جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰
احادیث معصومین (ع) نباید صرفا تابلویی بر دیوار خانه باشند

علی باباجانی، نویسنده کتاب «یک نفر تو را دوست دارد» درباره اهمیت تشریح سخنان امامان (ع) برای نوجوانان گفت: خیلی از صحبت‌ها و احادیثی که از معصومین (ع) به دست ما رسیده، حرف‌هایی است که مربوط به زمانه خودشان نیست؛ بلکه صحبت‌هایی انسانی است و در همه دوران زندگی به دردِ ما می‌خورد؛ بنابراین ضروری دیدم که آنها را کاربردی کنم، پس احادیثی را انتخاب و گردآوری کردم که متناسب و ملموس برای نوجوانان باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مجموعه «یک نفر تو را دوست دارد» به سراغ احادیث حضرت محمد (ص)، حضرت فاطمه (س)، امام علی، امام حسن، امام حسین و امام سجاد (ع) رفته و سوژه‌هایی از دل زندگی امروز را نیز انتخاب و برای نوجوانان بیان کرده است. در اثری که به احادیث امام حسین (ع) می‌پردازد داستان‌های کوتاهی می‌بینیم از اتفاق‌های کوچک و بزرگ زندگی که ممکن است برای هر کسی رخ دهد؛ اما نکته درخور توجه کتاب این است که ما از زاویه دیگری به سخنان امامان بزرگ‌مان توجه خواهیم کرد. این روش داستان‌نویسی دینی، زیبا و البته شایسته تأمل است. امروز سوم ماه شعبان است و روز ولادت امام حسین (ع). پیشنهاد مطالعه ما برای این روز کتاب علی باباجانی است که نوع دیگری از مواجهه با آموزه‌های اخلاقی و دینی را پیش رویمان می‌گذارد. این اثر را مریم طباطبایی تصویرگری و کل مجموعه را انتشارات به‌نشر برای نوجوانان منتشر کرده است. در ادامه گفت‌وگوی ما را با باباجانی می‌خوانید:

امام حسین (ع) در ذهن شما چه تعریفی دارد؟
امام حسین در وهله اول برای من مرد شجاعی بود که برای هدفش تا آخرین لحظه ایستاد و جانش را برای آن مسیر گذاشت. ایشان همه خودش را وقف خداوند کرد و خدا هم طوری عزیزش کرد که هنوز نامش بر سر زبان‌هاست.
 
پس اگر بخواهیم این کلام شما را برای کودکان و نوجوانان‌مان ساده‌تر کنیم این‌طور می‌شود گفت که اگر انسان کار نیک انجام دهید در جهان اثری باقی خواهد گذاشت.
بله. همیشه توصیه من این است. اگر تلاش کنیم کارهایمان رنگ خداوند بگیرد، خدا هم آن کار را به زیباترین وجه به نتیجه می‌رساند. ما متعلق به خداوند هستیم؛ اگر همه‌چیز را از او بخواهیم و کارهایمان را بخاطر عشق به خدا انجام دهیم او هم آدم را بزرگ می‌کند.
 
موضوع هر داستان جلد پنجم «یک نفر تو را دوست دارد» بر اساس یک حدیث از امام حسین (ع) است. برایمان بگویید که کتابی با این فرم و محتوا چطور شکل گرفت؟
من پیش از این در مجله «سلام بچه‌ها» از این دست کارها انجام داده و به دنبال ایده نویی بودم که مفاهیم انسانی و اخلاقی را در قالب داستان به نوجوانان ارائه دهم. در آن مجله هر ماه بر اساس احادیث و نیایش‌ها داستانی منتشر می‌شد که سعی می‌کردم متناسب با آن محتوای دینی و سن نوجوانان باشد. درنهایت این ایده شکل گرفت که داستان‌ها را به کتاب تبدیل کنم. آن را به انتشارات به‌نشر پیشنهاد دادم و آنها نیز قبول کردند کتاب را چاپ کنند.
 
تبدیل آموزه‌های دینی و گفتار و رفتار شخصیت‌های بزرگ به قصه‌هایی که بیانگر زندگی امروز نوجوانان باشند یکی از مسائل مهم ادبیات دینی ماست. شما به عنوان نویسنده چه ضرورتی احساس کردید که باید احادیث امام حسین (ع) برای مخاطب امروز شکافته و شرح داده شوند؟
خیلی از صحبت‌ها و احادیثی که از معصومین (ع) به دست ما رسیده، حرف‌هایی است که مربوط به زمانه خودشان نیست؛ بلکه صحبت‌هایی انسانی است و در همه دوران زندگی به دردِ ما می‌خورد. بعضی از صحبت‌ها ممکن است متناسب با سنین مختلف مثل بزرگسال و نوجوان باشند یا متناسب با جنسیت زن یا مرد. به هر حال برای انسانِ امروز یا انسان آینده مفید هستند. البته اکنون می‌بینیم که برخی از این حرف‌های زیبا را روان‌شناسان انگیزشی نیز به مردم می‌گویند یا کارهای توصیه‌شده معصومین (ع) پس از تحقیق‌های بسیار، از نظر علمی و روان‌شناسی هم تأیید شده‌اند. به این دلیل احساس کردم که در زندگی ما، خیلی از این حرف‌های زیبا در همان حد سخن باقی مانده و انگار تابلویی بر دیوار خانه‌اند. بنابراین ضروری دیدم که آنها را کاربردی کنم. پس احادیثی را انتخاب و گردآوری کردم که متناسب و ملموس برای نوجوانان باشد.
 
 

به طور کل، وقتی احادیث را می‌خوانیم ممکن است به ذهن‌مان بیاید که این یا آن مبحث برای من اتفاق نمی‌افتد و صدق نمی‌کند؛ اما زمانی‌که داستان‌های این کتاب را می‌خوانیم می‌بینیم طوری برای هر حدیث سوژه‌یابی کرده‌اید که مصداق آن حدیث می‌تواند در زندگی روزمره هر کسی پیش بیاید. اینکه شما فکر و اندیشه امام حسین (ع) را در زندگی روزمره مخاطب نوجوان کتاب وارد کرده‌اید چه اثرگذاری‌ای بر او می‌تواند داشته باشد؟
همان‌طور که اشاره کردم ما باید خیلی از چیزهای خوب را گسترش دهیم. این وظیفه ماست. ممکن است صحبتی در جایی گفته شود و در همان حد باقی بماند؛ ولی نیاز است و باید که حرف‌ها گسترش یابند و بفهمیم که این صحبت‌ها برای جامعه امروز ما و زندگی بچه‌ها چه فایده‌ای دارند. برای مثال ممکن است تکه‌ای الماس در جایی افتاده و ارزشش در همان حد ماندن در همان‌جا باشد؛ ولی اگر ما بتوانیم از این الماس استفاده کنیم سود و نفعش برای خود و جامعه‌مان است. من با این دیدگاه می‌خواستم به مخاطب کتابم بگویم کسانی بوده‌اند که برای آینده و زندگی ما، فکرها و حرف‌هایی داشته و راهنمایی‌هایی کرده‌اند که می‌تواند زندگی ما را رو به جلو ببرد. حرف‌های معصومین مثل امام حسین (ع) طوری است که می‌تواند برای مخاطب کودک، نوجوان و بزرگسال مناسب باشد. به طور کل، سعی کردم در کتابم این مباحث را گسترش دهم.
 
ما به طور ویژه وقتی نام امام حسین (ع) را می‌شنویم خاطرات و تصاویری به ذهن‌مان می‌آید که با مطالب آمده در این کتاب متفاوت است؛ از این جهت که فکر می‌کنیم این امام صرفا منحصر به قضایای عاشورا و ماه محرم است و ابعاد دیگر زندگی ایشان را نمی‌شناسیم. کتاب «یک نفر تو را دوست دارد» جدای از بحث عاشورا و رویدادهای تلخ آن، به مخاطب می‌گوید امام حسین (ع) را باید به صورت یک بسته چندبعدی دید نه تک‌بعدی. نظر و ارزیابی شما درباره تولید و معرفی بیشتر کتاب‌هایی با چنین فرم چیست؟
به نکته خوبی اشاره کردید. ما درباره شخصیت‌های بزرگ تک‌بعدی شده‌ایم؛ مثلا پیامبر را با مهربانی‌اش می‌شناسیم، امام علی را با ماجرای شهادت در شب قدر و امام سجاد را با نیایشش. برای ما بیشتر این موارد را پررنگ کرده‌اند. امام حسین نیز فقط با مسئله عاشورا و کربلا در ذهن‌مان نهادینه شده است؛ اما حادثه عاشورا فقط یک بعد از زندگی ایشان بود. واقعا نیاز است که نه تنها درباره امام حسین (ع) بلکه درباره همه معصومین، نگاه جهان‌شمولی داشته باشیم و بگوییم این بزرگان در همه ابعاد زندگی فعالیت داشته‌اند. برای مثال امام جواد (ع) امام جوانی بود؛ ولی از نظر پزشکی مهارت داشت و مردم را درباره بیماری‌هایشان راهنمایی می‌کرد و من پس از بررسی، آن راهنمایی‌‌ها را حتی امروزی و علمی دیدم. درنهایت، به دلیل اینکه به ابعاد مختلف زندگی امامان پرداخته نشده است، سعی کردم در این کتاب به مخاطبم بگویم که می‌شود صحبت‌های معصومین را از این بُعد دید و به آنها توجه کرد.
 
نوشتن داستان درباره شخصیت‌های بزرگ دینی مثل معصومین (ع) حتما محدودیت‌هایی دارد؛ اما به ما بگویید که برای نزدیک کردن آموزه‌های آنها به مخاطبان امروز چه تفاوت‌هایی باید در فرم و محتوا اعمال کنیم تا بپذیرند و جذب شوند؟
تکنیک‌های مختلفی برای این کار وجود دارد. نویسنده سعی می‌کند برای اینکه مخاطب را جذب کند از آن تکنیک‌ها استفاده کند تا او با زندگی معصومین آشنا شود. یکی از مسائلی که در معرفی این شخصیت‌ها دیده می‌شود این است که آنها را خیلی خیلی آسمانی و دور از دسترس به ما نشان داده‌اند. البته درست است که آنها عصمت داشته و نزدیک‌ترین نوع بشر به خداوند بوده‌اند و خداوند ۱۴ نماینده را برای بشر فرستاد تا بگوید زندگی خداگونه چگونه است؛ اما ما بیشتر بُعد روحانی آنها را شناخته‌ایم، در صورتی که آنها کارهای روزمره کرده و درست هم انجام می‌دادند. مثلا یکی از بزرگ‌ترین کارهای امام علی (ع) کارهای دستی بوده که انجام می‌دادند مانند کشاورزی و اداره نخلستان یا پیامبر ما که یکی از ثروتمندترین پیامبران بودند و در تجارت فعالیت داشتند. ما این مسائل را برای مخاطب باز نکردیم و درنتیجه، تصوری از آنها در ذهن‌مان به وجود آمده است که این شخصیت‌ها فقط مشغول عبادت خداوند بوده‌اند. وقتی به احادیث توجه می‌کنیم می‌بینیم چقدر از تلاش برای زندگی خوب گفته‌اند و چقدر خانواده‌دوستی و عشق به همسر و فرزندان در زندگی‌شان رواج داشته است. این‌ها را کمتر بیان کرده‌ایم. بنابراین وقتی ما در آثارمان به این قضایا بپردازیم مخاطب با این شخصیت‌های بزرگ احساس نزدیکی بیشتری خواهد کرد.
 
ذکر منابع در انتهای کتاب انتخاب خودتان بود؟ ذکر آنها چه کمکی به مخاطبان می‌کند؟
یکی از آسیب‌های مهم بعضی کتاب‌های مذهبی این است که به منبع دقت زیادی ندارند. ممکن است نویسنده، داستانی بر اساس حدیث یا رویدادی بنویسد که در اینترنت دیده است. احادیث و حرف‌های زیبایی وجود دارد که گفته می‌شود برای معصومین (ع) است. من برای راستی‌آزمایی احادیث سعی کردم به مرکز اصلی‌اش وصل شوم. احادیثی را که انتخاب کردم به موسسه «دارالحدیث» دادم تا به من اولین منبع آن را معرفی کنند. این‌طور متوجه می‌شدم که حدیث درست است یا نه و اگر درست بود منبع اصلی‌اش کدام است. به این دلیل منابع را در کتاب آوردم تا بگویم برای تک‌تک احادیث سعی کرده‌ام دقت نظر داشته باشم و به آن منبع اصلی رجوع کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها