لطفا در ابتدا درباره ریشارد گراملیش و کارنامه علمی او توضیح دهید. سابقه تحقیقاتی ایشان درباره موضوع و علت علاقه اشان به این حوزه چیست؟
ریشارد گراملیش دانش آموخته دانشگاه بازل در رشته تاریخ ادیان و یکی از شاگردان مایر اسلام شناس بزرگ سوئیسی و درواقع یکی از ممتازترین شاگردان او بوده است. او پس از اخذ درجه دکتری از این دانشگاه کرسی استادی علم دین دانشگاه فرایبورگ را احراز کرد. گراملیش را به جرائت میتوان یکی از پرکارترین پژوهشگران درباره عرفان اسلامی به شمار آورد. آثار پرشمار او خود گواه این ادعاست. تالیف آثاری ارزشمند در این زمینه که هر یک جزء کتابهای مرجع در حوزه عرفان محسوب میشود. از جمله اثری در دو مجلد در بررسی زندگی و عقاید قدیم صوفیان، اثری درباره توحید، اثری درباره زهد، اثری درباره کرامات اولیا و ترجمه برخی آثار صوفیانه کهن از جمله رساله قشیریه، اللمع سراج، قوت القلوب مکی، عوارف المعارف سهروردی و بخشی از احیا علوم الدین غزالی قابل ذکرند. به اینها باید شمار بسیاری زیاد مقالات او در این حوزه را نیز افزود، به انضمام تک نگاریهای چند درباره برخی از صوفیان تاثیرگذار گذشته. من یک بار فهرستی از مقالات او را تهیه کردم اما متاسفانه اکنون شمار آنها را به خاطر نمیآورم. با این وجود این فهرست چندین برگ را دربر گرفت. به هر حال تحصیلات او در حوزه دین و احتمالاًتشویقهای استاد عزیزش مایر در شکل گرفتن علاقه او به این زمینه تاثیر بسزایی داشته است.
این کتاب دستاورد سفر مؤلف در سال 1959 میلادی به اران و حاصل تحقیقات میدانی او درباره طریقههای شیعی ایرانی است. این اثر بین سالهای 1965 و 1981 میلادی به چاپ رسیده و بعد از این هم قطعا اثار دیگری در این باره منتشر شده اما ویژگی متمایز این کتاب چیست؟
چند ویژگی این اثر را متمایز میکند. نخسن آنکه پیش از آن اثری در اینباره به زبانی اروپایی نوشته نشده بود و به عبارت دیگر در بین شرقشناسان، اسلامپژوهشان و عرفان پژوهشان غرب گراملیش نخستین کسی بود که به این موضوع پرداخت و از این جهت این اثر در نوع خود منححصر بهفرد بود و همچنان هم پس از گذشت چند دهه از تالیف آن منحصر به فرد باقی مانده است. ویژگی دیگر مستند و قابل اعتماد بودن اطلاعات ارائه شده در ان است، اطلاعاتی که برخی از آنها جزء اسرار طریقهها محسوب میشده و دستیابی به آنها کار هر کس نبوده است. اما مولف با سختکوشی مثال زدنی خود و با زحمت و صرف وقت بسیار و گفتوگوهای طولانی با اعضای طریقهها و غربال کردن آنها و جدا کردن اشخاص مطمئن و قابل اعتماد و کسب اطلاع از آنان سرانجام موفق به دست پیدا کردن به آنها شده است. گراملیش نه تنها خود از اظهار نظرهای شخصی و سوگیری خودداری میکند بلکه انچه رانیز که از زبان اعضای طریقهها میشنیده جز پس از تحقیق و سنجش آنها با میزانهای دقیق و مطمئن و اطمینان از صحت آنها درج نکرده است. حتی اگر تحقیق گفتهای مستلزم کاری سخت مثلاً سفری مشقتبار میبوده او این زحمت را به جان میخریده و به این سفر تن در میداده تا به تحقیق دریابد که آن گفته صحت دارد یا خیر؟ ویژگی دیگر مقابله درویشیگری جدید با تصوف کهن است. تا معلوم شود کدام یک از آراء و عقاید و سنتها نو هستند و کدام یک میراث تصوف کهناند.
جلد اول کتاب اختصاص به بررسی سه طریقت شیعی ذهبیه، نعمتاللهیه و خاکساریه دارد اما چرا مولف این سه طریقه را انتخاب کرده و ویژگی مشترک بین این سه طریقه چه بوده؟
علت انتخاب این سه طریقه و بررسی آنها در کنار یکدیگر در وهله نخست شیعی بودن آنها و پراکنندگیشان در یک منطقه جغرافیایی یعنی ایران است نه اینکه آنها منحصراً متعلق به ایران یا سربرآورده از ایران باشند بلکه بررسی او شامل این سه طریقه در این منطقه خاص ایران میشود.این سه طریقه ساختار سازمانی مشابهی دارند هر یک از آنها از قطب در راس طریقه، مشایخ زیر دست، مطیع او و درویشان زیر دست و مطیع مشایخ و البته از طریق او زیر دست و مطیع قطب تشکیل میشوند. این سه طریقه به لحاظ عقاید و آداب و سنن دارای وجوه مشترک نسبتاً قابل توجهی هستند البته طبیعی است که تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. مولف در تمام موارد بررسی این سه طریقه را در راستای یکدیگر پیش میبرد و در هر وهله بهوجوه مشترک و تمایز آنها به طور دقیق و مشروح اشاره میکند. چه از لحاظ ساختار سازمانی چه در بخش عقاید و چه در بخش آداب و سنن.
یکی از بخشهای کتاب به خدا و دنیا در این طریقهها پرداخته است. لطفا در این باره توضیح دهید؟
او در این دو بخش اطلاعاتی را که طی گفتوگو با اعضای طریقههای درباره عقایدشان در باب این دو موضوع بدست آورده با آرا و عقاید صوفیان گذشته در این خصوص مقابله میکند تا دریابد و نشان دهد کدامها جدید و نوظهورند و کدامها گرفته از صوفیگری پیشینه.
بخش دیگری از کتاب به آداب و رسوم این طریقههای شیعی پرداخته است. مهمترین ویژگی سنن این طریقهها چیست و مشابهتی هم بین آداب این سه طریقه دیده می شود؟
طبیعی است که مهمترین ویژگی هر سنت دینی همراه بودن ان با آیینهای نیایشی است از این رو سنن این طریقهها از این قاعده مستثنی نیستند آنها هم با اعمالی عبادی همچون ذکر، غسل و روزه و غیره گره خوردهاند. اصلاً یکی از دلایل بررسی این سه طریقه در کنار هم مشابهت آداب و سنن آنان با یکدیگر است. البته مشابهت کلی وگرنه در جزئیات هر یک روال خاص خود را دارند مثلاً مجلس ذکر در هر سه طریقه برگزار میشود اما تعداد برگزاری ان در هفته روند، اذکار و دعاها و نیایشهای مورد استفاده معمولاً متفاوت و گاه یکی است.
نکته دیگر که لازم است در پایان به آن اشاره کنم این است که از زمان چاپ این کتاب تا زمان حال آثار دیگری در این باب در ایران منتشر شدهاند که من بیشتر این آثار را کم
و بیش مطالعه یا تورق کردهام و به جرات میتوانم بگویم که آنها حاوی اطلاعاتی چندان بیشداز آنکه گراملیش به دست داده است نیستند مخصوصاً در بخش مربوط به آداب و سنن گراملیش آیینها و مراسم طریقهها تا آنجا که برایش مقدور بوده از طریق منابع شفاهی، کتبی یا اطلاعات موثق به دست آورده و بسیار دقیق و با ذکر تمام جزئیات شرح میدهد. شرحهایی چنین دقیق و مو به مو از این آیینها را تقریبا در هیچ اثری نمیتوان یافت ضمن آنکه باید در نظر داشت که برخی از این آئینها و مراسم جزء اسرار طریق محسوب میشدند و جز خواص و برخی درویشان ممتاز و آزموده مجاز به آگاهی از آنها و شرکت در آن نبودهاند. بدیهی است که اطلاع از چند و چون برگزاری آنها برای یک محقق بیگانه کار آسانی نبوده و ناگفته پیداست او در دست یابی به اطلاعات قابل اعتماد چه رنجها برده است. او از اصطلاحات رایج بین درویشان این طریقهها توضیح و تعبیر درستی به دست میدهد. توضیح و تعبیری که مبتنی بر منابع شفاهی اوست. بنابراین جز در این کتاب معمولاً در جای دیگری درج نشدهاند. من خود در مقاله خاکسار که در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی چاپ شده از دو اصطلاح مربوط به آئین تشرف تعابیری حیرتانگیز خواندم البته مولف بر پایه منابع این تعابیر را نوشته و بر او حرجی نیست. این است که پس از گذشت چند دهه از تالیف این اثر آن را همچنان به منبعی به راستی دست اول در بررسی این طریقهها میکند و از این لحاظ در صدر مینشاند.
اکنون چه کتابی در دست تالیف یا ترجمه دارید؟
در حال حاضر ترجمه اثر هلموت دیتر درباره حسن بصری را در دست ترجمه دارم که اثری در نوع خود ارزشمند است و درباره زندگی و عقاید حسن بصری جزء آثار مرجع به شمار میرود. امیدوارم به یاری خداوند ترجمه این اثر پرمایه نیز به ثمر برسد. بخشی از کرامات اولیاء اثر گراملیش را نیز ترجمه کردهام و اگر بقایی باشد و سلامتی و توفیق الهی مدد کند به ادامه ترجمه آن بپردازم. گفتنی است که جناب فرمیش مایر مقالهای چند صفحهای درباره این کتاب نگاشته و در آن به بررسی نکته به نکته آن پرداخته که خواندنی است. این مقاله را هم ترجمه کردهام اما به چاپ نرسیده است.
نظر شما