رمان «گروه مخفی» نوشتهی سپیده نیکرو با تصویرگری مجید صابرینژاد از سوی انتشارات محراب قلم روانهی بازار نشر شده است.
او و دو نفر از دوستانش به نامهای نگار و پانیذ با هم در یک گروه به نام گروه مخفی تلاش میکنند راهی برای کاهش فشار مدرسه و مشکلات پریا با برادر کوچکش پیدا کنند؛ اما ماجرا به این آسانیها هم نیست.
در بخشی از کتاب آمده است:
«یک آقای سرباز من را تا ته اتاق آقای پلیس اصلی برد. حالا که کلاهش را برداشته بود، تازه فهمیدم که کلهاش اصلا مو ندارد (غیر از چهار تا). داشتم آن چهار تا مو را به دقت میشمردم که آقای پلیس عصبانی شد. گفت: «بچه! زود شمارهی پدرت رو بگیر بیاد دنبالت. دیگه هم تنها توی پارک نگرد. مملکت صاحب داره! الکی که نیست. وقت ما رو گرفتی. اگه توی کار پلیس فضولی نکرده بودی، اون یارو رو با این کیف میگرفتیم. البته گرفتیمش بالاخره. ولی تو نیم وجب بچه کار ما رو خراب کردی. هیچ فکر نکردی توی کیف چیه؟» گفتم: «ام ...» گفت: «هیچ فکر نکردی شاید دزد باشه؟» گفتم: «ام...» گفت: «هیچ فکر نکردی؟» گفتم: «ام...» گفت: «یعنی اصلاً فکر نکردی؟» تا آمدم باز شروع کنم چیزی بگویم، گفت: «بسه چقدر حرف میزنی، بچه! زنگ بزن. اگه ازت معلوم نبود چقدر چلمنی، امشب توی ادارهی پلیس نگهت میداشتم.»
کتاب «گروه مخفی»، اثر سپیده نیکرو در ۹۶ صفحه، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و با قیمت ۲۱ هزار تومان از سوی انتشارات محراب قلم (کتابهای مهتاب) منتشر شده است.
نظر شما