چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۵
این کتاب برای خلق یک دانش عمومی‌ تلاش می‌کند/ تامل اساسی درباره نسبت نظر و عمل نمی‌بینیم

جوادی گفت: این کتاب تلاشی برای خلق یک دانش عمومی‌ دارد ولی اینکه آیا توانسته مفاهیم را به درستی و زیبایی و شکلی متقن ارائه دهد، خیر باید بگوییم این اتفاق نیفتاده است.  

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «بررسی تئوری قیام لله» با سخنرانی علی جوادی، حمیدرضا میررکنی به عنوان منتقد و مهدی کوچک‌زاده به عنوان نویسنده، سه‌شنبه 25 مرداد در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

جوادی به عنوان سخنران اول بیان کرد: سعی‌ام این است که نقاط منفی و مثبت کار را بگویم. این کتاب در عنوان خودش مدعی چند نکته می‌شود شامل اینکه اول، قیام لله یک نظریه است. دوم اینکه اسلام ناب قاعدتا در چارچوب تبیین است؛ تبیین نسبت عمل و نظر در چارچوب اسلام ناب. ادعای سوم این است که این نظریه در تبیین نظر و عمل، حرفی برای گفتن دارد.

وی افزود: حضرت امام می‌فرمایند، «الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ». علم و عمل هم‌دوش‌اند پس هرکه بداند عمل کند. علم، عمل را صدا می‌زند، اگر پاسخش داد، می‌ماند، و اگر نه که او می‌رود. در این کتاب نیز تلاشی شده است تا نسبت علم به عمل توضیح داده شود. البته این به صورت کامل نیست. وقتی شما می‌خواهید به اصطلاح نظریه‌پردازی کنید باید در نظر بگیرید که نظریه در عالم فکری حضرت امام، متفاوت است با چیزی که به‌عنوان نظریه‌پردازی مرسوم در دانشگاه‌ها می‌خوانیم. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، وقتی ما از نظریه‌پردازی در عالم دین حرف می‌زنیم در واقع از یک نوع کشف مبتنی بر استعداد فرد محقق برخورداریم. اگر این نباشد، اتفاقی نمی‌افتد.

وی گفت: حتی اگر زیبایی‌شناسی لازم را نداشته باشد آن نظریه قابل معرفی و ارائه نیست. اما در نظریه‌پردازی در فضای مرسومش نیاز به کشف نداریم و بر اساس نگاه خودپسندانه این کار صورت می‌گیرد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تفاوتی میان نظریه‌پردازی‌های غربی و نظریه‌پردازی عالم انقلاب اسلامی‌ وجود دارد.

جوادی اضافه کرد: نکته بعدی این که اگر ادعای نظریه بودن این کتاب درست باشد چند نکته باید رعایت شود. باید اصول موضوع‌اش مشخص باشد. این اصول موضوعه بر اساس مفاهیم بنیادی شکل می‌گیرد. اساسا سنگ‌بنای نظریه‌ها، مفاهیم هستند. ممکن است این مفاهیم را خودتان تولید کرده باشید و ممکن هم هست مبتنی بر منابعی همچون قرآن یا روایات آن‌ها را اخذ کرده باشید. اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که مجموعه و منظومه این مفاهیم باید نسبت تناسباتش و روابط طولی و عرضی‌اش محکم و روشن باشد.  

به گفته این محقق؛ این کتاب تلاشی برای خلق یک دانش عمومی‌ دارد ولی اینکه آیا توانسته مفاهیم را به درستی و زیبایی و شکلی متقن ارائه دهد، خیر باید بگوییم این اتفاق نیفتاده است.
 
یک کتاب هویتی...
حمیدرضا میررکنی دیگر سخنران این نشست بیان کرد: کتاب در مجموع خوب است به چند جهت. اولا که فکر می‌کنم نفس رفتن ما به سمت روشن کردن مفاهیم کانونی که فکر می‌کنیم هویت تازه دینی ما را شکل داده، در واقع احیای هویت دینی تازه ماست. هر تلاشی صورت بگیرد هویتی است. از این جهت این کتاب هم باید یک کتاب هویتی قلمداد شود. رفتن به سراغ امام با محوریت صحیفه کار دشواری است و شجاعت می‌خواهد. کسی که به سمت صورت‌بندی این‌ها می‌رود کار شجاعانه‌ای می‌کند.

میررکنی با بیان اینکه حتی خود طرح بحث نسبت علم و عمل در فکر و کار امام مهم است افزود: کتاب فصل‌های خوب و بد دارد. مشخصا فصل نسبت قیام لله و عدالت جز فصل‌های خوب کتاب است. در مجموع در قسمت‌های اولیه کتاب، کتاب را از جهاتی بلاتکلیف و از جهاتی پر اشتباه می‌بینم.

وی افزود: به معنای عام کلمه، کتاب پوزیتیویستی است. طوری به راحتی مفاهیم را به کار می‌گیرد که انگار نه انگار این مفاهیم، نقطه تولدی داشته‌اند. ما بدون ارجاع درست به این نقاط تولد، نمی‌توانیم آن‌ها را به کار ببندیم. به عنوان نمونه در صفحات اولیه کتاب می‌بینیم که گفته شده «علوم برآمده از مدرنیته با علوم ایرانی هم‌ساز شد و آنطور که این هم‌سازی رخ داد این امکان هم برای ما فراهم است». کاری به این ندارم که این درست است یا غلط، در کتابی که عهده‌دار تبیین علمی‌هرچیزی است ما نمی‌توانیم به راحتی چنین قضاوتی داشته باشیم. اگر کتاب دغدغه بومی‌سازی چیزی را دارد همین نقاط را باید محل تامل نگه دارد. این باید در لحن متن آمده باشد.

به گفته میررکنی، در صفحه 26 کتاب اینطور می‌خوانیم که «به طور کلی باید اذعان کرد که میان فضای عمل و نظردر غرب، تناظری صحیح (و نه سالم) برقرار است؛ البته مهم است این تناظر چگونه به‌وجود آمده است و چگونه حفاظت می‌شود. لکن در هر حال نتیجه این است که به واسطه این نسبت صحیح، جامعه غرب در جهت اهداف خود با قدرت قابل قبولی در حرکت بوده است». در کل همین قابل تامل است. بله ممکن است روایتی از تاریخ غرب رواج پیدا کرده باشد؛ اما آیا واقعا اینطور است؟ آیا حوزه نظر و عمل به راحتی قابل اشاره است که بخواهیم در باب تناظرش اظهار نظر کنیم؟

وی در پایان با بیان اینکه با وجود اینکه مسئله کانونی کتاب تامل در نسبت عمل و نظر است اما در این کتاب تامل اساسی درباره این مطلب نمی‌بینیم یادآور شد: هرچند که می‌دانیم پرسش مربوط به نظر و عمل پرسش سنت‌داری است.

مهدی کوچک‌زاده هم با بیان اینکه این کتاب یک قطعه از پازلی است که مرحوم نامداری چیده بود گفت: جلد اول این کتاب درباره اسلام و چارچوب‌های اسلام ناب است. جلد دومش درباره شخص حضرت امام است به نوعی که باید امام را یک بار دیگر بشناسیم.کتاب دو بخش دارد؛ اول مقدمات است و اینکه امام درباره قیام لله چه گفته و اصلا کیست و نسبتش با هم‌ترازانش چیست. در بخش دوم عدالت مورد تحلیل قرار می‌گیرد. در ابتدا قصد داشتم کتاب به لحاظ پارادایمی زبانی تند و تیز داشته باشد اما اطرافیان گفتند توضیح بیشتری بدهم و برای همین بازنویسی‌های مختلفی روی کتاب انجام دادم.

کوچک‌زاده بیان کرد: ما در یک دعوای بزرگ به سر می‌بریم که دعوای ولایت است. اصل مسئله هم قدرت است. در مملکت خودمان، نظریه، فراوان داریم اما نسبتی که دارند نسبت غیرمعرفتی و از جنس قدرت است. حال سوال این است که چگونه می‌شود گزاره‌های سنگین را کنار زد و واقعیت را دید. آیا سنت می‌تواند کار ما را راه بیاندازد؟ خیر، چون پراکنده است نمی‌تواند کاری بکند و به نوعی می‌توان گفت سنت اسیر زمان است.

وی گفت: وقتی که انقلاب پیروز شد شهید صدر گفت: روزگار ابرقدرت‌ها سیاه می‌شود چون یک امامی داریم که این چیزها در وجودش شکل گرفته و برایشان پاسخ دارد. از این منظر، بسیاری خودشان را در اتمسفر امام قرار می‌دهند و حرف امام برایشان شبیه به کلید است. این شخص هیچ تحیر و گمگشتگی‌ ندارد و هیچ دری برایش بسته نیست. شاید از لحاظ آکادمیک کتاب نواقصی داشته باشد اما به لحاظ اینکه سعی کرده خودش را در اتمسفر امام قرار بدهد، امتیازهایی نیز دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها