سه‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۸
ترجمه ادبی منثور بهترین شیوه ترجمه شعر نو عربی است

اویس محمدی، نویسنده، پژوهشگر ادبی و استاد زبان و ادبیات عربی تاکید دارد که شعر نو عربی اغلب با نثری ادبی برگردان می‌شود؛ چراکه ترجمه ادبی منثور این امکان را به مترجم می‌دهد که ترجمه‌ای ادبی و شاعرانه خلق کند، بی آنکه از متن اصلی دور شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، توجه به ظرافت‌های خاص هر زبان به مترجم کمک می‌کند تا بهترین ترجمه را ارایه کند. امروز آثار بسیاری از شاعران کهن و معاصر عرب در بازار کتاب کشورمان ترجمه و عرضه می‌شود و شاهد افزایش رغبت جوانان به این آثار هستیم. این امر بهانه‌ای شد تا دقایقی در گفت‌وگو با اویس محمدی، پژوهشگر ادبی، مترجم و استاد زبان و ادبیات عربی به بررسی ظرافت‌های خاص ترجمه شعر و شیوه‌های ترجمه شعر معاصر عرب بپردازیم که در ادامه می‌خوانید:

لطفا درباره ظرافت‌های خاص ترجمه شعر توضیح دهید.
فهم ظرافت‌های ترجمه شعر در وهله نخست بسته به فهم زبان شعر و ریزه‌کاری‌ها و نازک‌کاری‌های زبانی است که در متن آن به کار رفته است. بی‌شک مترجمی که زبان شعر را فهم کند و از ذوق زبانی برخوردار باشد، بهتر آن را ترجمه خواهد کرد. چنانچه مسلم است در زبان شعر، متن از جهات مختلف متفاوت از متن‌های عادی است. در زبان شعر، به واژگان معنا و دلالتی سوای از معنای معمول آن داده می‌شود. در زبان بسیاری از واژگان در کنار معنای اولیه خود، معناهای ادبی و عاطفی نیز دارند. روشن است که واژگانی چون ساقی، نرگس و سرو در کنار معناهای ظاهری خود، معنایی ادبی دارند  یا واژگانی چون گل، جنگ و مادر در کنار معنای اصلی خود معناهای عاطفی دارند. روشن است که در شعر، معناهای ادبی و عاطفی کاربرد بیشتری دارند. گاه شاعر، یک واژه را انتخاب می‌کند و معنا و دلالت خاص خود را به آن می‌بخشد. برای نمونه «چهچه گنجشک» تداعی‌گر معناهایی چون خوشنوایی، آهنگ، نغمه ظریف و زیباست. در واقع، معنایش هرچه هست به صدای زیبا مرتبط است. در عین حال در شعر شمس لنگرودی این عبارت به معنایی دیگر به کار رفته و شاعر در شعر معنایی نو به آن داده است. شمس لنگرودی در شعری می‌گوید «برای من آسان است که چهچه گنجشک‌ها را ببافم و پیراهن خوابت کنم». در واقع در این شعر، از همجواری چهچه گنجشک با فعل بافتن و واژه پیراهن معنای دیگری خلق شده؛ یعنی این واژه در این شعر، بر نوعی لطافت بساوایی و لامسه دلالت دارد. به تعبیر دقیق‌تر، شاعر به دنبال بیان این است که تنها پیراهنی که در حد نازکی اندام یارش باشد، از چهچه گنجشک‌ها بافته شده است.

نحو و موسیقی شعر تا چه اندازه در ترجمه تاثیرگذار است؟
نحو شعر با نحو زبان عادی متفاوت است. در نحو شعر نه تنها پیام رسانده می‌شود، بلکه موسیقی خلق و معناهای دیگری نیز در کنار پیام اصلی القا می‌شود. حتی گاهی خود نحو به شکلی دیگر پیام اصلی متن را بازتولید می‌کند. به عنوان نمونه امرو‌القیس در بیتی از ماجراجویی‌هایش با یار خود در کجاوه سخن می‌گوید «تقول و قد مال الغبیط بنا معا** عقرتَ بعیری یا امرء القیس فانزلی». معنای مصراع نخست این است که آن‌گاه که کجاوه ما را به سویی کج کرده بود، یار این چنین می‌گفت» در این مصراع نحو کلام و چینش واژگان (یعنی آوردن ضمیر «ما» درانتهای مصراع) به شکلی است که کج شدن کجاوه به ذهن تداعی می‌شود. موسیقی نیز –چه بیرونی و چه درونی- عاملی مهم در خلق زبان شعر است. موسیقی شعر تنها هارمونی آوایی نیست؛ تنها گوش را نمی‌نوازد و بر جان و دل تاثیر نمی‌گذارد بلکه گاهی معنا می‌آفریند. برای نمونه حافظ در شعری می‌گوید«حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است/ کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد» در واقع عبارت «آن آستان»  یعنی هم‌آیی سه مصوت بلند آ در این ترکیب به بهترین شکل بلندی و والایی جایگاه عشق را می‌رساند. حافظ می‌توانست به جای «آن آستان» از «این آستان» استفاده کند و در وزن هم هیچ خللی وارد نمی‌شد ولی با ذوق نابش آن ترکیبی را برگزیده که موسیقی گوشنواز و دلالت‌مندی دارد.

بهترین شیوه برای ترجمه اشعار کهن و جدید عربی چیست؟
به طور کل شعر یا به نثر یا به شکل موزون ترجمه می‌شود. در ترجمه شعر به نثر یا از نثر ادبی و شاعرانه یا نثری ساده و عادی استفاده می‌شود. در ترجمه موزون نیز، شعر با اوزان سنتی و با سبک شعر نو (نیمایی) برگردان شده است. شعرهای کلاسیک عربی به فارسی اغلب یا با نثری ساده یا با نثری ادبی ترجمه می‌شوند. ترجمه‌های ساده و معمولی متن مبدا را بهتر به مخاطب می‌شناساند. بنابراین اگر کسی بخواهد شعر کلاسیک عرب را به خوبی بفهمد باید به این ترجمه‌ها مراجعه کند. در ترجمه‌هایی نیز شعر کلاسیک عربی با نثری ادبی برگردان شده که ترجمه آیتی از معلقات را می‌توان از این دست به شمار آورد. شعر نو عربی با نثری ادبی برگردان می‌شود. مترجم با توجه به متن و توانایی‌های ادبی و زبانی خود می‌تواند بهترین انتخاب را انجام دهد. ترجمه ادبی منثور این امکان را به مترجم می‌دهد که ترجمه‌ای ادبی و شاعرانه خلق کند، بی‌ آنکه از متن اصلی دور شود. ترجمه موزون ممکن است به دلیل محدودیت‌هایی که وزن ایجاد می‌کند و نیز تفاوت قابلیت‌های زبانی دو زبان مبدا و مقصد، ترجمه را از متن مبدا دور کند. در عین حال اگر شعر کوتاه باشد، بهتر می‌توان آن را به شکل منظوم ترجمه کرد به عنوان نمونه احمد صافی نجفی رباعیات خیام را به شکل منظوم به عربی برگردانده و در این کار تا حد زیادی موفق بوده است. علی عباس زلیخه برخی غزل‌های حافظ را به شکل موزون و برخی را با نثری ادبی ترجمه کرده است. پیش از ترجمه، غزل‌ها را سنجش و ارزیابی کرده و برخی را که امکان ترجمه موزون آنها بوده، به این شکل ترجمه کرده است.

با توجه به اینکه درباره جنسیت و ترجمه نیز پژوهشی انجام داده‌اید، نظرتان در این خصوص چیست؟
آنچه در این خصوص انجام داده‌ام، مقاله‌ای درباره ترجمه برخی از دفترهای شعری بانوی شاعر سوری، غاده السمان به فارسی توسط عبدالحسین فرزاد است. این اشعار با زبانی لطیف و موجز برگردان شده ولی با خواندن ترجمه و مقایسه آن با متن عربی احساس کردم که در جاهایی زبان زنانه غاده‌السمان برگردان نشده است. زبان شعر غاده‌السمان، بسیار نو و زنانه است. در خصوص زبان و شعر زنانه دیدگاه‌های بسیاری مطرح شده و بسیاری از نظریه‌پردازان در حوزه نقد فمینیستی معتقدند که زبان زنان از مردان متفاوت است. به عنوان نمونه ویرجینیا ولف در اولین اظهارنظرهایی که در خصوص نگارش زنان کرده، نوشته‌های مردان را برای زنان، فخیم و سنگین و عبارات زنانه را نرم‌تر، منعطف‌تر و کشدارتر خوانده است. لوس ایریگاری نیز زبان زنانه را سیلانی خوانده که نه یخ می‌بندد و نه جمود می‌پذیرد(a flux that never congeals or solidifies) و بسیاری از فمینیست‌ها چون سیمون دو بوآر، هلن سیکسو و ژولیا کریستوا، زنان را به ساختارشکنی ذهنیت مردانه فراخوانده‌اند. تمام این ویژگی‌ها به شکل‌های گوناگون در شعر السمان نمود یافته که برخی از آن در ترجمه لحاظ نشده است.

اثر کدام شاعر عرب معاصر بیشتر در کشور ما ترجمه شده است؟
نزار قبانی شاعری است که بیشترین ترجمه از وی به فارسی انجام شده است. شعرهای غاده السمان نیز بسیار ترجمه شده و برخی از دفترهای وی را چندین مترجم به فارسی برگردانده‌اند. در کنار این دو، شعرهای شاعرانی ازجمله محمود درویش و سعاد الصباح به فارسی ترجمه شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها