پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۰
ترس مشروطه‌طلبان با به توپ بستن مجلس تعبیر شد/ پیش‌بینی وزیرمختار بریتانیا از خواب شاه برای مجلس

نگاهی به برخی اسناد و خاطرات به جا مانده از دوران مشروطه حاکی از آن است که ترسی درونی از به تخت نشستن محمدعلی‌شاه دایم با مشروطه‌طلبان بود و در به توب بستن نخستین مجلس ملی تعبیر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آقا میرزا محمود از صنف کتابفروش‌ به نمایندگان چنین هشدار داد: «حالا که اول مجلس است، اگر می‌تواند مطالبه خودش را بکند و الا بعدها نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.» این بخشی از سخنان یکی از نمایندگان نخستین مجلس مشروطه است. قضیه از این قرار است که محمدعلی‌شاه به تخت سلطنت نشسته و از نمایندگان برای حضور در مراسم دعوتی به عمل نیامد. پس از آن مسائلی درباره تفسیر قانون اساسی و رابطه مجلس و دولت به وجود آمد که فضا را برای درگیری بیشتر کرد، به نظر می‌رسید فراهم کنندگان قانون اساسی با شتاب تلاش کرده بودند قبل از مرگ مظفرالدین‌شاه آن را تهیه و به امضای او برسانند، در نتیجه مفاد آن به شکلی تهیه شده بود که ولیعهد با آن مخالفت نکند، اما این متن به اصطلاح قانون اساسی دارای معایب بسیاری بود از جمله برخی از اصول قانون اساسی چندان مشخص نبود و جایگاه شاه و وزیران معلوم نبود و از حکومت مشروطه سخنی در آن بیان نشده بود. اما با همه حزم و مسامحه‌ای که در تدوین قانون اساسی به کار گرفته شده بود، شاه جوان چندان میلی به کنار آمدن به مجلس مشروطه نداشت و آن را چون خاری در چشم می‌دید که باید برای رفع آن کاری می‌کرد.

هر چند در برخی از منابع تاریخی آن زمان چنان سخن گفته شده که نمایندگان تندرو به شکلی پیش رفتند که محمدعلی‌شاه را در مقابل مجلس قرار دادند اما سندی از وزیرمختار انگلیس سر سسیل اسپرینگ رایس موجود است که این نظر را رد می‌کند. براساس این سند که سهراب یزدانی در کتاب «کودتاها در ایران» ذکر کرده است: «سلوک دولت نسبت به مجلس کلیتا به طریق مخالفت و ضدیت است.» در این زمان میرزانصرالله خان مشیرالدوله ریاست دولت را برعهده داشت که از معرفی کامل وزرا به مجلس امتناع می‌کرد چنان‌که برخی از نمایندگان از جمله سید محمد طباطبایی در اعتراض گفت: «وزیران حاضرند که خون خودشان را سر این کار بگذارند و نگذارند مجلس پیش برود.» از آن سو باز هم به نقل یکی از گزارش‌های سیاسی وزیرمختار انگلیس اصطکاک میان دولت و مجلس اجتناب‌ناپذیر است. او می‌نویسد: «اگر شاه به وسیله دسیسه و ارتشاء موفق شود با توسل به زور آن را از بین خواهد برد.»

این سند به ظن سهراب یزدانی نخستین سندی است که حمله شاه به مجلس را پیش‌بینی می‌کند. از آن طرف شاه به مشیرالدوله، رئیس‌الوزراء سخن از تدارک نیرو از آذربایجان می‌زند تا سزای «این بی‌سر و پاها را» کف دستشان بگذارد. نگاهی به این احوال و گزارش‌ها حکایت از آن دارد که در این زمان هنوز جناح تندرو مجلس به میدان نیامده و هنوز به شاه توهینی نشده است. انجمن‌ها در آغاز کار خود قرار دارند و خبری از روزنامه‌های افراطی نیست و از طرفی نمایندگان آذربایجان هنوز به مجلس نیامدند.

بنابراین هیچ‌یک از مواردی که بعدها باعث شد که شاه پشت سر هم از مجلس شاکی باشد در میان نیست. نمایندگان در مجلس تنها خواسته‌شان به رسمیت شناخته شدن مجلس از سوی دولت بود که به مفاد قانون اساسی عمل کنند اما وزرای مشیرالدوله تمایلی به این مهم نداشتند و از آن طرف محمدعلی شاه در تدارک برانداختن بساط مجلس مشروطه بود. آنچه در این میان پیش از رفتار شاه قابل تامل و بررسی است نوع رفتار و گفتار رئیس‌الوزراء با نمایندگان مجلس است وقتی که نمایندگان به دیدار او می‌روند و از تعداد وزاری کابینه‌اش پرسش می‌کنند: «شما با وزاریی که دولت به شما معرفی می‌کند، طرف هستید. چه کار دارید که دولت فلان قدر وزیر دارد؟» بعد از این که نمایندگان از او سوالات دیگری می‌پرسند، او می‌گوید: «دولت مشروطه نیست و مجلس هم تنها برای مشورت است.» این سخن مشیرالدوله آب پاکی را روی دست نمایندگان ریخت. هر چند بعد از مدتی شاه ظاهرا تسلیم شد و طی دستخطی مشروطه بودن حکومت ایران را تائید کرد. این فرصتی به نمایندگان داد تا در پی متممی برآیند تا نواقص قانون اساسی را رفع کند. متممی که تصویب آن آبستن حوادث بسیار بود.

در منابع دیگر هم به تعجیلی که در انجام انتخابات صورت گرفت به طور صریح به ترس از ولی‌عهد مظفرالدین‌شاه اشاره شده است. از جمله محدثه جزائی در کتاب «فرصت از دست رفته» نیز به این مهم پرداخته است: «وضعیت جسمانی مظفرالدین‌شاه موجب شد انتخاباتی سهل‌الوصول و در نهایت سرعت ترتیب داده شود تا قبل از پادشاه شدن ولیعهد و سرد شدن معرکه اولین مجلس بازگشایی شود.» 

فضای بهارستان تب‌آلود بود و انتظار جنگ می‌رفت. به نظر می‌رسد از روزی که محمدعلی‌شاه دربار را به باغشاه انتقال داد و به گردآوری نیرو پرداخت، این موضوع آشکار بود که می‌خواهد نیروهای نظامی را برای سرکوب مشروطه‌خواهان به کار گیرد. هدف حمله این نیرو نیز مجلس نمی‌توانست جایی دیگر باشد. عملیات زیر نظرمستقیم لیاخف انجام می‌گرفت. توپخانه به فرمان سروان پربنیوسف بر مجلس آتش می‌بارید و استوارهای روسی مسئول توپخانه بودند آنها در صحنه نبرد این سو و آن سو می‌رفتند و توپ‌ها را جابه‌جا می‌کردند و حمله به مدرسه و مسجد سپهسالار  و مجلس را هدایت می‌کردند. درباره تلفات این روز آمار و ارقام متناقضی منتشر شده است که جای بحث دارد، اما حمله نیروهای محمدعلی شاه به مجلس نشان داد، ترس مشروطه‌خواهان از پادشاه مستبد بی‌دلیل نبود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها