رضا جمشیدی، نویسنده کرمانشاهی معتقد است، در کرمانشاه توجه چندانی به ادبیات مکتوب با موضوع آزادگان نشده است.
این خاطره برشی از کتابی با عنوان «نام سیدرضا» است، حاوی خاطرات شخصی به نام سیدرضا موسوی که در آخرین روز سربازیش در منطقه سرپلذهاب واقع در استان کرمانشاه، از سوی نیروهای ضدانقلاب که با ارتش عراق همکاری داشتند اسیر میشود.
این کتاب به قلم رضا جمشیدی، نویسنده کرمانشاهی با هدف حفظ ادبیات پایداری و پاسداشت خاطرات آزادگان، بهچاپ رسیده است و حاصل ۶۳ ساعت گفت وگوی مستقیم نویسنده با سیدرضا موسوی است.
جمشیدی، شاعر و نویسنده جوان سرپلذهابی، سالهاست به دو زبان فارسی و کُردی شعر میسراید. از وی تاکنون 22 عنوان کتاب به چاپ رسیده که شامل اشعار کُردی، رمان، داستان، مستند تاریخی و پژوهشهای تاریخی است.
مقام برتر شعر کردی در غرب کشور، مقام نخست شعر منطقهای هورامان در بخش کردی کلهری و چندین مرتبه هم مقام اول جشنواره شعر دفاع مقدس در بخش کُردی بخشی از افتخارات این شاعر کرمانشاهی است.
به مناسبت فرارسیدن سالروز بازگشت آزادگان دفاع مقدس به وطن، درباره معرفی آثار، موانعی که سد راه نویسندگان حوزه ادبیات پایداری در این استان است و اجازه معرفی بهتر رزمآوران جبههها نبرد را نمیدهد، با این نویسنده به گفتوگو نشستیم.
در حوزه ادبیات بازداشتگاهی تاکنون چه آثاری از شما به چاپ رسیده است؟
دو کتاب با عنوان «نام سیدرضا» و «زخمی اردوگاه موصل» بهچاپ رسیده است. کتاب سیدرضا، حاوی خاطرات آقای سیدرضا موسوی، نخستین اسیری که از زندان عراق فرار کرد؛ از سوی انتشارات سوره مهر تهران با شمارگان یکهزار و 250 نسخه در سال 97 چاپ شد که به فروش رفت و اکنون در بازار موجود نیست و در انتظار چاپ دوم آن هستیم.
کتاب دوم به نام «زخمی اردوگاه موصل» حاوی خاطرات آزاده جانباز به نام صادق عزیزی است که بسیار جذاب است و آن هم از سوی انتشارات سوره مهر به شمارگان یکهزار نسخه در سال جاری به چاپ رسیده است.
در کتاب شما به ماجرای متواریشدن نخستین اسیر از زندانهای عراق چگونه پرداخته شده است؟
سیدرضا فرمانده عملیات فرار، که در آخرین روز سربازیش اسیر میشود در نهایت شجاعت توانست به همراه دو نفر دیگر از همبندیهایش از زندان مخوف عراق فرار کند و پس از چند روز سخت به ایران بازگردد و اولین اسیری میشود که از زندان عراق متواری شده است. سیدرضا در حین ورود به مرز ایران از سوی حزب دموکرات اسیر میشود و حتی حکم اعدامش صادر میشود که در هنگام اجرای این حکم اتفاقاتی رخ میدهد و اعدام او متوقف میشود؛ سپس بهوسیله حزب کومله نیز دستگیر میشود و پس از خلاصی از دست آنها به شهر خود باز میگردد.
چرا از کتاب «زخمی اردوگاه موصل» با نام کتاب سرنوشت نیز یاد میشود؟ از نجات معجزهآسای قهرمان این کتاب پس از اصابت گلوله بگویید.
این کتاب بهدلیل تشابه اسمی نام آن تغییر یافته است، صادق عزیزی در دوران نوجوانی عازم جبهه میشود، اسیر میشود و در حالیکه ترکش به مغز او اصابت کرده است، به طرز معجزهآسایی زنده میماند و مدتی در بیمارستانهای عراق در کما بهسر میبرد و پس از بهبودی، به اردوگاه باز میگردد و جز نخستین اسیرهایی میشود که به دلیل وضعیت جسمی آزاد میشود و بازهم جز نخستین افرادی است که به زیارت کربلا میرود، این آزاده داستان جالبی دارد و وقتی که اسیر میشود خبر شهادت وی را به خانوادهاش میرسانند و حتی مراسم فاتحهخوانی برای وی برگزار میشود برای وی در باغ فردوس کرمانشاه مقبرهای تعیین میشود و خانواده او تا دوسال از زنده بودنش بیاطلاع میمانند، تا اینکه توسط صلیب سرخ، خبر زنده ماندنش به خانواده اطلاع داده میشود.
ماندگارترین قاب برای حفظ ادبیات پایداری گردآوری خاطرات است و در این میان آزادگان گنجینههای گرانبهایی هستند که مکتوبکردن خاطرات شفاهی آنان ضرورت دارد، روند این اقدام در کرمانشاه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در کرمانشاه توجه چندانی به ادبیات مکتوب در بحث آزادگان نشده است و بیشتر به فعالیتهای حوزه هنری، بنیاد حفظ آثار و سوره مهر معطوف شده است و اکثر خاطراتی که جمعآوری میشوند به ندرت به مرحله چاپ میرسند و اگر چاپ شوند بهویژه اگر ناشر آن در کرمانشاه باشد چندان با شمارگان و توزیع بالا، عرضه نمیشوند.
اگر قرار است نسل جوان با بخشی از خاطرات و زندگی آزادگان آشنا شوند باید کتابها در دسترس آنان قرار گیرد، هدیه داده شود بهصورت مستند و یا فیلم پخش شود، نقد شود و یا این کتابها در قالب مسابقات کتابخوانی معرفی شود.
ادبیات پایداری در کرمانشاه نیازمند توجه است
در استان که جایگاه ارزشمندی در دوران دفاع مقدس دارد و دومین شهر در تعداد شهدای زن است و نخستین و آخرین گلولههای جنگ در این شهر از سوی دشمن شلیک شده، سرنوشت کتابهایی که بیانگر خاطرات آزادگان و رزمندگان است چه میشود؟
متاسفانه بعد از چاپ کتاب هیچ اتفاق مثبت فرهنگی و هنری صورت نمیگیرد، گاهی اوقات این کتابها به صورت نامنظم در ادارات پخش میشود و چندان به آن توجه نمیشود.
این سرانجام تنها مختص کتابهایی بومی است؟
کتابهایی که در سطح ملی چاپ میشوند هم در توزیع و هم در ترجمه و رونمایی وضعیت بهتری دارند و یا بهصورت فیلم و مستند در میآید اما در کرمانشاه، کمترین خلاقیتی در این زمینه دیده میشود.
به مشکلاتی که سد راه نویسندگان ادبیات بازداشتگاهی و پایداری است اشاره کنید، چگونه با این موانع دست و پنجه نرم میکنید؟
مدتهای زیادی با حوزه هنری و بنیاد حفظ آثار کار کردهام؛ اما اکنون بیشتر فعالیتهای من با حوزه هنری است، بهدلیل مشکلات متعدد که محدودیتهای مالی بخشی از آن است چندان به نویسندگان این حوزه توجه نمیشود؛ بنابراین بهاصطلاح موردی، به ادبیات پایداری میپردازم اگر موضوع جذابی وجود داشته باشد و حمایتهای اندک، انگیزه را از نویسنده گرفته؛ چراکه نوشتن، وقتگیر و پرمشغله است و بیشتر بهدلیل علاقه شخصی در این مسیر حرکت میکنم.
مراسم رونمایی و نقد و معرفی آثاری اینچنینی در سایر استانها برگزار میشود همان حمایتهایی که از کتابهای «دا، نورالدین پسر ایران» اتفاق افتاد باید برای سایر این کتابها اتفاق بیفتد تا معروف شود و پیام آن به نسل جوان برسد.
نظر شما