با چند مشاهدات کلی در مورد ارزش کار خود را شروع خواهم کرد که اگرچه کمی توضیح واضحات است، اما برای معرفی مضامین خاصی که در بحث بعدی تکرار میشوند مفید خواهند بود.
چیزی که ما آن را «ارزش» مینامیم، نه بهعنوان ویژگی ذاتی اشیا و نه بهعنوان طرح دلخواه سوژهها، بلکه بهعنوان محصول پویایی برخی اقتصادها یا در واقع، هر تعداد اقتصاد (یعنی سیستمها) دیده میشود. تخصیص و گردش کالا، در رابطه با وضعیت جابجایی که یک شی یا موجودیت دارای ارزش (تغییر) متفاوتی خواهد بود. در مورد ارزش مبادله یا «قیمت»، البته، تابع و تأثیر پویایی اقتصاد بازار است. در مورد ارزش مصرف، یا سودمندی یک شیء برای یک موضوع خاص، تابع و اثر اقتصاد شخصی آن موضوع است: یعنی سیستم - که یک سیستم اقتصادی نیز هست - از نیازها، علایق و منابع او (بیولوژیکی، روانی، مادی، تجربی و غیره) تشکیل شده است که همگی به طور مداوم در ارتباط با یکدیگر در حال تغییر هستند و در اثر تعاملات سوژه با محیط خود (کالبدی، اجتماعی، فرهنگی و غیره) که البته خود پیوسته در حال تغییر است، دگرگون میشوند.
لازم به ذکر است که دو نوع نظام اقتصادی که در اینجا شرح داده شده است، نه تنها مشابه، بلکه تعاملی و وابسته به هم هستند. زیرا بخشی از محیط ما اقتصاد بازار (یا در واقع هر تعداد اقتصاد بازار) است و برعکس، هر اقتصاد بازاری تا حدی از اقتصادهای شخصی متنوع تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان تشکیل شده است. همچنین باید توجه داشت که «خودِ» هر سوژه خاصی - یا آن چیزی که میتوان از طرف آن با «نفع شخصی» عمل میکند - نیز متغیر است و از نظر نقشها، روابط و نقشهای مختلف قابل تنظیم است، در واقع، هویتهایی که در رابطه با آنها نیازها و علایق مختلف در شرایط مختلف اولویت پیدا میکنند.
... مسئله ارزش صدق قضاوتهای ارزشی البته مشغله زیباییشناسی رشتهای با بحثهای متناظر درباره وضعیت منطقی و جوهر شناختی قضاوتهای زیباییشناختی بوده است که معمولاً کاملا نابهنگام (یا در بهترین حالت، در حداقل موقعیت موجود) مطرح و بررسی میشوند. در مواردی، بدون شک به شهرت آن به خاطر کسالت و شاید به عقیمی نهایی آن نیز کمک کرده است، با این حال، ممکن است پروژههای دیگر، بالقوه مولدتر انجام شود. با این حال، سایر پروژههای بالقوه مولدتر ممکن است کمابیش مستقل از چنین بحثهایی انجام شوند. یکی از موارد ممکن، کاوش در عملیات نهادی و گستردهتر فرهنگی و تاریخی ارزیابیهای ادبی و زیباییشناختی، کلامی و غیره است. مورد دیگری که در زیر به آن اشاره میشود، تحلیل قضاوتهای ارزشی کلامی است...
به نظر میرسد قضاوتهای ارزشی یکی از اساسیترین اشکال ارتباط اجتماعی و همچنین از ابتداییترین مزایای تعامل اجتماعی هستند. برای مثال، به نظر میرسد که حشرات و پرندگان و همچنین پستانداران، با نوعی رفتار آشکار تخصصی، نهتنها مکان، بلکه «کیفیت» یک منبع غذایی یا قلمرو و موجوداتی از این قبیل را به سایر اعضای گروه خود پیام میدهند. موجوداتی چون ما نهتنها تولید کرده بلکه مشتاقانه در پی آنیم که بهقولی «احساسات شخصی را بروز دهیم» (چه چیزی را در آن دوست داری؟) و «ارزیابی بیطرفانه از ارزش» داشته باشیم (آیا خوب است؟). ما در پی این مسئله هستیم چراکه گرچه هیچ یک از موارد بالا نمیةواند دانشی درباره ارزش یک ابژه به ما بدهد، اما در ظاهر ما را در جریان آن قرار میدهد و سبب میشود از دیگر چیزهایی باخبر شویم که میتوانند برایمان مفید و جالب باشند و این مسئله اهمیتی اساسی دارد...
برای مثال، در زمینه برآورد زبانی فرد از یک اثر هنری، ارزش برآورد آشکارا از چندین جهت آشکار میشود: الف) خودِ برآوردکننده که باید توجه داشت که میتواند معلم هنر باشد، دانشجو یا برادر یا همراه کسی که از یک گالری بازدید میکند، یک تاریخدان یا عضو کمیته استانداردهای هنری. ب) خودِ هنرمند که ارزش این برآورد و ماهیت آن نیز وابسته به رابطه و هویتش و همچنین ارتباطش با نهادهای رسمی است. پ) تماشاچی یا شنونده یا کسی که برای مثال اتفاقی گزارشی درباره یک نمایشگاه هنری میخواند.
برای هر کدام از موارد فوق، برآورد اثر هنری با در نظر گرفتن منافع و فاکتورهای نامتجانس میتواند ماهیتی کاملا متفاوت و همچنین میتواند پژواکی متاوب در میان مردم داشته باشد.
این مقاله ترجمه خلاصهای است از منبع زیر:
Life After Postmodernism: Essays on Value and Culture, Edited and introduced by John Fekete, NWP, p 1-5.
نظر شما