شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۵
جهان امروز به‌رغم اینترنت همچنان سلسله‌مراتبی است/دوگانه‌ شبکه و سلسله‌مراتب

زهرا عالی می‌گوید: جهان امروز، به‌رغم پیدایی اینترنت، نه مسطح بلکه همچنان سلسله‌مراتبی است. بنابراین دوگانه‌ شبکه و سلسله‌مراتب حتی در عصر کنونی هم پابرجا خواهد بود و فناوری اطلاعات و ارتباطات لزوماً به معنای حذف سلسله‌مراتب‌ها نیست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، الهه شمس: پیشتر تاریخ سلسله مراتبی است درباره امپراطورها، روسای جمهور، نخست وزیران و مارشال‌های میدانی. در مورد ایالت‌ها، ارتش‌ها و شرکت‌های بزرگ است. در مورد سفارشات از بالا است. حتی تاریخ «از پایین» اغلب مربوط به اتحادیه‌های کارگری و احزاب کارگری است. اما اگر این امر صرفا به این دلیل است که نهادهای سلسله مراتبی بایگانی‌هایی ایجاد می‌کنند که مورخان به آنها تکیه می‌کنند چه؟ اگر شبکه‌های اجتماعی غیررسمی و کم مستند که منابع واقعی قدرت و محرک تغییر هستند، از دستمان رفته باشند چه؟ قرن بیست و یکم به عنوان عصر شبکه‌ها شناخته می‌شود. با این حال، در کتاب برج و میدان، نیل فرگسن استدلال می‌کند که شبکه‌ها همیشه از ساختار مغز گرفته تا زنجیره غذایی‌، از شجره‌نامه تا فراماسونری با ما بوده‌اند. در طول تاریخ، سلسله مراتب مستقر در برج‌های بلند ادعا می‌کنند که حکومت می‌کنند، اما اغلب قدرت واقعی در شبکه‌های واقع در میدان شهر زیر قرار دارد. زیرا این شبکه‌ها هستند که تمایل به نوآوری دارند و از طریق شبکه‌هاست که ایده‌های انقلابی می‌توانند به طرز مسری منتشر شوند. صرف اینکه نظریه‌پردازان توطئه دوست دارند درباره چنین شبکه‌هایی خیال‌پردازی کنند به معنای واقعی بودن آنهاست نیست.

کتاب «برج و میدان» داستان سقوط و ظهور شبکه‌ها را نشان می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه تئوری شبکه - مفاهیمی مانند خوشه‌بندی، درجات جدایی، پیوندهای ضعیف، سرایت‌ها و انتقال فاز - می‌تواند درک ما را از گذشته و حال تغییر دهد. این کتاب یکی از نامزدهای راه یافته به مرحله نهایی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در حوزه علوم اجتماعی است. به این بهانه با زهرا عالی مترجم این کتاب گفت‌و‌گویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

ابتدا درباره کارنامه علمی فرگسن و اینکه که دارای چه جایگاه علمی‌ای است بفرمایید؟
فرگسن تاریخدان صاحب‌نامی است و در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های معتبری تدریس کرده و عضو است. همچنین او عضو ارشد موسسه‌ هوور در دانشگاه استنفورد و عضو ارشد مرکز مطالعات اروپا در دانشگاه هاروارد است. مدتی در دانشگاه‌های کیمبریج و آکسفورد هم تدریس کرده است. همچنین پژوهشگر سرشناس مدرسه‌ مطالعات عالی بین‌المللی نیتسه در واشنگتن است. زمینه اصلی کاری و مطالعاتی‌اش تاریخ و سیاست بین‌الملل و تاریخ اقتصادی و مالی است. او ستون‌نویس مجله‌ نیوزویک نیز هست.


چقدر پروژه فکری او در ایران شناخته شده است؟
تا جایی که من می‌دانم نظریاتش در ایران چندان شناخته‌شده نبوده و اثر مستقلی از او به زبان فارسی ترجمه و منتشر نشده است؛ البته به‌جز کتاب کم‌حجمی که متن مناظره‌ای است با شرکت او و سه صاحب‌نظر دیگر. با اینکه در دنیا تاریخدان بسیار مطرحی است و در اتاق  فکرهای متعددی حضور دارد.

ضرورت ترجمه این اثر در چه بوده است؟ 
انتخاب اولیه‌ کتاب در نشرنو صورت گرفت و بعد برای ترجمه به من پیشنهاد شد و پذیرفتم و کار ادامه یافت. از نظر خودم چیزی که در ابتدا جالب بود و علاقه‌ام به ترجمه‌اش را برانگیخت جایگاه و اهمیت شبکه‌های اجتماعی در عصر کنونی یعنی عصر ارتباطات و اینترنت بود. با شنیدن نام شبکه احتمالاً اولین چیزی که به ذهن اکثر ما خطور می‌کند همین شبکه‌های اجتماعی متکی بر اینترنت و سوشال مدیاست. اما نگاه تاریخی این کتاب نشان می‌دهد که شبکه پدیده‌ای دیرینه است با مفهومی وسیع‌تر که پیشینه‌ قابل توجهی دارد و نقش و اثرگذاری‌اش منحصر به عصر و زمانه‌ی فعلی هم نیست. ضمن اینکه همان‌طور که فرگسن در مقدمه می‌گوید این کتاب «شبکه‌ای» نگاشته شد، پس ترجمه‌اش هم شبکه‌ای انجام شده است، بیش از همه با اتکا به شبکه‌ اینترنت و شبکه‌ دانش موجود در درون آن. واقعاً معتقدم اگر در عصر حاضر نبودیم و این دسترسی عجیب به گستره‌ وسیعی از منابع و اطلاعات وجود نداشت، به احتمال زیاد این کتاب دست‌کم با کیفیت فعلی ترجمه‌پذیر نبود.

این کتاب تعامل بین شبکه و سلسله مراتب را از گذشته تا امروز بیان می‌کند، در ابتدا مخاطب را با این دو مفهوم آشنا کنید و بفرمایید شبکه و سلسله مراتبی که در کتاب از آن سخن به میان آمده به چه معناست؟
منظور از سلسله‌مراتب هر نوع نظم و سازماندهی عمودی و از بالا به پایین است. در مقابل، شبکه یعنی نظم و ساختار افقی و مسطح. در کتاب، این دو ساختار و انواع آنها در چارچوب نظریه‌ شبکه و مدل‌ها و مفاهیمش مفصل بررسی می‌شوند. چنان‌که از نام کتاب هم پیداست، برای معرفی این دو نوع ساختار از نوعی استعاره‌ معماری وام گرفته شده و «برج» نماد نظم عمودی سلسله‌مراتبی معرفی شده است و «میدان» نماد نظم افقی شبکه‌ای. در حالی که سلسله‌مراتب با ساختار متمرکز و متصلب نهادهای مادی و معنوی ریشه‌داری چون دولت و کلیسا و ... به ذهن متبادر می‌شود، شبکه مفهوم سیال‌تر و وسیع‌تری است و از شبکه‌های طبیعی و زیستی مثل شبکه‌ عصبی و شبکه‌ ژن‌ها گرفته تا شبکه‌های شخصی و مالی و جاسوسی و تروریستی و حال در عصر حاضر شبکه‌ جهانی اطلاعات و ارتباطات را در بر می‌گیرد.

البته همان‌طور که در کتاب به‌صراحت اشاره شده است، این دوگانه تا حدی کاذب است و ساده‌سازی مسئله به‌شمار می‌آید. چون این دو شیوه‌ نظم و ساماندهی همواره در هم تنیده‌اند و با هم تعامل دارند و تلاقی می‌کنند. گاه در دل خود سلسله‌مراتب‌ها شبکه شکل می‌گیرد و شبکه‌ها نیز خود می‌توانند متمرکز و عمودی باشند. یا مثلا دنیای بین‌الملل امروز به لحاظ سیاسی سلسله‌مراتبی است مرکب از دولت‌های ملی اما به لحاظ اقتصادی شبکه‌ای است مبتنی بر وابستگی متقابل.

ظهور اینترنت و فضای مجازی چه تحولی در این دو مفهوم و تغییر رابطه این دو با یکدیگر داشته است؟
در دو بخش پایانی کتاب به‌طور مفصل به قرن بیست و یک و عصر اینترنت پرداخته می‌شود. فناوری اطلاعات از مهم‌ترین تأثیراتش این است که، مثل صنعت چاپ در ۵۰۰ سال پیش، خودش باعث شکل‌گیری بزرگ‌ترین شبکه‌ بین‌المللی یعنی همان تار جهان‌گستر شده است. این بستر می‌تواند هم محملی برای تعامل و تلاقی شبکه و سلسله‌مراتب باشد و هم محملی برای تقابلشان. 

چیزی که باید بدانیم این است که خود اینترنت و فضای سایبری هم می‌تواند ساختاری سلسله‌مراتبی پیدا کند. چنان‌که در کتاب اشاره شده است، اینترنت شبکه‌ای بی‌مقیاس است، یعنی دارای چند ابرکانون بیش‌متصل که انحصاری چندقطبی ایجاد می‌کنند. مالکیت این شبکه‌ جهانی الکترونیک متمرکز در دست چند شرکت فناوری عمده یعنی ابرقدرت‌هایی چون گوگل و فیس‌بوک و آمازون و اپل است. ساختار اجتماعی پدیدآمده نیز تا حدی سلسله‌مراتبی است؛ فرگسن می‌گوید در دنیای امروز آدم‌ها دو دسته‌اند: یکی صاحبان و گردانندگان شبکه‌ها و دیگری آنها که از شبکه‌ها استفاده می‌کنند.

حتی مثلاً خود شرکت شبکه‌بنیاد فیس‌بوک در انحصار شبکه‌ای مرکب از خودی‌های سیلیکون‌ ولی است. او معتقد است جهان امروز، به‌رغم پیدایی اینترنت و فضای سایبری، نه مسطح بلکه همچنان سلسله‌مراتبی است. بنابراین دوگانه‌ شبکه و سلسله‌مراتب حتی در عصر کنونی هم پابرجا خواهد بود و فناوری اطلاعات و ارتباطات لزوماً به معنای حذف سلسله‌مراتب‌ها نیست. فرگسن می‌گوید دنیا دنیایی متشکل از برج و میدان باقی خواهد ماند و  همچون همیشه شاهد برتری گاه‌به‌گاه یکی بر دیگری یا تعامل و همدستی آنها خواهیم بود.

ایا با این تبارشناسی که فرگسن انجام داده است و بیان کرده به جز در دو دوره تاریخی، در بقیه ادوار سلسله مراتب جلوی شبکه را گرفته است، ایا به این نتیجه رسیده است که نشان دهد شبکه ها در چه بسترها و زمینه هایی باید شکل بگیرند تا فعال شوند و جلوی سلسله مراتب را بگیرند؟
نام شبکه‌‌ها در گذر تاریخ همواره با نظریه‌ی توطئه پیوند خورده و پیرامون آنها هاله‌ای اسرارآمیز شکل گرفته است. اما در دنیای امروز، به‌لطف اینترنت و شبکه‌های شفاف‌تر و عمومی‌تر بر بستر آن، از شبکه‌ها تا حدی راززدایی شده است و فعالیت و اثرگذاری‌شان به شکلی عیان‌تر پیش چشم ظاهر می‌شود. 

تاریخ در مواردی شاهد غلبه‌ی سلسله‌مراتب بر شبکه بوده است و در مواردی هم، برعکس، شبکه بر سلسله‌مراتب اثر گذاشته است (مثلا  از پا درآمدن بانک مرکزی انگلستان در برابر شبکه‌ی مالی جورج سوروس یا پیروزی شبکه‌ی ترامپ بر کارزار انتخاباتیِ سلسله‌مراتبی هیلاری کلینتن در سال ۲۰۱۶). البته  در دنیای تا حد زیادی شبکه‌ای‌شده‌ی امروز هم سلسله‌مراتب‌ها کماکان حضور پایداری دارند، از جمله در قالب دولت‌های ملی یا، در سطح نظام بین‌الملل، در قالب شورای امنیت سازمان ملل که سلسله‌مراتبی سیاسی است، یا گروه هفت که سلسله‌مراتبی اقتصادی ایجاد کرده است، یا قدرت‌های هسته‌ای که سلسله‌مراتبی  نظامی پدید آورده‌اند. اما واقعیت این است که‌ ساختاری سلسله‌مراتبی به اندازه‌ی حتی مثلا‌ً خود حزب کمونیست چین هم شبکه‌ای پیچیده است که  اجزای آن به طور مفصل و مجزا در کتاب بررسی شده است. 

البته از دید فرگسن شبکه‌ها از مزایایی برخوردارند، از جمله اینکه سریع‌تر از سلسله‌مراتب‌ها می‌توانند سازگاری پیدا کنند. موفقیت آنها تا حدی بسته به این است که چقدر منعطف و تغییرپذیرند یا چقدر متکی‌اند بر یک یا چند فوق‌کانون که نابودی یا تغییرشان به‌شدت از ثبات شبکه می‌کاهد. شبکه‌های بی‌مقیاس فقدان بخش قابل توجهی از رأس‌ها و حتی یک کانون را می‌توانند تاب آورند. اما حمله‌ی حساب‌شده به چند کانون می‌تواند کل شبکه را از هم بپاشد. در واقع یافته‌های حاصل از نظریه‌ی شبکه به ما می‌گوید که یکی از آسیب‌پذیری‌های شبکه‌ها این است که تسری‌پذیر و در نتیجه شکننده‌اند. مثلا‌ً در سال ۲۰۰۸ ناکامی یک بانک سرمایه‌گذاری به کل سیستم اعتباری جهان تسری یافت و باعث فروپاشی شبکه‌ی مالی بین‌المللی شد. البته فرگسن شبکه‌ها را دست‌کم در سطح بین‌الملل موجد آنارشی هم می‌داند و معتقد است از شبکه‌ها چیزهای نامطلوب هم به اندازه‌ی امور مطلوب می‌تواند انتقال یابد.

با اینکه رویکرد کتاب در کل تجویزی نیست و بیشتر به روایت تاریخ از منظر پویایی‌های مربوط به روابط و برهم‌کنش‌های شبکه و سلسله‌مراتب می‌پردازد، با کمک نظریه‌ی شبکه و مفاهیم و مدل‌های آن که برخی از آنها در کتاب مطرح شده است و نیز توجه به مصادیق تاریخی آنها می‌شود به این قبیل خصایص شبکه‌ها پی برد و دریافت که خصوصا در عصر و زمانه‌ی فعلی کدام شبکه‌ها را می‌توان فعال کرد و احیاناً در جدال با سلسله‌مراتب‌ها از آنها بهره گرفت.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها