بهرام بابابزرگی گردآورنده کتاب «کنزالاسرار» هدف از گردآوری این اثر را زدودن غبار گمنامی از وجهه عرفانی و ادبی محمدباقر طاهری متخلص به سرالحق عنوان کرد.
بابابزرگی هدف از گردآوری این اثر را زدودن غبار گمنامی از وجهه عرفانی و ادبی محمدباقر طاهری متخلص به سرالحق عنوان کرد و افزود: در هر زمانه نوابغ و نوادری هستند که دست زمان، آنان را از هیچ گونه آزار بر کنار نمیگذارد و در پایان آنان را در گمنامی و بینشانی به کام مرگ میکشاند. طاهری هم یکی از این نوادر است که تاکنون آن گونه که باید و شاید حق شناخت و بزرگداشت وی به جای آورده نشده است.
وی در معرفی سرالحق گفت: مولانا میرزا محمدباقر طاهری رشتی متخلص به سرالحق فرزند حاج احمد، چهارم بهمن ماه 1270 شمسی در شهر رشت از ولایت گیلان به دنیا آمد. ملاطاهر پدربزرگ مولانا طاهری افزون بر علوم غریبه با علوم جدید نیز آشنایی داشت و در موسیقی نیز شهره بود. وی همراه مرحوم قزوینی، در تکایای شهرهای رشت و قزوین و تهران به برگزاری مراسم تعزیه میپرداختند. وی آشنایی عمیقی با عرفان اسلامی داشت و با کمک طبع و استعداد وافرش دانش خود را در این حوزه به زبان شعر بیان میکرد.
بابابزرگی درباره کتابهای ادبی و عرفانی میرزا محمدباقر طاهری رشتی عنوان کرد: از جمله این آثار میتوان به جام احمدی، سرنامه، سرالانوار، مصابیحالقلوب، اسراریات، آفاقنامه و انفسنامه اشاره کرد. وی در کتاب سرالانوار وقوع انقلاب اسلامی را پیشبینی کرده «دوشم فتاد ره به کلیسای ارمنی/ دیدم نشسته همصف رهبان برهمنی/ دست از سه جانب آخته دامان ایمنی/ صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی/ برگ صبوح ساز و بده جام یک منی».
وی با اشاره به اینکه مولانا طاهری رشتی در کتابهای خود از شعر برای بیان مضامین دقیق اخلاقی و عرفانی استفاده کرده، افزود: وی در سرایش آثار چه قصاید، چه غزلیات و چه قطعات و چارپارهها افزون بر قدرت سخن که نشان از چیرگی وی بر قواعد سخنوری است کوشیده تا شعر را راهنمای مضامین عرفانی کند. وی میکوشید باورهای عرفانی را در لابهلای ابیات خود بگنجاند و نگاهی به مضامین اشعارش گویای آنند که طاهری از قیل و قال چندان دل خوشی نداشته و معتقد بوده که به جای پرداختن به ظواهر باید به حل معما پرداخت.«حریم است و نشاید بیش از این دم زد در این معنا/ که اینجا چشم بندیها کند دلدار بیهمتا».
گردآور کتاب «کنزالاسرار» درباره فصلهای این اثر توضیح داد: این اثر 53 فصل را که مطالب کتاب مصابیحالقلوب است در خود جای داده، در ادامه مطالب سرنامه، اسراریات، سرالانوار و انفسنامه در این کتاب مفصل 858 صفحهای گردآمده است. از جمله مطالب سرنامه مندرج در این کتاب میتوان به «در توحید مرآت حقیقی مظاهراللهی از روی تحقیق نه تقلید»، «علت نفی تقلید در اصول و توحید حقه در مرآت صورت» و «تمثیل مرد کوهی در تشخیص مراتب بصر و خبر» و دیگر مقولهها و عناوین مرتبط با دین و شریعت اشاره کرد که با زبان شعر به زیبایی بیان شده است. به عنوان نمونه در ابیاتی درباره حقیقت نهی از منکر و معنی آن آورده است: «این صفت در آن کسی شاعر بود/ کو به دل نهیاش از منکر بود/ هر صفاتی را که در دار وجود/ نهی فرمورد حق بیاید دور بود/ از کجا معلوم گردد نهی حق/ ذوق حست هرچه را فرمو ده دق...».
وی با اشاره به اینکه مطالب اسراریات این اثر شامل غزلها و قصاید عرفانی میرزا طاهری است، گفت: این اشعار مملو از استعارهها و کنایههای زیبا با مضامین و درونمایههای عرفانی عمیق است. «ساقیا باده بیاور که فتادم از پا/ ماهرویی به درآمد که ستادم برجا/ نکهت بوی عبیرش به مشامم چو رسید/ گفتمش ای تو مرا جان و منت نور صفا/ گیسوی عنبر بفشان مستانه/ تا که از عالم سفلی بروی در اعلا...».
بابا بزرگی به اختصاص قسمتهای پایانی کتاب «کنزالاسرار» به سرالانوار و انفسنامه توضیح داد: سرالانوار شامل گفتار و تصانیف میرزا طاهری رشتی است که در آن به عوالم کلی، مناسبات عوالم و انسان، انسان و عوالم، مراتب انفس، نفس اماره، نفس لوامه، نفس ملهمه، نفس مطمئنه، نفس ناطقه کلیه، تعبیر اسمایی نفس، وضع تبدیل صفات ذهمیه و مطالبی از این دست میپردازد. «طالب صفات باید با نور حکمت و قانون تقوی و اجتهاد قلبی و فراصت و حذاقت، ضعف و قوت، غالبیت و مغلوبیت، آن صفت را در نفس خود آزمایش کند؛ آنگاه بر تبدیل آن بکوشد». در سرالانوار همچنین شاهد کلمات رمزدار و متشکل با حروف ابجد هستیم که اشاره به ابداع قضیه ریاضی هندسی مختص مساحی افلاک دارد. انفسنامه نیز به نوعی صوفینامه و بیان توضیحاتی منظوم درباره سلسله نوربخشیه و سایر سلسلهها و فرق عرفانی است. «زصوفیه، نوری کنون یاد باد/ خداوندگاران مهر و وداد/ مرا دوست میر احمد عاملی است/ که سوزندهی جادوی بابلی ست/ ندیدست آفاق چون او گلی/ پراکنده از هر طرف بلبلی/ در این دور هرکس که صاحب صداست/ از اویست در آزمون چپ و راست/ ز تعریف او باز پیچم عنان/ که اوصاف او را نتابد بنان/ شنیدی که در ذات اندیشه لاست/ توانای گفتار این در کراست/ خلاصه کنم وصف آن نور عین/ در آیین عشق است گفتار بین...» در جایی در کتاب انفسنامه شجره سببی وی از طریق سلسله نوربخشیه به مولا علی (ع) رسیده است.
وی همچنین با بیان اینکه طاهری، اهل فکرت بود و در مسائل عرفانی دقیق میاندیشید، گفت: توصیه اصلی میرزا طاهری به مخاطبانش را میتوان در این بیت خلاصه کرد: «که ای سالک کعبه من عرف/ به معراج اندیشهئی لاتخف/ به انگشت عبرت دو چشمی بمال/ که تا بازدانی رموز جلال».
نظر شما