نگاهی به برگزیدگان بخش ویژه چهاردهمین دوره جایزه جلال/ شماره دو؛ بهنام باقری
تاریخ شفاهی زمینهساز حرکت به سمت آینده و پیشرفت است/ روایت پدر علم سلولهای بنیادی ایران
نویسنده کتاب «سلولهای بهاری» که به روند شکلگیری و پیشرفت علم سلولهای بنیادی در ایران میپردازد، گفت: قصد داشتیم فیلد جدیدی در حوزه تاریخ شفاهی ایجاد کنیم که هم متناسب با مسائل روز باشد و هم جذابیت داشته باشد.
«سلولهای بهاری: تاریخ شفاهی سلولهای بنیادی به روایت پدر علم سلولهای بنیادی ایران دکتر حسین بهاروند» در سال 99، از سوی نشر راهیار و با ویراستاری مجتبی موحدیان به چاپ رسید. این اثر در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، موسسه خاکریز ایمان و اندیشه تهیه شد. باقری میگوید: «ایران هشتمین کشوری بود که به دانش سلولهای بنیادی دست پیدا کرد و این محقق نمیشد مگر با تلاشهای شبانهروزی دانشمندان ایرانی و آقای دکتر بهاروند که در واقع ایشان پدر دانش سلولهای بنیادی ما هستند.» در ادامه سراغ بهنام باقری رفتیم تا در گپوگفتی از مراحل اجرا، پیادهسازی و انتشار اثر برگزیده بخش ویژه جایزه جلال آلاحمد بدانیم:
کتاب «سلولهای بهاری» به دانش سلولهای بنیادی با روایت دکتر حسین بهاروند میپردازد. با توجه به اینکه موضوع علم در تاریخ شفاهی، مسالهای است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است، ابتدا از ایده و چگونگی شکلگیری آن بگویید.
سال 84 تقریبا در حوزه تاریخ شفاهی به جایی رسیده بودیم که ورودیهای خاطرات در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس زیاد شده بود و ما قصد داشتیم فیلد جدیدی در حوزه تاریخ شفاهی ایجاد کنیم که خاطرات آن از یکسو متناسب با مسایل روز باشد و جذابیت داشته، و از سوی دیگر راه جدیدی را باز کرده و در تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری نوآوری داشته باشد. به این ترتیب سراغ تاریخ شفاهیِ پیشرفت رفتیم. اما در پاسخ به اینکه چه شد سراغ سلولهای بنیادی رفتیم؟ سلولهای بنیادی همواره یکی از علوم استراتژیک دنیاست و در آن برهه در ایران نیز این مساله پررنگ بود و در رسانهها در سطح جامعه بسیار به آن پرداخته میشد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم تاریخ شفاهیِ پیشرفت را در حوزه سلولهای بنیادی مورد بررسی قرار دهیم.
همواره آثار ترجمهای بسیاری در حوزه تاریخ شفاهی از بزرگان علم و دانش کشورهای دیگر در بازار کتاب موجود است، این درحالی است که با وجود دانشمندان برجسته ایرانی در علوم مختلف، کمبود آثار تالیفی در این حوزه بسیار مشهود است. با توجه به اینکه شما زمانی گفتوگو و تالیف این کتاب را آغاز کردهاید که نمونههای داخلی از آن کم و ناچیز بود، برای نگارش این اثر با چه چالشهایی مواجه بودید؟
بله. آثار تالیفی در این حوزه تقریبا صفر بود. به نکته خوبی اشاره کردید. هدف ما این بود که کتاب «سلولهای بهاری» را در 40 سالگی انقلاب اسلامی منتشر کنیم و بگوییم که ما در 40 سالگی انقلاب اسلامی در حوزه پیشرفتهای علمی به کجا رسیدیم و چه پیشرفتهایی داشتیم. در مرز دانش به جایی رسیدیم که ایران هشتمین کشوری بود که به دانش سلولهای بنیادی دست پیدا کرد و این محقق نمیشد مگر با تلاشهای شبانهروزی دانشمندان ایرانی و آقای دکتر بهاروند که در واقع میشود گفت که ایشان پدر دانش سلولهای بنیادی ما بود، به این ترتیب سراغ ایشان رفتیم.
کار بسیار سختی بود؛ اینکه بخواهید یک دانشمند را راضی کنید که حرف بزند، پای رکوردر بنشیند، خاطره بگوید و وقتش را به این کار اختصاص دهد. خب این مساله معمول و مرسوم نبود. البته در حال حاضر هم بسیار سخت میپذیرند؛ اما لطف خدا بود که دکتر بهاروند اعتماد کردند و باز هم میگویم که لطف خدا شامل حال ما شد و این کتاب به نتیجه نشست.
با توجه به بخشهای تخصصی کتاب، شما برای پیادهسازی از راهکارهایی بهره بردهاید تا اثر نهایی برای هر قشری از جامعه قابل فهم باشد؟
کتاب در بخشهای تخصصی به زبان بسیار ساده نوشته شده است و این حاصل یک چالش؛ یک فرصت و یک تهدید بود. فرصت از این جهت که رشته دانشگاهی من علوم انسانی بود و رشتهای که باید در مورد آن کار میکردم پزشکی و تجربی بود. تهدید از این جهت که من چیزی بلد نبودم و ممکن بود کار به این خاطر زمین بخورد اما چون رشته من انسانی بود و چیزی از این دانش نمیدانستم، تلاش کردم، مطالعات در حوزه تخصصی علمی داشتم، از سوی دیگر از کارشناسان آزمایشگاه رویان خواهش کردم و از آنها خواستم که این دانش را برای من شرح دهند. همچنین از کمکهای دکتر بهاروند برای اینکه توضیحات بیشتر و ملموستری داشته باشند، استفاده کردم، یعنی ایشان سعی کردند که جوری بگوید که من بفهمم. کار خیلی سختی بود و شاید به راحتی نمیشد آن را جمع کرد؛ اما لطف خدا شامل حال ما شد و توانستیم به زبان ساده سلولهای بنیادی را روایت کنیم. در نهایت بازخوردهای خوبی از مخاطبان دریافت کردم.
از مدت زمانی که برای گردآوری، جمعبندی، ویرایش و چاپ این اثر اختصاص دادهاید بگویید.
سال 96 کار بر روی این پروژه را شروع کردم و سال 99 کتاب «سلولهای بهاری» به چاپ رسید. یعنی سه سال تمام روی کتاب وقت گذاشتم.
به نظر شما مخاطبان این اثر بیشتر از چه قشری هستند؟
من قشر اول مخاطبان این کتاب را تحصیلکردهها، دانشجوها و طلبههای کشور میدانم؛ اما در وهله بعدی این کتاب برای عموم مخاطبان، حتی برای خانمهای خانهدار خیلی خیلی مفید است. در این کتاب خاطرههای زیادی نوشته شده است، که مسایلی همچون بُعد خانوادهداری، همسرداری و نوع مواجه با چالشها و سختیهای زندگی مطرح میشود که میتواند راهگشا بوده و نگاه جدیدی به افراد در زندگی بدهد.
بنابراین گروههای غیردانشجویی و غیرتخصصی این رشته میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند اما برای دانشجوها- کسانی که در قشر اثرگذار جامعه در بحث مسایل علمی هستند- مفید است. در توضیح اثرگذاری در اینجا باید بگویم که بحث امیدآفرینی، حرکت و تشویق به راکد نماندن در این کتاب بسیار مورد بحث قرار گرفته و الگوی بسیار خوبی در این زمینه است.
با توجه به اینکه شما وارد مسیر تازهای در حوزه تاریخ شفاهی شدهاید، آیا هدف یا برنامهای برای ادامه این مسیر دارید؟ آیا باید منتظر کتابهای دیگری در این حوزه از شما بود؟
بله، کار در حوزه پزشکی و حوزه فنآوریهای نوین علمی آغاز شده است و اگر خدا توفیق داده و چالشهای سازمانی و اقتصادی اجازه دهد، در نظر داریم در این حوزه وارد شده و تیمی قوی و قدرتمند در حوزه تاریخ شفاهیِ پیشرفت در حوزههای مختلف علمی وارد شوند تا خاطرات دانشمندان مختلف را بگیرند تا کتابهایی شبیه «سلولهای بهاری» در سطح جامعه بیشتر شود. و اگر خدا بخواهد این آثار ترجمه شده و به کشورهای مسلمان و در حال توسعه نیز منتشر شود.
بیشک لیستی از افرادی که قرار است به سراغ آنها بروید دارید، آیا میتوانید درباره اولویتهایتان بگویید.
نمیتوانم اسمی نام ببرم اما در حوزههایِ علومی که در مرز دانش هستند و دانشهای استراتژیکی به شمار میآیند که ما در دنیا در این دانشها حرف برای گفتن داریم و به جایی رسیدیم که روی ما حساب میکنند، ورود پیدا کردیم.
شما به بحث ترجمه این آثار به زبانهای دیگر اشاره کردهاید، برای ترجمه و معرفی درست آثار چه زمینهها و برنامههایی باید فراهم شود؟
در حال حاضر دو مولفه را در ذهن دارم؛ یکی معرفی دانشمندان ایرانی در سطح دنیا به این عنوان که جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده است و دانشمندانش در رشتههای تخصصی خودشان جزو نفرات برتر در دنیا محسوب میشوند، برای مثال دکتر بهاروند جزو یکصد نفر برتر دانشمندان دنیا است که قطعا در بحث علمی کشور این مساله بسیار مهمی است. و دوم اینکه دغدغه شخصی من این است که کشورهای مسلمانِ در حال توسعه را با ترجمههای کتابهای اینچنینی ترغیب و تشویق کنیم به سرمایهگذاری در عرصه علم و همینطور حرکت به سمت آینده و پیشرفت. این هدف و راهی است که سعی داریم به آن برسیم.
نظر شما