جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
ایرج افشار در بستر بیماری هم دست از تحقیق و مطالعه برنداشت/ انتقاد افشار از بی‌مهری مورخان به زندگی مردم عادی

جمشید کیانفر گفت: گاهی بین خودمان صحبت می‌کردیم مگر 24 ساعت ایرج افشار چه قدر است؟ وقتی در ماه‌های پایانی عمرش در بیمارستان به ملاقاتش رفتم در حالی که به فردایش امیدی نبود، مشغول نمونه‌خوانی یکی از آخرین کتاب‌هایش بود، آن موقع متوجه شدم او برای همه وقتش حتی در آخرین نفس‌ها برنامه دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، برنامه پاسداشت ایرج افشار، کتابدار، کتاب‌شناس، مصحح، تاریخ‌نگار، ایران‌شناس با سخنرانی علی بهرامیان، معاون علمی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جمشید کیانفر، مصحح و نسخه‌شناس و خداداد رضاخانی، استاد دانشگاه چهارشنبه 18 اسفند ماه از صفحه موسسه نیمروز به صورت برخط برگزار شد.

در این برنامه که به مناسبت سالگرد درگذشت افشار تهیه شده بود، رسول جعفریان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز قرار بود، سخنرانی کند که به دلایلی این سخنرانی انجام نشد البته مجری برنامه اعلام کرد پیام او در صفحه موسسه نیمروز منتشر خواهد شد.

دلبستگی خاص افشار به فولکور
علی بهرامیان گفت: از زمانی که افشار به دایره‌ا‌لمعارف آمد و حضورش پررنگ‌تر شد به مجموعه کارهای دایره‌المعارف دانشنامه فرهنگ عامه نیز افزوده شد که تا کنون دو جلد آن نیز به چاپ رسیده است که به این مجموعه نیز مشورت‌هایی می‌داد به این دلیل که خودش به این موضوع خیلی علاقه‌مند بود و یکی از موضوعاتی که در دایره دلبستگی‌اش قرار می‌گرفت؛ موضوع فولکور بود که خیلی زیاد به آن اهمیت می‌داد و همیشه با تاسف ابراز می‌کرد که در تاریخ اجتماعی ایران به درستی تحقیق نشده و مورخان قدیم نیز کمتر به مسائلی پرداختند که به زندگی مردم عامه ارتباط داشت از قیبل آشپزی، لباس و عادات و رسوم و ... او تصور می‌کرد که وجوهی از فرهنگ و تمدن ایران در همین قسمت پیدا می‌شود که از چشم محققان و پژوهشگران پنهان مانده است.  
او درباره گنجینه ایرج افشار در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی افزود: گنجینه افشار در مرکزمجموعه بی‌نظیری است که مانند آن‌ را هیچ جا پیدا نمی‌کنید در این مجموعه غیر از کتاب، مجله، اسناد و عکس است که افشار طی سال‌های مختلف گردآوری کرده بود که البته شبیه این کتابخانه بزرگ را داریم اما نه در این حد متنوع و پرارزش. هر چند بعد از این‌که افشار مجموعه خود را به کتابخانه مرکز دایره‌المعارف اهدا کرد خیلی از بزرگان فرهنگ تشویق شدند کتابخانه‌های خودشان را به دایره‌المعارف دادند و اکنون بالغ بر صد مجموعه اهدایی در این کتابخانه موجود است.

این تاریخ‌پژوه و سندشناش اظهار کرد: اگر با دیده انصاف به مجموعه‌های اهدا شده به کتابخانه دایره‌المعارف نگاه کنیم شاید هیچ‌کدام در رابطه با منابع ایران‌شناسی، نه تنها به لحاظ کتاب‌ها بلکه به دلیل دارا بودن اسناد فراوان و عکس‌های بسیاری که در این مجموعه وجود دارد، به پای گنجینه افشار نرسد. برخی از کتاب‌ها نایاب هستند، بعضی هم چاپ عکسی و سنگی از نسخه‌های کهن است. همچنین افشار در جوانی به گردآوری اسناد و مدارکی اهتمام می‌ورزید که شاید کمتر کسی چنین تلاشی بروز می‌داد. آن‌چنان‌که خودش می‌گفت در غالب تجمعات سیاسی در دو دهه 20 و 30 انجام می‌شد حضور پیدا می‌کرد و احیانا اعلامیه‌هایی که آنجا پخش می‌شد، جمع می‌کرد. خود این آرشیو بی‌نظیری است. چون گمان نمی‌کنم کسی چنین کاری کرده یا به این درجه از کمال کرده باشد.

افشار با کتاب‌های اهدایی ناپلئون و هیتلر چه کرد؟
جمشید کیان‌فر با اشاره به حضور ایرج افشار در کتابخانه ملی و ابتکارهایش گفت: زمانی که ایرج افشار به کتابخانه ملی آمد، آن موقع کتابخانه یک مخزن بیشتر نداشت، یعنی هم مجله، کتاب فارسی غیرفارسی در کنار هم قرار داشت و سوا نشده و بر اساس شماره ثبتی که برای آنها نوشته شده بود برای مثال در کنار روزنامه اطلاعات مجله وحید قرار داشت و روزنامه کیهان در جوار روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. در بدو ورود افشار کتابخانه ملی چنین وضعیتی داشت. او در یکی از اقداماتش تفکیک مخازن را انجام داد؛ به این صورت که هر چه نشریه به صورت مجله یا روزنامه بود با درست کردن مخزن نشریات ادواری به آنجا منتقل کرد.

او افزود: کتاب‌های لاتین را بر اساس زبان سوا کرد و عمدتا طبق موجودی کتابخانه آنها را به چهار زبان تقسیم کرد؛ مخزن کتاب‌های انگلیسی، فرانسوی،آلمانی و روسی. به این دلیل که کتاب‌های لاتین کتابخانه بیشترین کتاب‌ها به چهار زبانی بود که اشاره کردم. کتاب‌های فرانسه که تعداد قابل توجهی را در برداشت بخشی از آنها توسط ناپلئون سوم به ناصرالدین‌شاه در سفری به پاریس اهدا شده بود برای استفاده دانشجویان دارالفنون که برخی از این کتاب‌ها در همان زمان ترجمه شده و بعضی هم ترجمه نشده بود.

این مصحح و نسخه‌شناس عنوان کرد: مخزن کتاب‌های المانی که در زمان پهلوی اول، هیتلر به ایران اهدا کرده بود. تقریبا قریب به چندین هزار جلد کتاب که خوشبختانه فهارس آن قدیمی است و فهارس آن نیز چاپ شده و موجود است. بعد از آن مخزن کتاب‌های انگلیسی که کتاب‌های زیادی را برمی‌گرفت و چهارم کتاب‌های روسی که بخشی از آن هم اهدایی بود؛ وقتی بانک استقراضی ایران و روس که فعالیت اقتصادی در ایران داشت پس از وقوع انقلاب اکتبر این بانک منحل شد در حقیقت کتاب‌هایش به ایران اهدا شد که به کتابخانه ملی آمد به همین دلیل یک گنجینه نفیس و خوب از کتاب‌های قدیمی به زبان روسی وجود دارد که شاید بعضی از آنها نادر باشد و در جهان چند نسخه بیشتر از آنها وجود نداشته باشد.    

جمشید کیانفر با ابراز شگفتی از کارنامه پر برگ و بار افشار گفت: او در زمان حیاتش کارهای بسیاری انجام داد که نگاهی به حجم کارهایی که صورت داد، نشان دهنده توانایی‌های شگفت‌انگیز اوست در مدیریت زمان و سر و سامان دادن به کارهای متنوعی که در دست انجام داشت. ما گاهی بین خودمان صحبت می‌کردیم که 24 ساعت افشار چه‌قدر است؟ این نکته بسیار مهمی بود، چون ما هم کار می‌کردیم و با زیر و بم کارها آشنا بودیم، اما من خودم می‌مانم این کارنامه به این پرباری چه زمانی شروع شد و چه وقت به انجام رسید؟ بالاخره ایرج افشار هم زمانی کودک بود و نوجوان و بعد از آن وارد عرصه کار شد.

او ادامه داد: وقتی روزهای اخر که افشار در بیمارستان بستری بود و من چند نوبت به ملاقاتش رفتم، مشاهده کردم با آن حالش که به فردایش امیدی نیست در حال نمونه‌خوانی یکی از آثارش است یعنی در بستر بیماری هم در تلاش است تا آخرین کارش زودتر منتشر شود. آن وقت بود که متوجه شدم ما خیلی از وقت‌هایمان را تلف می‌کنیم و او از همه دقایقش بهره می‌برد. به همین دلیل هم چنین کارنامه پرباری را دارد.

افشار عاشق ایران بود
خداداد رضاخانی، استاد دانشگاه لایدن هلند نیز در پایان این برنامه گفت: در سفری که همراه ایرج افشار و برخی دیگر به سفر رفته بودیم، هر حا که توقف داشتیم، او دفترچه‌اش را درمی‌آورد و نکاتی را یادداشت می‌کرد. من گاهی دیده بودم که او برخی رویدادهای روزانه را هم می‌نوشتند به نظرم حتی قیمت سطل ماست را هم ثبت می‌کرد.

او افزود: من از افشار چندین عکس در کنار کاروانسرای قدمی جاده قم دارم که در حال ایستاده مشغول نوشتن جزئیاتی از کاروانسراست. از او سوال کردم چند بار این کاروانسرا را دیدید؟ گفت هزار بار. پرسیدم هر دفعه یادداشت می‌نویسد؟ گفت هر دفعه یک قسمتی از آن تغییر می‌کند. به نظرم افشار عاشق ایران بود اما تمام تحقیقات و مرجع کارش ایران نبود، بلکه به نقاط مختلف دنیا سفر کرده و در اقصی نقاط دنیا دوستان دانشمند زیادی داشت. آنقدر شناخته شده بود که در اروپا خیلی از اهل تحقیق و مطالعه او را می‌شناختند. چند وقت پیش از یک کتابفروشی در هلند کتاب‌های ایرانشناسی خریدم او به نام ایراج افشار اشاره کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها