در علم انقلاب، هر انقلاب اجتماعی را هدف و آرمانی است که در خواستههای سلبی و ایجابی انقلابیون متجلی میشود. کالبد شکافی علمی و روشمند شعارهای انقلاب اسلامی 1357 ایران (که جزء منابع دسته اول مطالعه این انقلاب هستند) نشان میدهد که بخش اعظم این شعارها (برای مثال: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی) در "نفی سلطه گری بیگانه" سر داده شدهاند.[1] همچنین در هویت ملی انعکاس یافته در این شعارها علاوه بر طرد استبداد (نظام پادشاهی)، نوعی تقابل و ستیز با "جهان اسکتباری یا امپریالیسم" نمود یافته است.[2]
بعد اول خواستههای انقلابیون (طرد دیکتاتوری و برقراری آزادی) در 22 بهمن 1357 با پیروزی کامل نیروهای انقلابی و برگزاری همهپرسی جمهوری اسلامی جامه عمل به خود پوشید. مرحله دوم انقلاب اجرایی شدن خواست دوم (کسب استقلال و طرد استعمار) بود که تنها دو سه روز بعد با تسخیر چند ساعته سفارت امریکا در تهران خود را نشان داد که البته با دخالت دولت موقت (سردمداران نهضت آزادی ایران) که طالب سیاست گام به گام و نه انقلابی بود از تسخیر درآمد.[3] از آن زمان احتمال تکرار این اشغال در دل متصدیان سفارت امریکا در تهران هراس انداخت و در مورد این احتمال از سوی سفارتخانه به دولت آمریکا هشدار داده شد.[4]
در هفته اول آبان ماه 1358، تحلیل نهایی نمایندگان انجمنهای اسلامی چهار دانشگاه تهران از اوضاع و شرایط موجود سیاسی کشور، انحراف دولت موقت از مسیر انقلاب با برقراری و عادیسازی ارتباط با آمریکا (که در ادامه ملاقات مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت با زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، در روز دهم آبان در الجزایر این پندار را پررنگتر کرد) و مخالفت و نارضایتی امام خمینی از این مسئله و لزوم پشتیبانی از ایشان و ماهیت خصمانه سیاست آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران (رسیدن سر نخ همه فتنهانگیزیهای سراسر کشور (ازجمله در کردستان، بلوچستان و ترکمنصحرا) به آمریکا با دستاندرکاری مستقیم و جاسوسی سفارت آمریکا و توطئه آمیز بودن پذیرش شاه توسط آمریکا برای بررسی طرح انجام یک کودتای دیگر بسان کودتای 28 مرداد 1332) بود.[5] برآیند این تحلیل پیدایش طرحی برای اشغال سفارت آمریکا از سوی نمایندگان مزبور بود.
در این راستا سه تن از نمایندگان انجمن اسلامی دانشگاههای صنعتی شریف، پلی تکنیک (امیرکبیر) و تهران (به ترتیب ابراهیم اصغر زاده، حبیبالله بیطرف و محسن میردامادی) در نشستی با نمایندگان انجمنهای اسلامی سایر دانشگاههای تهران (دفتر تحکیم وحدت) طرح اشغال سفارت را مطرح کردند که مورد موافقت اکثریت اعضا قرار گرفت.[6] افرادی که در جلسه حضور به هم رساندند یک کمیته هماهنگی تشکیل دادند که شامل دو دانشجوی دیگر میشد: رضا سیف اللهی از دانشگاه شریف و رحیم باطنی از دانشگاه ملی که بعداً دانشگاه شهید بهشتی نامیده شد.[7] بر مبنای اعتقاد دانشجویان مبنی بر لزوم هماهنگی کمیته مزبور با نظرات امام خمینی[8] اصغرزاده، بیطرف و میردامادی در یک جلسه، طرح تسخیر سفارت را با حجتالاسلام محمد موسویخوئینیها (یکی از واسطههای ارتباط دانشجویان با امام خمینی و نماینده وقت امام در صداوسیما) در میان نهادند و خواستار آگاهی امام از طرح مزبور و نظرخواهی از ایشان شدند تا در صورت موافقت ایشان طرح را اجرا نمایند. موسویخوئینیها با طرح تسخیر سفارت موافقت کرد و بنا به دلیلی (عدم صحیح بودن تائید امام برای موافقت با طرح اشغال سفارت بهعنوان رهبر و بالاترین مقام مسئول کشور)[9] با در میان گذاشتن آن با امام مخالفت کرد و ابراز داشت که پس از انجام تسخیر با امام تماس خواهد گرفت و نظر امام را جویا خواهد شد و چنانچه ایشان مخالف باشند "بلافاصله" سفارت را ترک خواهند کرد.
دانشجویان زمان شروع طرح را نیز با موسویخوئینیها در میان گذاشتند و قرار شد وی ساعتی در سفارت حضور پیدا کند که برنامه تسخیر تا اندازهای پیش رفته باشد.[10] در ادامه کمیته هماهنگی، به هسته اصلی برنامهریزی، طراحی عملیات و دعوت سایر دانشجویان تبدیل گشت. تا روز دوازدهم آبان ماه جلسات طراحی و برنامهریزی جزئیات عملیات بهطور مستمر و مخفیانه در مکانهای مختلف برای پنهان ماندن طرح تسخیر سفارت ازنظر دیگر گروههای چریکی چپ (که ممکن بود دست بهپیش دستی برای اشغال سفارت بزنند) و دولت موقت (که ممکن بود اقدامات امنیتی را برای ممانعت دانشجویان انجام دهد) تشکیل شد.[11]
طرح کلی و نهایی اشغال سفارت عبارت بود از تسخیر سفارت از طریق مسالمتآمیز و بدون استفاده از اسلحه (در راستای روش مسالمتآمیز انقلاب اسلامی ایران)، به گروگان گرفتن دیپلماتها و اعتراض به سیاستهای خصمانه امریکا علیه ایران با انعکاس بینالمللی با «صدور بیانیهای جسورانه»[12]، درخواست برای تحویل شاه مخلوع به ایران برای محاکمه، نگهداری سفارت و گروگانها برای 48 یا 72 ساعت و در انتها آزادی گروگانها و خروج از سفارت بود. به عبارتی «دانشجویان میخواستند برای اهمیت نمادین سفارت به آن حمله کنند، چراکه این حمله بازتاب جهانی داشت و به دانشجویان اجازه اظهار خشم و اعتراض خود نسبت به آمریکا و پذیرش شاه را میداد».[13]
در جلسات شورای هماهنگی، دانشجویان برای تأکید بر اینکه نشان دهند "فقط دانشجو" و مسلمان و مستقل از گروههای سیاسی موجود سیاسی و دنبالهرو امام خمینی هستند نام "دانشجویان پیرو خط امام" را برگزیدند. در این جلسات عملیات شناسایی سفارت آمریکا واقع در خیابان آیتالله طالقانی طرحریزی و انجام شد، دعوت و سازماندهی دانشجویان صورت گرفت (دانشجویان هر دانشگاه وظایف مشخصی یافتند. "دانشجویان دانشگاه شریف مسئولیت حراست فیزیکی ساختمانها"، دانشجویان دانشگاه ملی (شهید بهشتی بعدی) مسئول مراقبت از گروگانها، دانشجویان دانشگاه تهران مسئول تدارکات و پشتیبانی و دانشجویان پلیتکنیک مسئول جمعآوری و نگهداری اسناد شدند، جزئیات عملیات تسخیر سفارت طراحی شد، تمهیدات لازم برای معرفی ماهیت دانشجویان و تمایز از دیگران (آویختن تصویری از امام خمینی بر گردن و استفاده از بازوبندی منقش با کلامالله اکبر و تصویر امام و سربندهای قرمز با شعار اللهاکبر) در نظر گرفته شد و "حداکثر برای سه روز" غذا و امکانات برای دانشجویان شرکتکننده تأمین گردید. براثر نگرانی از تشدید تدابیر امنیتی آمریکاییها در سفارت و ضرورت زمان برای تسخیر هر چه زودتر سفارت، روز اجرای طرح، روز 13 آبان، روز بزرگداشت دانشآموزان و دانشجویان کشتهشده در سال پیش در دانشگاه تهران تعیین گشت، روزی که گروهها و شخصیتهای سیاسی مختلف راهپیمایی باشکوهی را در سرتاسر کشور و بهویژه تهران تدارک دیده بودند. در جلسه هماهنگی روز 12 آبان ماه، وعده دانشجویان چهار دانشگاه شد: حضور رأس ساعت 10 صبح در خیابان طالقانی، نزدیک سفارتخانه آمریکا.[14]
ساعت 10:30 صبح 13 آبان ماه 1358 "حدود 400 نفر" از دانشجویان مسلمان برای تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران در پوشش برگزاری مراسم بزرگداشت سالروز 13 آبان، تظاهرات خود را نزدیک سفارت آمریکا در خیابان طالقانی (تخت جمشید سابق) آغاز کردند و با سردادن شعارهایی نظیر "آمریکا اسرائیل مرگ به نیرنگتان، خون شهیدان ما میچکد از چنگتان" در خیابان طالقانی به سمت دانشگاه تهران (که مقصد همه خطوط راهپیماییهای 13 آبان تهران بود) سرازیر شدند و با ورود با سفارت امریکا توانستند تا عصر آن را تسخیر و کارمندان آن را زندانی کنند. گروه تسخیرکننده سفارت آمریکا در تهران در طول تسخیر سفارت در اطلاعیه های خود و در یک مصاحبه مطبوعاتی در پایان اقدام خود خود را "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" نامیده و دلایل اقدام خود را مقابله با "دسیسه"های آمریکا علیه ایران (پناه دادن شاه مخلوع برای توطئه علیه ایران، پشتیبانی آمریکا از عوامل فراری مخالف نظام ایران، پشتیبانی از حرکتهای تجزیهطلبانه در مناطق مختلف کشور، تبدیل سفارتخانه به "مرکز جاسوسی") و جریان "لیبرالیستی" داخلی دانستند و خواهان استرداد شاه مخلوع (که در آمریکا ساکن شده بود) به ایران شدند.
گفتنی اینکه کلیه احزاب، سازمانها و گروهای سیاسی در داخل و خارج ایران نه تنها با این واقعه مخالفت نکردند بلکه آن را تمجید نموده و آن را واکنش طبیعی ملت ایران در برابر توطئه های امریکا دانستند و مردم نیز موجی از شادی و شعف و ابرازات طرفدارانه را در سطح شهر تهران و سراسر کشور رقم زدند. حتی استعفای دولت موقت در فردای روز تسخیر سفارت امریکا، اعتراض این دولت به این تسخیر نبود. در 14 آبان 1358 دولت موقت ایران مقامات دولت آمریکا را به دلیل بیتوجهی به هشدارهای به موقع خود نسبت به پذیرش شاه مخلوع مسئول اصلی تسخیر سفارت این کشور در تهران دانست و این تسخیر را واکنش طبیعی ملت ایران در برابر اقدام آمریکا نامید و از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام حمایت کرد.[15]
مهدی بازرگان در روز 16 آبان 1358 در یک پیام تلویزیونی و بار دیگر در سال 1363 صریحاً وجود هرگونه ارتباط بین اشغال سفارت امريكا در تهران و استعفاي دولت موقت را بیارتباط دانست. وی ادعاي وجود ارتباط بين اين دو واقعه را به "گروههاي چپ و افراطي مخالف" نسبت داده و ابراز داشت که دولت موقت پیش از اشغال سفارت آمریکا در تهران تصمیم به کنارهگیری گرفته بود.[16] بهترین تعبیر برای تعیین نقش تاریخی واقعه تسخیر سفارت امریکا در تهران را امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی در روز چهاردهم آبانماه 1358 در یک سخنرانی به کار بردند. ایشان ضمن سخن از تداوم انقلاب و لزوم استرداد شاه مخلوع از آمریکا فرمودند: «باید بدانند در ایران باز انقلاب است، انقلاب بزرگتر از انقلاب اول.» [17]
نظر شما