مدافعان ایران، رزمندگان اسلام نام گرفتند و سربازان مهاجم، پیروان صدام یزید کافر و فضای جنگ و درگیری، فضای کربلا را احیا کرد.
در چهارچوب مبارزه مذهبی که یکی از ستونهای اصلی نظام معنایی انقلاب اسلامی نیز بود، صدام نماد یزید کافر قلمداد میشد و سربازان ایرانی به یاد مظلومیت امام حسین (ع) و واقعه عاشورا، قدم به میدان نبرد میگذاشتند.
جنگ ایران و عراق از نگاه رزمندگان ایرانی، جنگ اسلام و کفر قلمداد میشد. درعینحال، رسیدن به اماکن مقدس شیعه و یاد عاشورا، به سربازان ایرانی نیرو و انگیزه میبخشید.
قرار گرفتن در ردیف یاران امام حسین (ع)، نوشیدن شربت شهادت را آسان، بلکه گوارا میساخت. یادآوری ایثارگریهای حضرت عباس (ع) و علیاکبر (ع) سرمشق رزمندگان بود.
این اسطورههای تاریخ مذهب شیعه، از کودکی در روح و جان این سربازان حکشده بود و جنگ فرصتی را فراهم کرده بود تا رزمندگان ایرانی، ارادت و عشق خود را در عرصه عمل به آزمون بگذارند. از این رو رزمندگان ایرانی در جبهههای جنگ خود را سربازان امام حسین (ع) میدیدند و این نگاه، عطش آنان را برای شهادت صدچندان میکرد.
با توجه به این زمینه تاریخی و روحی، امام خمینی (ره) نیز از ایده جنگ عاشورایی و تأسی به حرکت تاریخی امام حسین (ع) در کربلا برای معنا دهی به کنش دفاعی رزمندگان ایرانی استفاده کردند. ایشان با عاشورایی نامیدن جنگ تحمیلی، عواطف میلیونها ایرانی را بهسوی حمایت از جبهه خودی و مقابله با یزید و یزیدیان زمان برانگیخته و روحیه شهادتطلبی را در مردم ایجاد میکردند.
شبیهسازی حماسه کربلا و نبرد عاشورا
تأسی رزمندگان ایرانی به آموزههای عاشورا و قیام کربلا از همان نخستین روزهای جنگ، مشهود بود. پس از تهاجم سنگین ارتش عراق به خرمشهر و در حالی که این شهر بهشدت در معرض سقوط قرارگرفته بود، محمدعلی جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر، نیروهای در دسترس را دور خود جمع کرده و با اشاره به حماسه کربلا، به آنان یادآور شد که فقط شهادت را پیش رو دارند و با بذل جان خود میتوانند به مقاومت ادامه دهند.
جهانآرا به مدافعان خرمشهر گفت: اینجا مسئله ماندن و شهادت است. خارج از شهادت چیز دیگری اینجا نیست. هرکس میخواهد برود، برود. اگر میخواهید بمانید، فقط باید با همان انگیزهای که یاران حسین (ع) در کربلا ماندند، بمانید. میدان، میدان جنگ و شهادت است.
حماسه ۳۵ روزه مقاومت خرمشهر، با روحیه شهادتطلبی مدافعان این شهر شکل گرفت و ماندگار شد و بدین گونه داغ اشغال سهروزه خوزستان بر دل رژیم بعثی عراق و حسرت سقوط جمهوری اسلامی بر دل دشمنان آن باقی ماند.
از دیگر مصادیق تأثیرپذیری ایرانیان از حماسه عاشورا در دوران دفاع مقدس، افزایش شور و اشتیاق رزمندگان ایرانی و همچنین بیشتر شدن نیروهای اعزامی در ایام محرم بود.
با فرارسیدن ماه محرم و برپایی مراسم عزاداری شهادت امام حسین (ع) در مناطق مختلف کشور، حال و هوای عاشورایی موجب افزایش اشتیاق جهاد و مبارزه در بین مردم و به ویژه جوانان میشد و در نتیجه افراد بیشتری داوطلب اعزام به جبهههای نبرد میشدند.
افزایش نیروهای داوطلب و تعداد اعزامها در ایام ماه محرم از مواردی بود که در طول سالهای جنگ تحمیلی همواره مشاهده میشد. در همین زمینه، همزمان با فرارسیدن ماه محرم سال ۱۴۰۴ هجری قمری و آغاز عملیات والفجر ۴ در اواخر مهرماه ۱۳۶۲، گروههایی از نیروهای سپاه و بسیج از اقشار مختلف نظیر روحانیون، فرهنگیان، دانش آموزان، هنرجویان و... چندین گروهان جند الله شامل پرسنل، سرباز، درجهدار و افسر وظیفه؛ دهها تیم پزشکی، امدادگر و تدارکاتی برای کمک به رزمندگان و همچنین نیروهایی از جهاد سازندگی و گروههایی با تخصصهای مختلف برای بازسازی مناطق جنگزده، از شهرها و روستاهای مختلف کشور عازم جبههها و مناطق جنگی جنوب و غرب شدند.
همچنین عملیات محرم در دهم آبان ۱۳۶۱ مصادف با ماه محرم ۱۴۰۳ هجری قمری، آغاز شد و به دلیل تقارن با این ماه، محرم نامگذاری و با رمز یا زینب (س) به فرماندهی قرارگاه عملیاتی کربلا در منطقه جنوب شرقی دهلران استان ایلام اجرا شد.
در این عملیات که با شور و حال عاشورایی به اجرا درآمد، ضربات زیادی به دشمن وارد شد به گونهای که قوای عراقی از ترس محاصره و انهدام بیشتر از محور ربوط و چم هندی پا به فرار گذاشتند و محدودهای فراتر ازآنچه در طرح اولیه عملیات در نظر گرفتهشده بود، از خاک جمهوری اسلامی ایران آزاد شد.
در سختترین شرایط میدان نبرد و زیر شدیدترین آتش توپخانه و خمپاره که تحمل آن برای خیلیها دشوار بود، تأسی به واقعه عاشورا و روحیه گرفتن از حماسه کربلا، رزمندگان را یاری میداد تا میدان نبرد را ترک نکنند و به مبارزه ادامه دهند؛ این امر در عملیاتهای مختلف دوران جنگ بارها تأثیر خود را نشان داده است.
عملیات خیبر از جمله عملیاتهای بسیار دشوار دوران جنگ تحمیلی بود که رزمندگان ایرانی در زیر شدیدترین آتش دشمن، با روحیه عاشورایی توانستند عملیات را پیش ببرند. در حین اجرای این عملیات، در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود بود، آتش دشمن شدت زیادی داشت و این امر ایستادگی را برای رزمندگان خودی بسیار دشوار میکرد. تمرکز آتش دشمن در این منطقه به حدی شدید بود که شهید حجتالاسلام میثمی که خود در منطقه حاضر بود؛ گفت: هرکس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود میایستاد.
در ادامه این عملیات، پس از آنکه مأموریت طلائیه به لشکر امام حسین (ع) واگذار شد، حسین خرازی فرمانده این لشکر، با توجه به وضعیت منطقه و ضرورت مقاومت در آن، با همانندسازی اقدام امام حسین (ع) در شب عاشورا، تمام کادرهای یگان خود را فراخواند و در تاریکی مطلق و در فضایی آکنده از معنویت به آنان گفت: امشب شب عاشوراست؛ نماینده امام دستور داده در طلائیه عمل کنیم؛ هرکس میتواند، بماند و هرکس نمیتواند، آزاد است که برود.
پس از آن، این لشکر شب هنگام، آماده تهاجم به دشمن شد و نبرد بسیار سختی درگرفت که تا صبح به طول انجامید؛ در ادامه این عملیات، حسین خرازی بر اثر اصابت ترکش، دست راست خود را از دست داد و با وجود فشار بسیار شدید دشمن، محور جاده طلائیه تا ۶ کیلومتر به همت رزمندگان باز شد و یک تیپ دشمن نیز متلاشی گردید.
همانطور که ذکر شد، تأسی به آموزههای قیام امام حسین (ع)، بسیاری از سختیها را برای رزمندگان و فرماندهان آسان میساخت و موجب می شد نیروهای ایرانی با توجه به دشواریها و مصیبتهایی که اهلبیت عصمت و طهارت در واقعه عاشورا متحمل شدند، راحتتر با مصائب، رنجها و دشواریهای ناشی از جنگ کنار بیایند.
منبع:
نعمتی وروجنی، یعقوب، قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس) تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۲۵۰، ۲۵۱، ۲۵۲، ۲۵۳، ۲۵۴، ۲۵۵، ۲۵۸، ۲۵۹.
نظر شما