آرش حیدری در نشست «مفهوم کتاب و کتابخواندن در ایران معاصر»:
محققان حوزه کتاب و کتابخوانی به تدارکاتچی مسائل بروکراتیک تبدیل شدند/ فهم کتابخوانی بیرون از منطق حیات اجتماعی میسر نیست
حیدری گفت: کتابخوانی بیرون از منطق حیات اجتماعی ما موضوعیت پیدا نمیکند. روش برخورد با مساله کتاب و کتابخوانی که به عنوان یک رفتار مجزا به آن نگاه میشود نشان میدهد که فهم مظاهر فرهنگی در ایران معاصر، دچار یک اختلال معرفت شناسی و هستی شناسی است.
رستمی دبیر نشست در ابتدا بیان کرد: جامعه شناسان معتقدند کتاب و کتابخوانی جزو مهمی از رشد است که موجب رشد فرهنگی هم میشود. تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعهای بستگی به این دارد که چقدر محصولات فرهنگی در هر جامعهای مصرف میشود.
او ضمن اشاره به این موضوع که برای بررسی موضوع کتاب میتوانیم از نظریههایی که درباره خواندن وجود دارد استفاده کرد، گفت: خواندن یک پدیده مهم فرهنگی است که در بسیاری از جوامع از جمله کشور ما مهم است. خواندن یک امر زیستی است که همزمان با گسترش جامعه انسانی گسترش پیدا کرده و تنوع یافته است.
وی در ادامه بیان کرد: وقتی خواندن را کنش بدانیم به آن یک نگاه جامعه شناسانه داشتهایم. بنابراین عمل خواندن یک کنش اجتماعی وابسته به بافت اجتماعی موجود در آن جامعه است بدین معنا که بافت اجتماعی موجود در هر جامعهای بر پدیدهخواندن اثر میگذارد.
در ادامه اولین سخنران این نشست احمد شعبانی استاد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه اصفهان درباره مقاله خود با عنوان «دنیای دگرگونه مفهوم كتاب كودك و نوجوان ایرانی: مطالعه عناصر» بیان کرد: نگرش به مفهوم كتاب كودك و نوجوان ایرانی مبتنی بر بررسی و ارزیابی ادبیات كودكان است. این توجه مشتمل بر فرهنگ و عوامل درونی و جنبههای تأثیر و عوامل بیرونی ترسیم میشود.
او درباره هدف مقالهاش گفت: هدف از این مقاله تأكید بر عناصر مذكور در چارچوب خواندنیهای ادبی مانند داستان و قصه و حوزههای وابسته است و از كتابهای غیرداستانی اجتناب شده است.
وی افزود: در این مقاله نگرش به حوزه چارچوب خواندنیهای ادبی مانند داستان بر حوزههای وابسته مورد توجه بوده و از كتابهای غیرداستانی مانند كتابهای علمی، دانش اجتماعی، اختراعات و اكتشافات، فعالیتها و سرگرمیها و از این قبیل خودداری شده است. براین قرار مطالعه مفهوم كتاب كودك و نوجوان درحوزههای موضوعی ادبیات با توجه به دگرگونیهای محیطی و فكری مورد مطالعه قرارگرفته است.
شعبانی بیان کرد: مقالات بینالمللی، آمادگی طفل برای شناختن، دوست داشتن و ساختن محیط، شناسایی طفل نسبت به خویشتن، ایجاد احترام به اصالت انسانی و میل به اعتلای مداوم، سرگرم كننده و لذتبخش بودن مطالعه و ایجاد و تقویت صلح در جهان، علاقهمند كردن طفل به مطالعه و ایجاد عادت به مطالعه در او را به بزرگسالان و اطفال ایرانی در سطح بینالملی نشان میدهد.
وی اظهار کرد: انقلاب اسلامی ایران با خود آروزهایی را برای اقشار مختلف اجتماعی به همراه آورد؛ این آمال متأثر از زمینه های اجتماعی، اقتصادی و تا حدود وسیعی سیاسی بود كه میتوانست رهنمودهای مفیدی را برای كودك و نوجوان ایرانی به همراه داشته باشد.
شعبانی در نقد وجود ادبیات وحشت در حوزه کودک و نوجوان که بخش بسیار گستردهای از این حوزه را دربر گرفته است بیان کرد: ادبیات وحشت امروزه ناشران ما را تحت تاثیر قرار داده است که این ادبیات موجب ایجاد آشفتگیهای روانی برای کودکان و نوجوانان میشود. ما باید برای حوزه کتاب کودک و نوجوان شرایطی فراهم کنیم که مبتنی بر زمینههای پاک و کردار نیک باشد.
آرش حیدری سخنران دوم مقاله خود با عنوان «کتابنخوانی ایرانیان و مسالهفرهنگ: جستاری انتقادی پیرامون پژوهشهای انجام شده در زمینه کتاب و کتابخوانی در ایران معاصر» ارائه کرد و افزود: اینکه بشود بحثهای بینرشتهای را مطرح کرد آن هم در زمانهای که گفتگوی بین متخصصین امکانناپذیر شده است جای شکر دارد. زیرا در جامعهای که ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و... به شکل سریع و عجیبی درحال تغییر است نظامهای مفهوم پردازی ما در فهم و مفهوم پردازی آن دچار لکنت است.
وی سخنان خود را با بیان اینکه ایران امروز این بحران معرفتی را تجربه میکند ادامه داد و گفت: دلیل عمده آن رویت ناپذیر کردن کلیت حیات اجتماعی است و این رویت ناپذیر کردن هم در وهله اول در سازوکارهای حکمرانی بروز و ظهور پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: امروزه سازوکارهای حکمرانی مسائل سازمانی خودش را تبدیل به مساله اجتماعی و پژوهشی محققان کرده است و محقق خودش را مقید کرده است که مسائلی را حل کند که حاصل بدکارکردیهای سیستماتیک یک نهاد اجتماعی یا سازمان است.
وی توصیح داد: مثلا یک سازمان برای ابنکه پز کتابخوانی اعضای خود را بدهد به دادهای نیاز دارد که بتواند طی آن ادعا کند میانگین مطالعه را از نقطه a به b رسانده است. بیاینکه بپرسد چه خوانده میشود؟ در چه نقطهای خوانده میشود و خواندن چه کار میکند؟ بررسی گسترش فرهنگ مطالعه بدون در نظر گرفتن اینکه چه چیزی خوانده میشود و چرا؟ ما را به رشد و توسعه نمیرساند.
حیدری گفت: محققان حوزه کتاب و کتابخوانی خودشان را به تدارکاتچی مسائل بروکراتیک تبدیل کردند و دائم آمارها و راهکارهایی ارائه میدهند که بگویند کاری کنیم که ایرانیها بیشتر کتاب بخوانند. بدون در نظر گرفتن اینکه مثلا در دوره فاشیسم، یا در دوره استالینیسم سم تولید میشد، ادبیات وحشت، نفرت و نکبت تولید میشد و از مردم خواسته میشد که آن را بخوانند.
او ادامه داد: محقق ایرانپژوه صرفا میخواهد میزان مطالعه را بالا ببرد و اگر از او بپرسید چرا اینکار را میخواهی انجام دهی میگوید زیرا افزایش میزان مطالعه، باعث توسعه یافتگی میشود. درحالیکه این یک توهم است. جامعه جمع جبری تک تک افراد نیست. جامعه کلی است فراتر از تکتک افراد. پس اینکه امر جزئی اگر تغییر کند جامعه تغییر میکند توهم است. جامعه چیزی بیش از تک تک شهروندان است و این ایده که تغییر تکتک شهروندان موجب تغییر جامعه میشود ناکارآمد است. برای تغییر نباید تک تک افراد جامعه را تغییر داد بلکه باید نظام آموزشی را به شکل کلان تغییر داد تا بتوانید کنش ها و رفتارها را تغییر دهید.
این مدرس مطالعات فرهنگی و رسانه اظهار کرد: مفهوم راهکار شما چیست؟ فرض گرفته که مسالهاش را میشناسد و حالا میخواهد آن مساله را با کارشناسان حل کند. در طرح مساله کتاب و کتابخوانی بهتر است به این سوال پاسخ داد که کتاب و کتابخوانی در ایران امروز را باید در خدمت چه کسانی و در چه سازوکاری و با چه افرادی در نظر بگیریم؟ آنچه خواننده کتاب میخواند آیا حجم انبوهی از فالگیری و طالعبینی و کف بینی است؟ حجم انبوهی از خرافه است؟ حجم انبوهی از ادبیات بیمایه روانشناسی زرد موفقیت است؟ اینکه با چنین حجم از مطالعاتی سرانه مطالعه در ایران بالا برود نشان دهنده یک نگاه کالایی به کتاب و کتابخوانی است.
او توضیح داد: ایده مرکزی بخش عمده پژوهشهایی که در حوزه کتاب و کتابخوانی انجام میشود مسالهای در باب کتاب و کتابخوانی به معنای اجتماعی آن ندارد. مسالهاش این است که باید سرانه مطالعه ایرانیها بالا برود تا جامعه توسعه یابد. درحالیکه نقطه آغاز تحلیل، باید ساختارهای کلان باشد نه کنشهای فردی.
وی گفت: در جامعه ما به کتابخواندن نه به عنوان یک کنش انسان بالغ آزاد رشد یافته در کانتکست روابط اجتماعیاش، بلکه به عنوان یک رفتار که باید جا بیافتد نگاه میشود. در حالیکه کتاب و کتابخوانی بیرون از منطق حیات اجتماعی ما موضوعیت پیدا نمیکند. بنابراین روش برخورد با مساله کتاب و کتابخوانی که به عنوان یک رفتار مجزا به آن نگاه میشود نشان میدهد که فهم مظاهر فرهنگی در ایران معاصر دچار یک اختلال معرفت شناسی و هستی شناسی است و این نتیجه منطقی فلسفهردایی از علم است.
حیدری افزود: جامعه شناسی که بدون توجه به مساله کل و جز، مساله ایستایی و پویایی و بدون توجه به مساله بودن و شدن به رفتار فردی توجه میکند، دارد مساله را غلط طرح میکند و راه حل غلط برای آن پیدا میکند.
او در پایان به اینکه امروزه کتاب تبدیل به یک کالا شده و چرا باید کتاب و کتاب خواندن و بینش و دانش انسان تبدیل به کالا شود اظهار کرد: چرا باید ژانر وحشت، نفرت و نکبت تولید شود و فروش بالایی هم داشته باشد؟ تولید کتاب در ژانر وحشت و امثال آن مثل ورزش کردن در هوای مسموم است. درست است که امر ورزش برای سلامتی مفید است اما ورزش کردن در هوای آلوده و سمی مضر است.
آخرین سخنران این نشست قاسم موحدیان استاد علم اطلاعات و دانششناسی بود که خلاصهای از مقاله خود تحت عنوان «نقادی مفهوم کتاب و خواندن در وضعیت معاصر از منظر پست مدرن» را بیان کرد و گفت: به لحاظ تاریخی تلقی از خواندن و کتاب همواره ثابت و یکسان نبوده و بسته به گفتمان غالب بر جامعه رفتار خواندن مثل بلندخوانی، صامتخوانی، تندخوانی و... تغییر میکرده است.
او با اشاره به بحث تاریخی نوشتن و خواندن بیان کرد: قبل از اختراع چاپ دشواری کنترل بر متن مد نظر بوده و نویسنده الزاما نمیتوانسته کنترلی بر متن داشته باشد و کار کنترل از فرآیند تکثیر متن خارج میشده است. یا بحث ترکیبی و تلفیقی بودن نسخهها یا حاشیه نویسی بر نسخ از دیگر بحثهای تاریخی درباره این موضوع است. امکان اعمال سلایق که قبلا توسط قدرت حاکم اعمال میشد، با برطرف شدن محدودیت سرعت تولید نسخ، برطرف شد و محدودیت قدرت اعمال شده به وجود آمد. مفاهیم کتاب و کتابخوانی و خواندن بسیار اساسی هستند و برداشت ما از این مفاهیم تاثیر عمیقی بر شیوههای مدیریت اطلاعات و ترویج خواندن دارد.
موحدیان پس از بیان ویژگیهای دوران قبل از چاپ و دوران چاپ به بحث مطالعه و کتابخوانی در عصر معاصر از منظر پست مدرنیسم پرداخت و از تداخل مرزهای روشن کتاب، انعطاف پذیری، مرکزیت زدایی، کتاب چندگانه و پاره پاره، مرگ مولف و معنا و تزلزل وحدت اطلاعاتی، ناپایداری، بینامتنی بودن و داشتن هویت شبکهای به عنوان ویژگیهای کتاب از منظر پست مدرنیسم نام برد.
او بیان کرد: آنچه مد نظر پستمدرنهاست خواندن به مثابه لذت خواندن است تا خواندن به مثابه آگاهی بخشیدن و این باعث میشود از تصور اینکه کتابخانهها یک پایگاه اطلاعاتی هستند که خواننده باید از اطلاعات این پایگاه استفاده کند تا رستگار شود و جامعه را نیز رستگار کند، رها شویم.
نظر شما