گفتوگو با سعید قانعی، مولف کتاب «خلیج فارس در گذرگاه تاریخ»
تحقیقی برای شناخت مسائل تاریخی و ژئوپلتیکی خلیج فارس/ کتابی جامع و دور از هرگونه قضاوت مغرضانه
پژوهشهای تاریخی به روشن شدن بسیاری از مناسبات میان ایران و دولتهای استعماریای که مطامع سوداگرانه و استعمارجویانه در خلیج فارس داشتهاند، انجامیده است. هر کار تحقیقی و مطالعاتیای که براساس مستندات تاریخی و اسناد بایگانی نوشته شده باشد فهم و آگاهی ما از مسائل ژئوپلتیکی و تاریخی خلیجفارس را افزونتر خواهد ساخت.
یکی از منابع روشنگر پژوهشیای که چاپ نخست آن در سال گذشته از سوی انتشارات پُل انتشار یافت، تحقیق و گردآوریای است که سعید قانعی بر اساس تالیفی از دکتر صادق نشأت (میرداماد) انجام داده است. این تحقیق مفصل که «خلیج فارس در گذرگاه تاریخ» نام دارد در 706 صفحه و در 9 بخش فراهم آمده است و هر آنچه باید درباره تحولات تاریخی، بازرگانی، ورود استعمار به خلیج فارس، عکسالعمل رجال ایران در دوره قاجاریه به حوادث و مناسبات کشورهای استعمارگر با ایران و حق حاکمیت کشور ما در خلیج فارس، بدانیم، در اختیار خواننده جستجوگر گذاشته شده است. این کتاب را میتوان سرآغازی آگاهیبخش و استنادی برای مطالعات بیشتر و دامنهدارتر درباره خلیج فارس قلمداد کرد.
در این کتاب در فصلهای نُهگانه از اوضاع طبیعی و جغرافیایی خلیج فارس و ساکنان کهن آن و تحولات این پهنه آبی در تاریخ ایران یاد شده است؛ در بخش دوم مطالب ارزندهای درباره اهمیت خلیجفارس و رقابتهای سیاسی در آنجا سخن بهمیان آمده است؛ در بخش سوم و چهارم از رجال تاریخی ایران و مواضع آنها در قبال مسائل خلیج فارس یاد شده است؛ بخش پنجم عنوان «انگلیس و دزدان دریایی در خلیجفارس» دارد و در مطالبی مختصر به این جنبه از رویدادهای خلیج فارس پرداخته شده است؛ بخش ششم از پیدایش شیخنشینان خلیجفارس و آغاز حکمرانی انگلستان بر قلمرو شیخنشنیان و نیز مطالبی درباره جزایر و بنادر خلیجفارس آگاهی خواهیم یافت؛ بخش هفتم با عنوان «پنج مدرک رسمی» نگاهی به اسناد مهم تاریخی خلیج فارس شده است؛ بخش هشتم «بازرگانی در خلیج فارس» نام دارد و بخش نهم (پایانی) با عنوان «صدام و جنگ خلیجفارس» به برخی از مسائلی اشاره شده است که در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پدید آمد و به مسائل خلیج فارس ارتباط داشت.
برای آگاهی از درونمایه کتاب و تاریخ خلیجفارس، پرسشهایی را با سعید قانعی، گردآورنده و محقق کتاب، در میان گذاشتهایم که در ادامه میخوانیم:
چرا خلیجفارس در جهان از اهمیت بالایی برخوردار است؟
به جرات میتوان گفت که خلیجفارس به دلیل موقعیت خاصی که از روزگاران باستان داشته و در ارتباط میان سه قاره و بهویژه وجود منابع غنی و ارتباط این خلیج مهم با دیگر مناطق آبی جهان، سبب شده است که این منطقه راهبردی برای جهان اهمیت بسزایی داشته باشد. از اینرو ارزش فزاینده آن باعث بسیاری از اختلافات اقتصادی و سیاسی در جهان شده است. زیرا دنیا در حال حاضر برای تأمین حدود 65 درصد از نیازهای نفتی خود و همچنین ذخایر گازی فراوان نیازمند این مهم است. همچنین از بُعد نظامی و وجود پایگاههای متعدد دریایی، هوایی و زمینی که بیشتر به کشورهای انگلیس و آمریکا و همچنین حضور ناوهای بزرگ جنگی برخی کشورها بهخصوص آمریکاست، جنگ و کشمکش در آن وجود دارد و این خلیج از اهمیت خاصی برخوردار است.
دانستهها و آگاهیهای تاریخی، استقرار اعراب را در حاشیه خلیج فارس و تاسیس شیخنشینان را به چه زمان و دورهای میرسانند؟
حدودا در اوایل قرن نوزدهم برخی از امارتهای کوچک اعراب در سواحل خلیج فارس بهتدریج پدیدار شدند و طایفه عتوب جزو اولینها بودند که به حاشیه خلیج فارس آمدند و از بندر کویت تا سواحل اِحساء و قطر رفتند و عدهای از آنها هم به بحرین عزیمت کردند. بهجز آنها طوایف دیگری هم از اعراب، مانند قبیله قواسم به حاشیه خلیجفارس کوچ کردند. اروپاییان آنها را «دزدادن دریایی» مینامیدند. موقعیت جغرافیایی در هر یک از امارتها تاثیر خاصی برجای گذاشته است.
ورود استعمار (بهویژه انگلستان) چه نقشی در مناسبات و تحولات سیاسی خلیج فارس داشت؟
استعمار انگلیس برای نخستینبار در سده هفدهم میلادی با یک دسته از کشتیهای بازرگانی خود وارد خلیج فارس شد. دهها سال پیش از این تاریخ، پرتغالیها بودند که بهسوی خلیجفارس روی آوردند و پایگاههایی برای نیروهای نظامی خود در آن منطقه برای مقابله با دزدان دریایی درست کردند. همچنین انگلیسِ همیشه استعمارگر، به گواهی تاریخ از همان اوایلی که به ارزش و موقعیت خلیج فارس پی بُرد، برای حصول به مقصود خود در خلیجفارس سعی کرد تا رقبای خارجی خود را از صحنه خارج و دور کند. مارکوپولو، جهانگرد و بازرگان معروف ونیزی که در قرون وسطا مسافرتهایی به آسیای مرکزی و خاور دور و نزدیک داشته، از خلیجفارس بسیار نام بُرده است. در نهایت دول انگلیس، هلند و فرانسه با وجود این که رقابت شدیدی با یکدیگر داشتند، در اوایل سده هجدهم میلادی بین خود یک پیمان سهجانبه منعقد کردند که طبق آن دولت هلند عهدهدار حفظ امنیت دریای سرخ و خلیج عدن شد و فرانسویها مراقبت از تنگه هرمز و خلیج فارس را بهعهده گرفتند و همچنین انگلیس مسوول امنیت اقیانوس هند شد.
در بخشی از کتاب به رجال تاریخی ایران و مواضع آنها در قبال مسائل خلیج فارس پرداختهاید؛ رجال دولتی ایران در دوره قاجاریه چه سیاستی در قبال مسائل ایران در خلیج فارس و دخالتهای استعمارگران و بیگانگان اتخاذ کردند؟ آیا ایران در آن دورهی تاریخی سیاستی مستقل داشت؟
از روزی که دولت انگلیس و ادارهکنندگان حکومت هندوستان متوجه اهمیت ایران و خلیجفارس برای حفظ مرزهای هند شدند، سعی کردند که بینالنهرین و مغرب ایران را زیر نفوذ خود داشته باشند. از همینرو فارس، کرمانشاهان و بنادر ایران در خلیج فارس از جمله مناطقی بودند که میبایست همهی اطلاعات و اخبار نقاط مختلف این استانها را به لندن، تهران و دهلی برسانند.
همانطور که انگلیسیها در فارس از خانواده نواب به عنوان وکیلالدوله استفاده میکردند، در کرمانشاه نیز به وجود چنین خانوادهای احتیاج داشتند. ولی سیاستمداران انگلیس خوب میدانستند که خانوادههای اصیل و قدیمی ایران حاضر به جاسوسی یا پذیرفتن نمایندگی سیاسی برای آنها نمیشوند. به همین جهت درصدد برآمدند که یک خانواده عرب را از بینالنهرین به ایران کوچ دهند و از وجود این خانواده برای اعمال نظرات و مقاصد گوناگون خود استفاده کنند. در واقع عُمال و مامورین انگلیس و روس برای پیش بردن سیاست و بسط نفوذ خویش به هر وسیله نامشروعی متوسل میشدند تا فساد و تبهکاری را در میان رجال قاجاری رواج دهند و گماشتگان جیرهخوار خود را بر مصادر امور بنشانند. نتیجه این شد که کانون فساد و دسیسه علیه قائممقام در دربار قاجار بهوجود آمد. جمع آن علل و تحریکهای مستمر درباری، به اضافه تلقینهای منظم وزیرمختار انگلیس، موجب نابودشدن قائممقام شد. بزرگترین مسئولیت تاریخی شاهان قاجار همین است که در تیرهشام استبداد آنان هر مرد استوار وطنخواهی که برخاست سرنوشت او به دست دژخیمان و بیدادگران سپرده شد.
نقش نیروی دریایی ایران در دوران قاجاریه و پهلوی اول در خلیج فارس چگونه بود؟
در زمان قاجار، ناصرالدینشاه میخواست همانند نادرشاه، در خلیج فارس نیروی دریایی مقتدری ایجاد کند. او از سال 1865 تصمیم گرفت برای حفظ و انتظامات بنادر و سواحل خلیج فارس تعدادی کشتی جنگی خردیداری کند و ادارهی آنها را به دست افسران ایرانی و انگلیسی بسپارد. به این جهت تصمیم گرفت هر ساله یک کشتی خریداری کند و به این ترتیب امکان داشت ظرف چند سال نیروی دریایی مناسبی برای رفع نیازمندی در خلیجفارس سازمان یابد. به همین منظور با یکی از شرکتهای کشتیسازی آلمان قراردادی منعقد کرد که اولین کشتی در سال 1885 آماده و به آبهای خلیجفارس آورده شد و نامش را پرسپولیس گذاشتند. ظرفیت این کشتی هزار تُن بود و دارای ماشین بخار و چهار لوله توپ بود. کشتی دوم که قطعات آن توسط کشتی بازرگانی به خرمشهر آورده شده بود، در همان جا سوار شد و به اسم کشتی شوش نامگذاری کردند و این کشتی را زیر نظر حاکم خوزستان در شط العرب گذاشتند.
پس از قتل ناصرالدینشاه، پسر او مظفرالدینشاه به سلطنت رسید. او تنها یک کشتی بخار به وزن 375 تُن از بلژیک خریداری کرد و نام آن کشتی را مظفری گذاشتند. به تدریج چهار کشتی بخار دیگر با ظرفیتهای 35 تُنی خریداری شد. این کشتیها به نامهای آذربایجان، گیلان، مازندران و خراسان نامگذاری شدند. سازمانی نیز به نام شعبه بحریه گمرکات جنوب در بوشهر تشکیل شد که وظایف آن جلوگیری از ورود و خروج کالاهای قاچاق از خلیجفارس و دریای عمان بود. در زمان پهلوی اول، متخصصین ایتالیایی اولین کسانی بودند که به عنوان مشاورین دریایی به ایران آمدند و کمکهای بسیاری به نیروی دریایی ایران کردند. پادشاهان گذشته ایران گرچه کشتی میساختند و نیروی دریایی تشکیل داده بودند، ولی غالبا افراد و پرسنل آن کشتیها را از ملل تابعه میآوردند. در نتیجه هیچگاه پرسنل ایرانی سازمان داده نمیشد.
به هر روی، قبل از سفارش و خرید ناوهای ایرانی، در سال 1306 دانشجویانی به دانشگاه نظامی ایتالیا اعزام کردند و در سال 1311 این دانشجویان با 6 فروند ناوهای ایرانی با فرماندهی اولین فرمانده نیروی دریایی ایران، سرگرد توپخانه غلامعلی بایندر، به خلیج فارس و به بندر بوشهر رسیدند. همچنین میتوان گفت امروزه نیروی دریایی ایران دارای تشکیلات دریایی بسیار منظم و مقتدری در ساحل و در دریای پهناور ایران با واحدهای شناور جنگی است. سازمان شناور نیروی دریایی دارای ناوگانهای مدرن میباشد که از ناوگروههای مختلف تشکیل شده است.
رئوس مسائل خلیجفارس در زمان جنگ تحمیلی چه بود؟
اواخر سال 1366 و اوایل سال 1367 عراقیها بهدنبال تجدید حملات موشکی علیه شهرها و ترمینالهای نفتی و کشتیهای نفتکش، در جبهه زمینی نیز دست به تعرض علیه ایران زدند و همزمان با آن ناو جنگی آمریکا در خلیج فارس که به بهانهی تأمین جریان نفت در آبهای خلیج فارس مستقر شده بود، به عملیات تعرضی علیه کشتیهای نفتی و ناوگان ایران در خلیج فارس دست زد. در تیرماه 1367 نخستین درگیری مستقیم بین ناوگان جنگی آمریکا و ناوهای جنگی ایران در خلیج فارس به وقوع پیوست و بهدنبال آن روز سوم ژوئیه سال 1988 که برابر است با تیرماه 1367 رزمناو آمریکایی وینسن یک هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی را هدف موشک قرار داد و کلیه مسافران و سرنشینان آن در نتیجه انفجار متلاشی شدند و همگی به شهادت رسیدند.
در طول تیرماه 1367 عراقیها هماهنگ با عملیات ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس در سراسر جبهه جنگ دست به تعرض زدند و پس از تصرف فاو و جزایر مجنون، مجددا به داخل خاک ایران نفوذ کردند. ایران در روز 18 ژوئیه برابر با 27 تیرماه 1367 قطعنامهی 586 شورای امنیت سازمان ملل را که در حدود یکسال قبل از آن تصویب شده بود، پذیرفت و عراقیها هم پس از چند روز تردید و تأمل به آن گردن نهادند. مقررات آتشبس بین نیروهای ایران و عراق در روز 8 اوت (17 مرداد 1367) به موقع اجرا گذاشته شد و نیروهای ملل متحد در طول خط آتشبس مستقر شدند. درباره میزان تلفات و خسارات جنگ 8 ساله ایران و عراق برآورد دقیق بهعمل نیامده است. ولی بنابر گزارشهای غیر رسمی تلفات این جنگ در حدود یک میلیون نفر و خسارات وارده به طرفین بیش از 500 میلیارد تخمین زده شده است.
آیا همه اسناد تاریخی بایگانی (مانند آنچه در بایگانی وزارت خارجه ایران هست) منتشر شده و در اختیار محققان تاریخ خلیج فارس هست؟
تا آنجا که اینجانب اطلاع دارم، خیر؛ بسیاری از اسناد ممکن است که محرمانه باشند و در اختیار محققان و مؤلفان قرار نگرفته است.
کاری که شما در انتشار پژوهش تاریخی دکتر صادق نشأت انجام دادهاید چه بوده است؟
اینجانب با مطالعه و تحقیق در کتاب استاد صادق نشأت و منابع تاریخی و مهم دیگر که درباره خلیج فارس ایران تألیف و تدوین شده، سعی وافر کردهام که کتابی جامع و دور از هرگونه قضاوت مغرضانه و خالی از هرگونه اضافهپردازی، در دسترس عموم قرار بدهم تا دخالت کشورهای متخاصم را در این مهم بگنجانم. از اینرو سعی شده است که وقایع تاریخی این مرز و بوم را از گذشته تا حال، تا آنجایی که مقدور است، در اختیار خوانندگان بگذارم تا جوانان و آیندگان ما با خیانت و رشوهگیریهای پادشاهان و حاکمان و سران مملکتی که شرف و انسانیت و خاک ایران عزیز را به قیمت ناچیزی به ابرقدرتها و دیگر زورگویان فروختهاند و منابع غنی ما را در اختیار آنان گذاشتهاند، آشنا شوند؛ کشوری که در گذشتههای دور بر تمام جهان سلطه داشته و تمام قدرتمندان عالم زیر فرمان و پرچمشان بودند، باز هم بتوانند با همت و غیرت ایرانی به همان جایی برسند که لیاقتش را دارند. به امید حق و سرافرازی ایرانزمین.
نظر شما