کتاب «عارف 12 ساله» مادرانههای مادر شهیدی که برای شهادت فرزندش دعا کرد تا او به آرزویش برسد، برای بیست و نهمین بار از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
در قسمتی از کتاب «عارف 12 ساله» میخوانیم: «برای رضا و خواهرش دفتر گرفته بودم. هنوز رضا مدرسه نمیرفت. فقط بلد بود روی دفترش خط بکشد. خواهرش که از رضا بزرگتر بود، تازه نوشتن حروف الفبا و اعداد را یاد گرفته بود. خواهرش مشغول نوشتن بود که یکدفعه رضا دفتر را از زیر دستش کشید و فرار کرد. دوید دنبال رضا که دفترش را از او بگیرد. روی چارچوب در زمین خورد و چانهاش شکافت. یادم است رضا خیلی گریه کرد. خیلی ناراحت شد. میگفت: میخواستم شوخی کنم. نمیدانستم اینطوری میشود.
خواهرش را بردیم به چانهاش بخیه زدند. تا مدتها به خواهرش نگاه میکرد و به فکر فرو میرفت. دل رئوفی داشت. خیلی مهربان بود. از بچگی تحمل ناراحتی و اشک کسی را نداشت...»
در قسمتی از وصیتنامه صوتی شهید رضا پناهی آمده است: «هدف من از رفتن به جبهه این است که اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشیم و امام عزیز و اسلام را یاری کنیم و آن وظیفه ای که امام عزیزمان بار ها در پیام ها تکرار کرده: که «هرکس که قدرت دارد واجب است به جبهه برود» و من می روم تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملت ها زیر سلطه آزاد شوند.»
چاپ بیست و نهم کتاب «عارف 12 ساله» در قطع رقعی و 80 صفحه همزمن با ایام ماه مبارک رمضان از سوی انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.
علاقهمندان میتوانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی (https://nashreshahidkazemi.ir/) و همچنین از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه 3000141441 این کتاب را با ارسال رایگان تهیه کنند.
نظر شما