رکی کاواهارا با زبانی این مجموعه را نوشته است که مخاطب هم درگیر هیجان قصه شود و هم راحت آن را بخواند؛ زیرا به هرحال در دسته «رمان راحتخوان» قرار گرفته است. داستانهایی که در فهرست رمانهای راحتخوان قرار میگیرند، به نوعی باید به فلسفه و اخلاقیات بپردازند، بیآنکه از سادگی و روانی متن بکاهند و درگیر صنایع ادبی و تمثیل و تشبیهات پیچیده شوند. پس اگر به دنبال قصههایی هستید که از هیجانش لذت ببرید؛ ولی آنقدرها هم موقع خواندن ذهنتان درگیر بازی با کلمات و پیچیدگیهای داستانی نشود، رمانهای راحتخوان و البته مجموعه «سائو» که چنین سوژه عجیب و سوالبرانگیزی هم دارد پیشنهاد خوبی است.
«سائو» مجموعهای 8 جلدی است که در هر جلد ماجرایی را برای مخاطب روایت میکند و او را به دل بازیای میبرد که جدیدترین بازی واقعیت مجازی دنیاست؛ اما نه یک بازی ساده و هیجانانگیز، بلکه آنقدر عجیب است که لیفا، یکی از بازیکنان به کریتو میگوید: «هی، بیدار شو...هی، اگه خوابت ببره، از بازی خارج میشی!». فکر میکنید خب که چه؟ اینکه اتفاق عجیبی نیست؛ حق با شماست ولی باید این را هم بگوییم که وقتی بازیکنان وارد بازی میشوند به آنها گفته میشود مرگ در این دنیا مساوی است با مرگ در دنیای واقعی. حالا چه؟ عجیب نیست؟!
بخشی از متن کتاب که حالوهوای این سوژه عجیب را بهتر توصیف میکند:
«راستش... من هنوز از اون دنیا برنگشتم. هنوز کارم تموم نشده. تا اون چشماش رو باز نکنه نمیتونم زندگی واقعیم رو شروع کنم... مجبورم منتظر بمونم چشمهاش رو باز کنه... تا زندگی من بالاخره به پیش بره...»
در جلد 7 و 8 این مجموعه، ترفندها و تلاشهای پیدرپی لیفا و کریتو را میبینیم که به ماهیت واقعی بازی پی بردهاند و میخواهند هرطور شده است قبل آنکه بمیرند از آن خارج شوند. بله واقعا میبینیم؛ زیرا قلم نویسنده ژاپنی این اثر، طوری است که میتوانیم به خوبی فضای وقایع را تصور و حالات شخصیتها را درک کنیم؛ ترس و تلاشی که تمام وجودشان را گرفته است تا زندگیشان را نجات دهند، زندگیای که در بازی حبس شده است.
در بخش دیگری از کتاب تفاوت دنیای واقعی و درون بازی را میتوانیم به خوبی در چند جمله احساس کنیم:
«درحالی که داشت فکر میکرد برای بیدارکردنش دیگر چه باید بکند، دستانش را با بیهودگی در هم قفل کرد. با نگاهکردن به گوشهی پایین و سمت راست نقطهی دیدش، متوجه شد عجیب نیست که خوابش برده. بالاخره، در جهان واقعی ساعت از دو صبح هم گذشته بود. طبیعتاً در چنین ساعتی لیفا از بازی خارج شده و در خواب عمیقی فرو رفته بود.».
اگر اهل دیدن انیمه باشید احتمالا به خوبی میتوانید با رمانهای راحتخوان مثل مجموعه «سائو» ارتباط برقرار کنید؛ زیرا فضا، فضایی ژاپنی است و حسوحال ماجراها شما را به یاد انیمههای سینمایی و سریالیای میاندازد که قبلا دیدهاید. درواقع از این مجموعه نیز انیمهای اقتباس شده است.
تصویر جلد هر یک از کتابها به شخصیت یکی از بازیکنان بازی اختصاص داده شده است و کاملا حس آثار ژاپنی را به مخاطب انتقال میدهد. همچنین این مجموعه برای گروه سنی بالای 14 سال است و احتمالا به دلیل نوع توصیفات و ساختار خودِ بازی که در کتاب شرح داده میشود برای بچههایی با سنین پایین توصیه نمیشود.
«سائو» را ژاله فراهانی و پریسا گوهری ترجمه کردهاند و از سوی انتشارات پیدایش منتشر شده است. تعداد صفحات هر جلد متفاوت است؛ ولی بهطور میانگین در 150 صفحه نوشته شدهاند.
نظر شما