سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
معنای تاریخی تیتر «امام آمد» با نگاهی به نوشته‌های دو مورخ سرشناس

همایون کاتوزیان می‌گوید امام تنها کسی بود که در سخنانش مستقیم به شاه و اصل نظام سلطنتی حمله می‌کرد و کلامش همان چیزی بود که مردم می‌خواستند بشنوند. به قول آبراهامیان صدای امام در آن روزها، صدای اکثریت مردم ایران بود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - مرتضی میرحسینی: اول پاسخ به این پرسش که چرا در میان همه مخالفان شاه، مردم آن روز ایران پشت امام خمینی جمع شدند و او را به رهبری جنبش اعتراضی پذیرفتند؟ همایون کاتوزیان می‌گوید چون او تنها کسی بود که در سخنانش مستقیم به شاه و اصل نظام سلطنتی حمله می‌کرد. «کلام او همان بود که [مردم] می‌خواستند بشنوند، و او تنها کسی بود که حاضر بود این سخنان را به زبان بیاورد.»
 
بیشتر مردم خواهان سرنگونی رژیم حاکم بودند، اما به جز امام کسی این خواسته را به زبان نمی‌آورد. بیشتر مخالفان از کاهش اختیارات شاه و تبدیل سلطنت به مقامی تشریفاتی صحبت می‌کردند و سقف خواسته‌های‌شان به چند اصلاح در نظام سیاسی و تغییراتی در شیوه اداره کشور محدود می‌شد. «در همین حال، آیت‌الله خمینی (ره) در اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های خود، مطابق میل اکثر مردم، بر سرنگونی رژیم پافشاری می‌کرد. درحالی‌که روزنامه‌ها سانسور می‌شدند، در سراسر دوران انقلاب استفاده گسترده از فتوکپی و نوار کاست در پخش خبرهای سیاسی، اعلامیه‌ها و تبلیغات نقشی اساسی داشت.»
 
حوادث بعدی هم در تثبیت جایگاه رهبری امام موثر بود. «دولت به خوبی از نقش حساس آیت‌الله خمینی (ره) هنگام اقامت او در عراق بدون محدودیت سیاسی آگاه بود و به دولت عراق فشار آورد که فعالیت‌های او را محدود کند. آیت‌الله خمینی (ره) تصمیم گرفت به کویت برود، اما دولت کویت به او اجازه ورود نداد. در این زمان، 14 مهر 1357، آیت‌الله خمینی (ره) درخواست گروهی از هواداران خود در فرانسه را پذیرفت و از بغداد به پاریس رفت. چنان که سیر وقایع نشان داد، این تصمیم در تقویت روحیه انقلابی و تبدیل آیت‌الله خمینی (ره) به رهبر بلامنازع و مرشد پرجاذبه انقلاب نقش بزرگی داشت. در پاریس، آیت‌الله خمینی (ره) کانون توجه رسانه‌های غربی شد؛ هزاران زائر ایرانی از اروپا، آمریکا و خود ایران به محل اقامت او سرازیر شدند؛ و لقب امام به او داده شد، که برای یک رهبر شیعه، خارج از دایره امامان معصوم (ع) لقبی فوق‌العاده بزرگ و افتخارآمیز بود.»
 
دیگر چهره‌ها و جریان‌های مدعی رهبری هم، برخی به میل و برخی به اکراه، رهبری امام را پذیرفتند و حتی بسیاری از کسانی که تا قبل از آن فقط اصلاحات سیاسی را مطالبه‌ می‌کردند، سرانجام در پاییز 1357 به کارزار او برای سرنگونی نظام سلطنتی پیوستند. مثل کریم سنجانی، رهبر آن روز جبهه ملی که در پاریس و بعد از ملاقات با امام اعلامیه‌ای صادر کرد و پادشاهی را غیرقانونی خواند. «اگرچه جبهه ملی دیگر جنبشی توده‌ای نبود... معنای پیام [سنجابی] این بود که مصدقی‌های قدیمی هم رهبری را به آیت‌الله خمینی (ره) تسلیم کرده بودند.»
 
دوازدهم بهمن 1357 امام - که سال‌های طولانی در تبعید بود، سرانجام برای ایفای بهتر نقش تاریخی‌اش - به ایران برگشت. تیتر روزنامه اطلاعات که «امام آمد» یکی از مشهورترین تیترها در تاریخ مطبوعات ایران است. این «آمدن» برای مردم زمانه معنای مهمی داشت. آبراهامیان می‌نویسد «روزنامه‌نگاران خارجی اشاره کرده‌اند که بعضی سربازان بهشان عکس آیت‌الله خمینی را نشان می‌داده‌اند و توی لوله تفنگ‌های‌شان، گل میخک گذاشته بودند. این روزنامه‌نگارها اضافه می‌کردند درجه‌دارها از فرار سربازان و نافرمانی در صفوف هراس داشتند و بنابراین از برخورد تند و قاطع با میلیون‌ها هوادار انقلاب پرهیز می‌کردند. یکی از خبرنگاران خارجی نوشت برای چندین میلیون نفر این روز، روز تطهیر و تزکیه بود...»
 


این مورخ سرشناس اضافه می‌کند که «خبرنگار نیویورک‌ تایمز در جلوه‌ای ناگهانی از همان رویکرد شرق‌شناسانه قدیمی، گزارش داد پایتخت در حال‌وهوای خلسه بود. هیچ‌چیز این صفوف پیروز، رسمی و قاعده‌مند نبود، غربی نبود. این شور و هیجان، پرزرق‌وبرق، مفرط و سراپا شرقی بود. آیت‌الله تقاضای خویشتن‌داری کرده بود و مأمورانش اصرار داشتند شعارها محدود به الله‌اکبر بماند. آدم‌ها خودشان را با داد و فریاد خفه می‌کرد و پهلو به پهلوی این رهبر مسلمان آنقدر می‌دویدند تا خسته می‌شدند. فروشندگان دوره‌گرد مدال‌های مزین به تصویر آیت‌الله خمینی می‌فروختند، پرچم‌های مزین به تصویر آیت‌الله خمینی می‌فروختند، تک‌چهره‌های آیت‌الله خمینی می‌فروختند.»
 
ماجرا با سخنرانی در بهشت زهرا و ادای احترام به شهدای میدان ژاله ادامه یافت. امام «به کشته‌شدگان ادای احترام کرد و بعد شدیدا - برخلاف شاه مردد و متزلزل چند ماه گذشته - رُک و سرراست دولت نخست‌وزیر بختیار را نامشروع خواند، سلطنت را تمام‌شده و خودش را صدای حقیقی مردم و کسی که حق تعیین نخست‌وزیر بعدی را دارد. صدای او صدای مردم - اگر نه صدای خدا - بود.» او مهدی بازرگان را به نخست‌وزیری و ریاست دولت موقت معرفی کرد و عملا انتخابی پیش‌روی مردم گذاشت و از آن‌ها خواست بین نخست‌وزیر او (بازرگان) و نخست‌وزیر شاه (بختیار) یکی را انتخاب کنند. می‌دانیم که نتیجه این زورآزمایی به کجا انجامید و مردم کدام یکی از آن نخست‌وزیر را انتخاب کردند.
 
پی‌نوشت: آنچه از کاتوزیان نقل شد از کتاب «ایرانیان» او بود، ترجمه حسین شهیدی، نشر مرکز؛ و جملات یرواند آبراهامیان در متن، به کتاب «مردم در سیاست ایران» او برمی‌گشت، ترجمه بهرنگ رجبی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها