویدیویی از چند جنبه با ادبیات تفاوت دارند، به عنوان مثال از نظر چندوجهی بودن. رویکردی که در این نوشتار در نظر گرفته شده است مربوط به هستیشناسی بازی نیست -تلاشی برای ترسیم تمام مقادیر ممکن متغیرهای بحثشده در اینجا- بلکه بیشتر توجه بر نشانهشناسی این ابزارهاست. مفاهیم مورد بحث کانونسازی، سبک روایت و دانهبندی است. این سه مفهوم با هم بحث میشوند زیرا همه آنها به زاویه دید ربط دارند و به نحوه گفتن به بازیکن/ خواننده که چه چیزی را چگونه ببینند مربوط میشود. همه آنها به زاویه دیدی که از آن حرف زده میشود مرتبطند. به نحوه بیان روایت و زاویهدیدی که راوی از آن صحبت میکند. درک چگونگی تغییر زاویهدید، طراحان را قادر میسازد تا تأثیر داستانهایی را که بیان میکنند بیشتر کنند و مفاهیمی را که میخواهند، به راحتی منتقل کنند. این بدان معنا نیست که آنها تنها ابزار روایی قابل توجه برای درک بازیها هستند. توسعه سایر ابزارهای روایی برای تحقیقات آینده باقی مانده است.
در این نوشتار نشان داده شده است که این مفاهیم چطور در بازیهای ویدیویی به کار میروند و همچنین چطور گسترش پیدا کردهاند و مواردی را هم که در ادبیات یافت نمیشوند اما در بازیها وجود دارند دربرگرفتهاند. تفاوتهای اصلی که این گستردهشدن را میطلبند، حضور بازیکن، تعامل و چندوجهی بودن است (آرجورانتا، ۲۰۱۱). این مفاهیم مورد بحث قرار گرفتهاند تا واژگانی جامعتر به دانشپژوهانی که نحوه ایجاد بازیها و ادامه پیدا کردن داستانها را مطالعه میکنند، ارائه بدهد. امید است که این سه مفهوم درمورد تأثیرات معناییای که در بازیها به وجود میآیند، روشنگری کنند. طراحان میتوانند با استفاده از این ابزار مواردی را که میخواهند، به شیوهای استوار و تأثیرگذار انتقال بدهند.
البته، طراح تنها مرجع معنای بازی نیست. هم تفسیر بازیکن و هم زمینه بازی معنا را شکل میدهند. نتیجه نهایی حتماً ترکیبی از قصد نویسنده و اختیار بازیکن است (بیزوچی و تاننباوم۲۷، ۲۰۱۲) کاری که طراحان میتوانند انجام دهند این است که بهترین بازنمایی از قصدشان را هدف بگیرند.
انتشارات خزه «روایتشناسی بازیها و اسباببازیها» را در 176 صفحه با شمارگان 300 نسخه و قیمت 80 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما