امسال دومین سالی است که خشکسالی را تجربه میکنیم و در روزهای گرم تابستان باید بیشتر از پیش به اهمیت آب پی ببریم. ایبنا به همین مناسبت نگاهی به جایگاه آب در متون کهن پرداخته تا اهمیت و ارزشمندی آن بیشتر مورد توجه جامعه قرار گیرد و در مصرف آن به جدیت صرفه جویی کنند.
آب نزد ایرانیان، نماد آگاهی، پاکی، ایمان و زایندگی است. گشودن رمزهای نمادین آب، زمینهای برای درک ژرفای آثار هنری فراهم آورد که دربرگیرندهی نمادهای آب به عنوان کهنترین و ارزشمندترین نمادهاست. آب عنصر نخستین است که همه چیز از آن آفریده شد، بنابراین آب نمادی باستانی برای زهدان و باروری و همچنین نماد پاکیزگی و نوزایی بود. در بسیاری از اساتیر آفرینشی در هندوستان، خاورمیانه و مصر، استورههایی هست که وجود یک اقیانوس کیهانی را پیش از پیدایی جهان بیان میکند. در ریگودا آمده است: «در آغاز همه چیز چون دریا و بدون روشنی بود.» در متون پسینی، برهما یعنی خدای آفریننده، زمین را از میان آب، در آغاز هر عصر کیهانی یا کالپا، بالا میآورد و این نقش بعدها به ویشنو واگذار شد.
تمدنهای بزرگ در کنار آبها و دریاها شکوفا شدهاند. در مراسم مذهبی نیز، آب امیددهنده و زندگیبخش بوده است. مردم بر این باورند در آب نیروی نهفته ویژهای وجود دارد که میتواند آنها را از بیماریهای گوناگون نجات دهد. حتا باور داشتند که آب به مردگان امید زندگی دوباره میبخشد، به همین شوند به باور مردم آب نماد زیست و زندگی بوده است.
آب، رمزی از جاودانگی و بیمرگی انسان است که در نماد اساتیری این عنصر بازنمود شده است. با توجه به این نکته که آب مایهی تازگی و زندگانی جاوید شناخته میشده است، الگوی بنیادی و اسوهی آب، آب زندگی است که اندیشههای جدید گاه آن را به جایگاهی از آسمان پیوند داده است. آب جاری چشمهسارها و آب زندگانی نسخههای اساتیری واقعیتی فراتر از عالم طبیعی و مابعدالطبیعی، یگانه و مذهبی هستند؛ طبیعی است هر کسی به این آب دسترسی ندارد و به هر راهی نیز نمیتوان آن را به دست آورد. پیمودن راهی که به سرچشمهی آب حیات میرود و به دست آوردن آن، دربردارندهی نذرها و نیازها و آزمونهایی است.
آب، نماد اندیشه و خرد است. در ریگودا نخستین موجودی که پس از ترکیب محرک نخستین و ماده آغازین یعنی آب، پدید آمد، عقل کل بود. در اوپانیشادها، نطفه و آب، پدیدآورنده نور و بقاست. در واقع آب، مایع شده نور است. ما بیشتر از نور معرفت مثال میزنیم. در این گونه است که آب ویژگی حکمت نور را به ارث میبرد. به همین شوند، کسانی که به نور معرفت یا حکمت دست یافتهاند به گونهای تصور میشوند که از روی آب رد میشوند. نماد آب و آبی، نشانگر توجه به این مایه حیات و زندگی است. شاید این نشانه نیز قابل توجه باشد که پشت سر مسافر نیز آب پاشیدن از مسالهای حکایت میکند تا که راه روشن باشد و مسافر تندرست به مقصد برسد و به روشنی بازگردد.
آناهید (اردویسورا آناهیتا) ایزدبانوی آب و باران و باروری در ایران باستان است. وی ایزد محبوبی است و همیشه علاقه و احترام ژرف پیروان بسیاری را به خود جلب کرده است. به باور ایرانیان تیشتر ایزدی است که با باران ارتباط دارد و از این رو، اصل همهی آنها سرچشمهی باران و باروری است. در تیشتریشت اوستا، نبرد این ایزد با اپوش که دیو خشکسالی و خشکی است روایت شده است. این دیو، باران را از باریدن بازمیدارد. تیشتر به یاری مینوی خرد و با همکاری ایزد باد، آب را به بالا میراند و به یاری ایزد برز اپام نپات و فروهر (روح پاسبان آدمی) و به یاری ایزد هوم و بهمن امشاسپند به نبرد این دیو خشکسالی میرود.
اپوش ظاهرا به معنای ازمیان برنده یا پوشانندهی آب، دشمن تیشتر است و کارش بازداشتن او از فرا بردن آبهای بارانزا به آسمان است. قدمت ستایش آناهید به دورههای بسیار پیشین و حتی به زمان پیش از زرتشت میرسد. اردوی به معنای رطوبت، در آغاز، نام رودخانه مقدسی بوده است و به پیروی از اصل شناخته شدهای در اساتیر، نام روخانه، شخصیت خدایی پیدا کرده است. او را همتای ایزدبانوی سرس وتی در آیین ودایی میدانند. سوره یا سورا بخش دیگر نام اردویسور آناهیتا است.
او نخست بر رودخانهی اردوی سروری داشت، کمکم بر همهی آبها سروری مییابد و بنا بر بندهشن، پدر و مادر آنها میشود و از اپام نپات پیشی میگیرد، و شخصیت اپام نپات در شخصیت او تحلیل میرود. تجسم او در آبان یشت اوستا، زنی است جوان، خوشاندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده و کمربند بر میان بسته.
آناهیتا در ایران به عنوان استورهای مقدس شناخته میشود. اردوی سور آناهیتا ایزدبانوی همه آبهای روی زمین و سرچشمه اقیانوس کیهانی است. او بر گردونهای ساوار است که چهار اسب آن را میکشند (باد، باران، ابر و تگرگ) و سرچشمه زندگی و پاککننده تخمه هر نر، و زهدان هر ماده است (نشانه پاک و مقدس بودن) و به دلیل ارتباطی که با زندگی دارد جنگجویان در نبرد، زنده ماندن را از او طلب میکنند. آناهید همواره به صورت یک دختر جوان و برومند و خوشاندام نمایان میشود و در زمان هخامنشیان از منزلتی بسیار برخوردار بوده است، و به همراه مِهر و اهورامزدا، مثلثی را تشکیل میداده که اساس دین هخامنشیان بوده است.
تیشتر، ایزد و ستاره بارانزای آریاییهاست، ستارهای كه در اوستا فرانام «زایومند» دارد كه نشانگر اهمیت این ستاره برای نژادگان آریایی است. مردمان آرین تیشتر را ستاره آریایی میخوانند. در باوررمندی آریایی تیشتر زهدان زنان پارسا را برای زایش فرزندان نیک و تخمهای مردان آریایی هموار میکند. به دلیل خشکی ایران و برای اینکه ایزد باران دیو خشکسالی را از میان میبرد و خوشی و روزی فراوان به سرزمین آریایی میآورد برای ایرانی که خشک و بیآب است ستاره رایومند بارانزا بزرگترین داده اهورایی است؛ از این روی این ستاره برای ایرانیان گرامی است.
تیشتر در نبرد میان خشکسالی و باران همنبرد دیو خشكسالی «اپوش» است كه به سه نبرد میپردازند. در نبرد نخست اپوش تیشتر را شكست میدهد و هزار «هاسر» (میزان اندازهگیری به زبان پهلوی) به عقب میراند. تیشتر به نیایش درگاه اهورامزدا میپردازد كه مردمان وی را چنانچه درخور ستایش است، ستایش نمیكنند. اهورامزدا خود به نیایش تیشتر میپردازد این بار تیشتر اپوش را هزار هاسر از دریای «فراخكرت» (دریای بزرگ) دور میسازد. در نبرد سوم ایزد بارانزا بر دیو خشکسالی پیروی نهایی مییابد.
ایزدبانو «اردویسورآناهیتا» و ایزد «اپمنپات» از همیاران ایزدبارانزاست. همچنین از همازوران دیو خشكسالی دیو بدسالی (قحطی) است. در نبردهای سهگانهی ایزدتیشتر بهگونهی گاو ورزای نیرومند و بلندگام و دیو خشکسالی بهگونه گاو سیاه و كوتاه اندام است. ایزدبارانزا بهگونه اسبی سفید، بلند پیشانی با دمهای بلند و دیو خشکسالی بهگونه اسب سیاه دم بریده و كوتاهاندام جلوهگری میكند.
در بند 44 تیشتریشت اوستا آمده است: «ما ستاره تیشتر درخشان و باشکوه را نماز میکنیم که اهورامزدا او را سرور و نگاهبان همه ستارگان برگزیده چنانکه زرتشت را برای مردمان» برای مردمان ایران كه در سرزمین خشک زندگی میكنند ایزد بارانزا از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا ایزد باران به آنها فراوانی داده و سالی نیک میآورد از این روی است كه ایرانیان ایزدباران را گرامی میدارند و ستاره تیشتر را اسطوره ستاره آریاییان میخوانند.
کوتاه نوشتی از تیشتریشت که نبرد ایزد باران با دیو خشکسالی است و شاید بتوان آن را بهگونهی نمایشی درآورد: «هنگامی که پئیریکا به شکل سنگهای آسمانی راه را بر باران میبندد تیشتر به چهرهی اسبی نیرومند در آسمان بهسوی دریای فراخکرت میتازد و آب را برمیانگیزد و این آب را سته وَئسِهَ به هفت کشور میرساند تا همهی زمین اهوراآفریده و مردمان از آن بهرهمند شوند و دادهی نیک اهورا در این سرزمینهای آریایی افزایش یابد.
تیشتر به درگاه اهورامزدا روی میآورد که هرگاه مردمان نماز من را گذارند من برایشان زندگی همراه با خوشی و دادهیاهورایی ارمغان میآورم و آبها را در هنگام ویژهاش از ابرها آزاد ساخته، ببارانم. تیشتر و ستارگان پیرامون آن TishTaryaeini و ستویس و هفتورنگ و وننت را میستاییم. تیشتر در ده شب نخست به چهره جوانی زیبا و بلند بالا و روشن چشم و پانزدهساله در آسمان پدیدار شده و پروازکنان آواز درمیدهد که چه کسی کنون با آیین او را نماز بگذارد و بستاید تا من به وی بخشندگی و خوشی و پسران برازنده بخشم.
در ده شب دوم تیشتر به چهره و ترکیب گاوی با شاخهای زرین در آسمان درخشان به پرواز درآید و چه کسی مرا میستاید تا من به وی گلهای از گاوان و خرد و اندیشه ارمغان دهم. در ده شب سوم به پیکره اسبی سپید و خوشپیکر با زین و لگام زرینه در آسمان به پرواز درآید که چه کسی مرا میستاید تا اسبان نیرومند و خوشپیکر و آسایش به وی بخشم آنگاه با همان پیکر اسب سپید به دریای فراخکرت فرود آید و از دیگر سوی دیو اپهاوشه apausha به پیکره اسبی بیمو، گر، بدپیکره و سیاه بیدم از تیرگی نمایان میشود و درهم میآمیزند به مدت سه شبانهروز و اپوش تیشتر را شکست دهد و او را یک هاسر از دریای فراخکرت راند.
تیشتر بانگ غمگین برآورد که اکنون آبهای مردمان مزدیسنا در کاستی است، چرا ایزدان را آنگونه که شایسته است نیایش نمیکنند تا نیرویی فزون به دست آریم همانند ده اسب، ده شتر، ده گاو، ده کوه و ده رودی که در آن کشتی روند، پس اهورامزدا نوای تیشتر را شنید و گفت: «من خود میستایم این ایزد باشکوه را و چنان نیروهایی که خواست به او خواهم داد پس تیشتر چونان اسبی سپید و خوشپیکر به دریای فراخکرت فرود آمده و با اپوش در تاریکی سخت نبرد میکند و او را هزار هاسر به دور از فراخکرت میراند. پس تیشتر بانگ برمیآورد که شادمانم ای اهورهمزدا؛ اینک فرود خواهد بارید آبهای زندگیبخش، رودها پرآب خواهند شد و کشتزارها سیراب، آنگاه تیشتر به پیکره اسب سپیدی بر فراز دریای فراخکرت آن را به موجهای پرخروش برآورده، سینه آب بالا آید بر هفت کشور مزداآفریده باریدن گیرد. ایزد باد تند و زنده و خورنه و ایزد اپمنپات این آب را به اندازههای درست در هفت کشور پخش میکند».
یارینامهها:
آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، محمود روحالامینی، نشر آگاه،
تاریخ اساطیر ایران، جان هیلنز، ترجمه: ژاله آموزگار، نشر چشمه
زبان فرهنگ اسطوره، ژاله آموزگار، معین
اوستا (کهنترین سرودهای ایرانیان)، برگردان جلیل دوستخواه، مروارید
یشتها - یسنها- خرده اوستا، ابراهیم پورداود، اساطیر
جشنهای آب، هاشم رضی، بهجت
نظر شما