ملیحه ذوالفقاریان، نویسنده رمان های «ناپیدا» و «صنم» عنوان کرد که با وجود اینکه عاشق نویسندگی بودم هیچ وقت احساس نمی کردم روزی خود بتوانم رمان بنویسم.
وی درباره رمان صنم توضیح داد: با اینکه کتاب صنم دومین رمانی است که نوشتهام؛ ولی اولین رمانی است که به مرحله چاپ رسیده است. رمان اولم به دلایلی به مرحله چاپ نرسید وسومین رمانم به نام «ناپیدا» درباره نبرد ۳۴ روزه خرمشهر است.
ذوالفقاریان ادامه داد: در واقع «صنم» یک رمان سیاسی اجتماعی است که حول عشق دو جوان به نام صنم و سیاوش شکل میگیرد. این دو جوان در جریان عشقشان جذب گروهک مجاهدین یا همان منافقین و درگیر مبارزه میشوند تا جایی که روند داستان به پادگان اشرف میرسد و ادامه پیدا میکند. داستان از اواخر دهه ۵۰ و سالهای انقلاب شروع و در اواسط دهه ۹۰ به پایان میرسد. صنم و سیاوش در همان سالهای نخست انقلاب به واسطه دوستانشان جذب گروهک مجاهدین شده و درگیر مبارزه میشوند و در نهایت اتفاقهای رخ داده باعث فرار این دو جوان میشود، آنها به اشرف میروند، در آنجا میمانند و برخی از وقایعی که در آن سالها رخ داده را در دل داستان جاری کرده ام.
وی درباره ایده نگارش این کتاب گفت: دغدغه من از نگارش این کتاب پاسخ به پرسشهای همیشگیام در رابطه با چگونگی آسیبرساندن گروهک مجاهدین به خانوادهها بود. گروهک مجاهدین برعکس گروهکهای دیگر، خیلی به خانوادهها ضربه زد؛ برای مثال در یک خانواده خواهر منافق بود و دیگر اعضا، نه. دغدغه اصلی من ضرری بود که به دلیل پیوستن یکی از اعضای خانواده به گروهک مجاهدین، به دیگر اعضا خانواده زده شد. با بررسی بعضی گروهکها میبینید که شاید عده خاصی بیشتر به سمت آنها جذب شدند؛ اما در مورد منافقین به این شکل نبود و گستردگی بسیار زیادی در کل کشور را شامل میشد، به این معنا که ممکن بود از هر نقطهای از کشور و فارغ از زبان و فرهنگ و جایگاه اجتماعی افرادی به این گروهک بپیوندند.
این نویسنده همچنین درباره منابع مورد استفاده در نگارش این اثر توضیح داد: از هر آنچه که فکر میکردم میتواند در نوشتن این رمان به من کمک کند، بهره بردهام. برای مثال از کتابها، زندگینامهها و خاطرات اعضای جدا شده از گروهک، مصاحبهها و مستندهایی که در اینباره وجود دارد، تعدادی از شمارههای نشریه مجاهدین که در آن زمان منتشر میشد، عکسها و بولتنها، در واقع از هرچه که بود و من میتوانستم به آن دسترسی داشته باشم، استفاده کردم تا به جو آن دوران مسلط شوم. در این مسیر تحقیقات میدانی بسیار سخت و دشوار بود، چراکه آنهایی که در این زمینه تجربه داشته و به من معرفی میشدند یا به هر صورتی پیدایشان میکردم تا اطلاعاتی درباره اتفاقها و ماجراهایی که در آن دوران در فضا و اتمسفر رمانم رخ داده را در اختیارم قرار دهند، بسیار سخت به پرسشهایم پاسخ میدادند و حتی گاه جواب نمیدادند. در واقع اطلاعات مورد نیازم را خیلی راحت به دست نیاوردم.
وی تصریح کرد: وقتی نویسنده شخصیتی را خلق میکند باید بتواند خود را جای وی بگذارد و نیز سعی کردم از تقابل و فراز و نشیب استفاده کنم که جذابیت بیشتری برای خواننده دارد.
این نویسنده همچنین از حمایتهای نشر سروش در چاپ این کتاب قدردانی کرد و گفت: با اینکه موضوع کتاب مساله حساسی بود خیلی خوب با اثرم برخورد کردند.
وی همچنین درباره رمان ناپیدا توضیح داد: این کتاب به نبرد 34 روزه خرمشهر اشاره دارد و حاصل حضورم در کلاسهای داستان نویسی خسروباباخانی است که روایتی از دشواریهای نیروهای نظامیو مردمیبرای نجات زنان و فرزندان گرفتار مانده است. ضربهها و دشواریهای آن روزها به اندازه ای زیاد بود که باباخانی گفت خود نمیتواند داستان را بنویسد و من عهده دار نگارش رمان شدم. نوشتن این رمان آسان تر از صنم بود چون دسترسی من به اطلاعات آسان تر بود.
این نویسنده تصریح کرد: در نگارش ناپیدا تلاش کردم که نگاه خصمانه ای به مردم عراق نداشته باشم و مصلحتها را در نظر گرفتم.
سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «با کتاب سلامتیم» از 21 اردیبهشت تا 31 اردیبهشت به صورت فیزیکی و مجازی در حال برگزاری است.
نظر شما