مترجم کتاب «بنیان شهر: اقتصاد، جامعه و شهرنشینی در عصر سرمایه داری»:
شهرنشینی کنونی جهانی، تابع بیقیدوشرط سرمایهداری است
به جرات میتوان گفت که شهرنشینی کنونی جهانی، تابع بیقیدوشرط سرمایهداری است. این موضوع در بسیاری از منابع توسط جامعه شناسان و شهرشناسان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. امروزه سرمایهداری در همه ابعاد زندگی بشر نفوذ کرده و تجلیگاه آن در فضاهای شهری است.
در مقدمه مترجمان به پدیده شهرنشینی سیارهای اشاره کردید و اینکه چگونه شهرنشینی با قدرت تمام در حال پیش روی است. آیا اساساً از شهرنشینی در دوران کنونی گریزی هست؟ تبعات گسترش شهرنشینی چیست؟
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به آمارهای جهانی رجوع کرد. بر اساس پیشبینیهای سازمان ملل متحد، جمعیت کره زمین در سال 2050 به حدود 9 میلیارد نفر میرسد که از این میزان جمعیت، بیش از 70 درصد آن در نواحی شهری زندگی خواهند کرد. از بین این نواحی شهری، تنها تعداد اندکی از آنها پیشران اصلیِ رشد اقتصاد جهانی را دست دارند، بهطوریکه امروز حدود ششصد شهر که کمتر از یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، 60 درصد از تولید خالص داخلی در جهان را تولید میکنند. به لحاظ سیاسی، شهرهای در رتبههای بالای جهانی، کانون تمرکز دانش، خلاقیت و نوآوری، قدرت سیاسی، اثرات فرهنگی- نمادین و مالی و زیرساختی به شمار میروند که باهم، نیروی محرکه اصلیِ حیات و سرزندگی ملی و بینالمللی را تغذیه میکنند. بر اساس یافتههای بهدستآمده از سوی شبکه تحقیقی جهانیشدن و شهرهای جهان آینده ژئوپلیتیکیِ ما، توسط حدود 20 مرکز اصلی در شبکه شهری جهانیِ راهبردی تعیین میشود. تغییرات جهانی در محیطزیست نیز، پدیدهای اساساً «شهری» است. باوجودآنکه شهرها دو درصد از سطح کره زمین را اشغال کردهاند اما بین 60 تا 80 درصد از مصرف انرژی جهانی و بیش از 75 درصد از آلودگی جهان را تولید میکنند و این فرایند همچنان در حال افزایش است. این قبیل آمارها معرف مرکزیت و جایگاه مهم شهرها در زندگی امروز و آیندۀ بشر است.
چنین «شهری شدنِ» فزاینده و سرسام آوری، قبل از هر چیز به معنای تشدید «فضایی شدنِ» حیات بشری و نقش تعیین کننده آن بر سرنوشت اوست. شهرها بهعنوان «موجودیتهای فضایی» در حال تبدیل به انباشتهای متراکم و بی سابقهای هستند که همه ترسها و وحشتها، امیدها و ناامیدیها، دغدغهها و نگرانیها، شکست و پیروزیها، چالشها و راهحلها و آمال و آرزوهای بشر را در پیچشهای خود فرومیبرد و در کلیتی واحد و جهانی به هم گره میزند و تا زمانی که فرایندهای منجر به چنین الگویی از شهرنشینی تداوم داشته باشد، جریان شهرنشینی تداوم خواهد داشت و گریزی هم از آن نمیتوان داشت.
اسکات مؤلف کتاب در ایران تا چه حد نام شناختهشدهای است و اهمیت بنیانهای فکری و نظری او در چه بوده؟
آلن جان اسکات از پژوهشگران و جغرافیدانان برجسته جهانی است که برای بسیاری از محققان مطالعات شهرشناسی شناختهشده است و در کشور ما هم جایگاه خاصی در بین دانشگاهیان دارد. اهمیت بحثها و بنیانهای فکری اسکات از دو جهت برای شهرشناسان قابل اهمیت است. اول اینکه بحثهای نظری او بر مطالعات طولانی و پژوهشهای مختلف در کشورهای مختلف اتکا دارد و همین بر قوت اندیشههای میافزاید، و دوم اینکه وی با تلفیق مباحث شهرنشینی با مباحث جامعهشناسی و بنیانهای نظری اقتصاد، توانسته است در دوره بندی سرمایهداری و اثرات آن بر شهرنشینی و برعکس، نقش مهمی ایفا کند.
ضرورت ترجمه این اثر و تأثیراتش بر ژانر مطالعات شهری که طی دهه اخیر در ایران بیشتر فعالشده چیست؟
متأسفانه بسیاری از ادبیات و مبانی نظری حوزه جامعهشناسی و شهرشناسی کشور وارداتی است و از ترجمه متون محافل اکادمیک غرب نشأت میگیرد. البته علت این امر را در کتاب شهر نابرابر، آقای رنی شورت بهخوبی شرح داده است. با اذعان به اینکه جریان شهرسازی و مطالعات شهرشناسی در کشور بیش از نیمقرن از کشورهای غربی فاصله دارد و بسیاری از جریانهای شهرنشینی از تحولات تکنولوژیکی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب نشأت میگیرد، بنابراین فهم بنیانهای نظری قبل از وقوع آن در کشور، میتواند باعث آگاهی یافتن جامعه دانشگاهی نسبت به تحولات آینده و برنامهریزی برای آن باشد.
اسکات در این کتاب به نسبت بین شهرنشینی و سرمایهداری میپردازد. سرمایهداری کنونی چه تأثیراتی بر شهرنشینی داشته و چه مختصاتی را به آن تحمیل کرده؟
به جرات میتوان گفت که شهرنشینی کنونی جهانی، تابع بیقیدوشرط سرمایهداری است. این موضوع در بسیاری از منابع توسط جامعه شناسان و شهرشناسان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اگر شهرنشینی در جهان را به دو دوره قبل از سرمایهداری در قرن هجدهم و بعد از آن تقسیم کنیم، تفاوتها بیشتر خود را نشان میدهد. امروزه سرمایهداری در همه ابعاد زندگی بشر نفوذ کرده و تجلیگاه آن در فضاهای شهری است. شهرها بیش از هر زمان دیگر تحت تأثیر سرمایه شکل میگیرد و دانش در خدمت سرمایه به خلق فضای شهری میپردازد. البته تمام تلاش ما در منفی نشان دادن سرمایهداری در شکلدهی به عرصه زیست بشر نیست، چراکه با ورود توسعه بود که بسیاری از مسائلی که در طول قرنها مانع رشد بشر بود، بهبود یافت. در خصوص ابعاد و مختصات شهرنشینی در بندهای فوق توضیحات داده شد. اما اگر بخواهیم آینده شهرنشینی را تخمین بزنیم، آینده زیست بشر در شهرها خواهد بود و اصولاً فضاهای غیرشهری نخواهیم داشت. این به این معناست که تمایزات شهری-روستایی از بین خواهد رفت و ساکنان نواحی کوچک نیز اساساً الگوهای زیست شهری را تجربه خواهند کرد.
در فصل سوم کتاب اسکات به سرمایهداری شناختی فرهنگی اشاره میکند که اصطلاح جدیدی است لطفاً درباره این گزاره و تأثیراتش بر شهرنشینی از دیدگاه اسکات بگویید.
در این کتاب موجهای مختلف سرمایهداری شرح داده شده. اسکات دوره یا موج اول شهرنشینی را به دوره سرمایهداری مبتنی بر تولیدات صنعتی/کارخانهای نسبت میدهد که میتوان آن را "سرمایهداری مبتنی بر تولید" نامگذاری کرد که تا سالهای نخست 1900 میلادی ادامه داشت و بسیاری از شهرها تحت تأثیر گسترش صنعت در شهرها و مهاجرت از نواحی پیرامون به شهرهای اصلی توسعه و گسترش یافتند. موج دوم سرمایهداری مبتنی بر مصرف است که اتکای آن بر تولید انبوه و مصرف انبوه است. درواقع در این دوره شهرها تحت تأثیر مالکیت خودرو شخصی، سرمایهداری مستغلات و سیاست حومهنشینی گسترش مییابند و الگوهای شهر پرکنده، تکهتکه، گسیخته، چندهستهای و... در این دوره شکل میگیرد و تا اوایل دهه 1970 ادامه دارد. موج سوم سرمایهداری که از اوایل دهه 1970 پدیدار میشود، از نظر آلن اسکات، سرمایهداری شناختی-فرهنگی (Cognitive-Cultural) است. در این الگو، جریان سرمایهداری با شیوه دیگری وارد میشود و زیست بشر را در اختیار میگیرد. در این رویکرد، نمادها، فرهنگها، رویدادها، متخصصان، نخبگان و دانش، تولیدات فرهنگی و... جایگاه خاصی مییابد و شهر عرصه بروز و ظهور این تحولات است. برخلاف دورههای قبلی که گسترش شهر به سمت بیرون است، در این رویکرد بازگشت به درون شهرهاست و مراکز شهرها موردتوجه قرار میگیرد و اعیان سازی بافتهای قدیمی و جذب طبقه نخبگان جهت سکونت در این فضاها قوت میگیرد. به گردشگری شهری تحت لوای مفاهیم شهر خلاق و شهر فرهنگی اهمیت داده میشود.
توسعه همواره یکی از پیشرانهای اصلی شهرها و کلانشهرهاست. کتاب اسکات چه کمکی میتواند به درک بهتر توسعه و شهرنشینی بکند؟
اساساً در عصر حاضر، همهچیز نسبی است و نمیتوان در مورد هیچچیزی با قطعیت نظر داد. توسعه هم مفهومی نسبی دارد و در زمانها و مکانهای مختلف با مظاهر مختلف نمود مییابد. شهرها و کلانشهرها هم بیش از حد در پیچیدگی و نسبیت قرار دارند. هرچه مفاهیم و تئوریهای بیشتری در جهت درک این نسبیتها داشته باشیم، بهتر میتوانیم به درک پیشرانها و تحولات آن دست یابیم. کتاب اسکات یکی از منابع مهم در موشکافی این جریان است و با توجه به طرح مفهوم نو در شناخت جریانات و دورههای سرمایهداری، میتواند راهنمای خوبی برای شناخت و برنامهریزی آتی شهرها باشد.
نظر شما