عنوان «خیال خاکی» نشانه رویای نویسندهاش
در این مراسم وجیهه افلاکی، به عنوان منتقد اول کتاب «خیال خاکی» ضمن تبریک برای خلق این کتاب گفت: عنوان کتاب برگرفته از نام داستانهای این کتاب نیست و این موضوع سوالی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که چرا خیال خاکی عنوان هیچ یک از داستانهای کتاب نیست و به نظر میرسد این رویای نویسنده است.
وی سپس با قرائت بخشهایی از داستانهای کتاب افزود: داستانهای «خیال خاکی» همچون پازلی است که یکجا جمع شدهاند و –پیام- مقاومت و ایثار را میرسانند.
افلاکی با قرائت بخشی از داستان «عروج باور» از متن کتاب گفت: نویسنده از فاصله هنرمندانه به خوبی بهره برده است. فاصله هنرمندانه با زاویه دید رابطه تنگاتنگ دارد و امکان خواندن اثر را برای خواننده میسر میکند. در اینجا نویسنده جایی قرار میگیرد که نه اطلاعات زیادی به خواننده میدهد و نه اطلاعات کم؛ همین باعث میشود که خواننده با کتاب همراه شود.
ارکان داستان در «خیال خاکی» خوب هستند
این منتقد سپس با اشاره به اینکه نویسنده ارکان داستان را خوب به کار برده است با قرائت بخشهای دیگری از کتاب گفت: در این کتاب داستانهای بلند و مینیمال با هم به کار رفتهاند. بعضی داستانها به جهت کشش آن پرداخته شده است. بعضی داستانهای کتاب هم پتانسیل این را دارند که رمان شوند درحالی که به شکل نیمه بلند ارائه شده است.
وی درباره داستان «جنگ نرم مرد میخواهد» این کتاب نیز افزود: در این داستان شخصیتها درگیر فضای مجازی شدهاند. در این داستان عدم تعادل را شاهد هستیم درحالی که شخصیت عدم تعادل ندارد. بلکه حال و هوای نامساعد این عدم تعادل را ساخته است.
وی افزود: داستان به صورت «من راوی» است و با ترکیب سیال ذهن همراه میشود. زاویه دید هم توسط نویسنده داستان را جذاب کرده است.
بعضی داستانهای کتاب جای گسترش دارند
این منتقد تاکید کرد: از ویژگی خوب داستان نثر خوب است که به پیش برندگی آن کمک کرده و در موضوع انتقال انرژی به مخاطب هم این اتفاق افتاده که جای تبریک به نویسنده اثر دارد.
وی در پایان تاکید کرد: قابلیت گسترش از بعضی داستانها گرفته شده و بعضی از داستانها نیز ابتر ماندهاند.
برانگیختگی حس کنجکاوی مخاطب در کتاب
در ادامه لیلا آشوری دیگر منتقد کتاب «خیال خاکی» گفت: این کتاب شامل 12 مجموعه داستان است و نام کتاب برگرفته از مقدمه داستان است. صفحات اولیه داستان جذابیت خاصی دارد و نشان میدهد زمان و مکان داستان جایی خارج از ایران است که این حس کنجکاوی خواننده را بر میانگیزد.
وی درباره داستان «ایستگاه امتحان» این کتاب افزود: این داستان به صورت من راوی است و یادداشت خاطره و جریان سیال ذهن در نگارش آن به کار رفته است. این داستان احساس خواننده را درگیر میکند و خواننده را با خود همراه میسازد و باعث همذات پنداری مخاطب هم میشود.
این منتقد سپس گفت: داستان میتواند به صورت رمان بلند هم باشد و تکنیک «فلاش بک» به کار رفته است. با توجه به حضور شکنجهگر ساواک متوجه میشویم که فضای داستان مربوط به قبل از انقلاب است.
ایجاد توازن در یکی از داستانهای کتاب
وی افزود: زبان و زمان روایت با توجه به حجم –داستان- درست انتخاب شده است. آرش (شکنجه گر) یک شخصیت ضد اجتماعی است و حس انزجار از ساواک به وسیله او منتقل میشود. چون بازجو و زینب (دیگر شخصیت داستان که اسیر ساواک است) از یک جنس نیستند، اما زینب اراده دارد نیروها متوازن شده و شخصیت زینب باور پذیر است.
آشوری سپس گفت: این شخصیت مصداق آیه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» است؛ در داستان شخصیت پردازی شکل گرفته است. البته در مورد آرش کلمه «مخوف» به کار رفته درحالی که نویسنده میتوانست با تصویر پردازی آن را نشان دهد.
وی گفت: پویایی شخصیت زینب در کتاب مشهود و باورپذیر است. در طول داستان با زینب –به عنوان یک شخصیت- محکم رو به رو هستیم. این داستان میتواند رمان هم باشد.
این منتقد گفت: صبر، شهامت و ایثار شخصیت در داستان القاء شده و من خواننده اگر جای زینب بودم جا میزدم. ابزار پرداخت داستان تلخی است که خوب استفاده شده است. فلاش بک هم باعث جذاب شدن داستان شده است.
استفاده نادرست از عنوان یک گروه که قبل انقلاب نبود
وی در بخش دیگری گفت: عبارت حزب الله توسط زینب غلط است چون قبل از انقلاب این گروه نبوده است. تصویر سازی کتاب هم خوب است.
آشوری با بیان اینکه بخشی از متن کتاب ادبی میشود و از متن اصلی کتاب جدا شده گفت: بخشهایی از کتاب شبیه نمایشنامه است. نام داستان هم جذاب نیست و نویسنده از درون مایه بهتر میتوانست برای نامگذاری استفاده کند.
این منتقد در بخش دیگری به داستان جنگ نرم مرد میخواهد نیز اشاره کرد و گفت: در این داستان اطلاعات مکانی نداریم تا جایی که همسر اطلاعاتی را میآورد. زاویه دید با توجه به اتفاقات مهم است و با تلفیق یادداشت خاطره میتوانست کار کند. نویسنده میتوانست خواننده را دچار پرش ذهنی نکند.
وی افزود: در این کتاب نیاز به علائم نگارشی هم به شدت محسوس است. فعلها هم در بعضی جاها محاوره است و در جایی دیگر رسمی است. اگر فعل مضارع استمراری استفاده نمیشد هم ذهن مخاطب کمتر خسته میشد.
نوشتن داستان براساس حوادث مهم سال 98
مریم صادقی در بخش پایانی این جلسه با بیان اینکه داستانهای کتاب زمانی نوشته شدهاند که مشغول آموزش داستان نویسی بودم. آن موقع به فکر نوشتن بودم و 2 اتفاق دیدار با رهبری و دانشجوی نمونه شدن باعث شد که این کتاب را چاپ کنم.
وی با بیان اینکه میخواستم به داستان روز بپردازم به حوادث سال 98 همچون سانحه کشتی سانچی، سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط پدافند هوایی کشور و شهادت محسن حججی اشاره کرد و گفت: با توجه به حوادث آن مقطع داستانها را نوشتم. با زحمات دوستانم نیز این کتاب در شهرستانها دیده شد.
در بخش دیگری این نویسنده با بیان اینکه هر نویسنده قبل از نوشتن باید اندیشه داشته باشد و پژوهش کند به طرح این موضوع پرداخت که نوشتن بدون تجربه کار سختی است و گفت: برای این کتاب مجبور شدم درباره صدای به هم خوردن دندانهای غواصها زیر آب تحقیق کنم که چطور این کار را میکردند تا عراقيها متوجه حضورشان نشوند.
تعریفی از شان جلسه نقد کتاب
ابوالفضل درخشنده، از چهرههای شناخته شده حوزه ادبیات پایداری و برگزار کننده کلاسهای آموزش داستان نویسی نیز در بخش پایانی این برنامه گفت: نقد برجسته سازی نقاط قوت و بیان ایرادات اثر به همراه راه رفع آنهاست.
وی با تاکید بر اینکه نقد و انتقاد تفاوت دارد، گفت: در نقد ایرادات به همراه راه حل مطرح میشوند اما انتقاد در واقع ایراد گیری از اثر است.
درخشنده با بیان اینکه نویسنده یک مصلح اجتماعی است و شغل انبیا را دنبال میکند، درباره انتخاب جامعه هدف نویسنده تاکید کرد جامعه هدف نمیتواند جهان شمول باشد و گفت: در حوادث اخیر کشور بچه حزب الهیها دارند اشتباه میکنند و در آینده نویسندگان باید برای این جامعه هدف کتاب بنویسند. طرح اینکه داستان را باید جهان شمول بنویسیم، یک تهاجم فرهنگی است.
وی گفت: داستان ابزار انتقال انرژی به مخاطب است و ما نمیخواهیم مخاطب را سرگرم کنیم. بلکه باید باعث تغییر نسل مخاطبان شویم.
نظر شما