چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۸
زیباکلام: نقش آفرینی شهروند آگاه در سازوکارهای علمی دستاورد این کتاب است/ تاکید مقدم حیدری بر توصیف در مطالعات علم

زیبا کلام گفت: باید بدانیم سازوکارهای علم و فناوری چگونه است و تا جایی که ممکن است مانع صرف بودجه در برخی از پروژه‌ها شویم. یکی از دستاوردهای خواندن این کتاب‌ها این است که شهروند آگاه باید در مسائل حضور پیدا کند و نقش‌آفرین باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «چگونگی علم؛ آنچه باید درباره علم بدانیم» اثر هری کالینز و ترور پینچ با ترجمه مرتضی هادی جابری مقدم عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با حضور سعید زیبا کلام عضو هیئئت علمی دانشگاه تهران و غلامحسین مقدم حیدری در سرای اهل قلم برگزار شد.

در ابتدای این مراسم جابری مقدم با بیان این‌که شخصیت محوری این کتاب هری کالینز جامعه‌شناس علم انگلیسی است گفت: کالینز در معرفی خود سه جمله می‌گوید؛ من استاد علوم اجتماعی هستم، نزدیک به سی سال درباره فلسفه علم کار کرده‌ام و در سال 1912 جز آکادمی علم انگلیس شده‌ام. سه کتاب با عنوان سه‌گانه گالم منتشر شده است؛ نخستین دکتر گالم، دیگری گالم افسار گسیخته و سومین کتاب همین سرچشمه‌های علم است که چهارده بار تجدید چاپ شده و دوبار ویرایش شده است که من این توفیق را داشته‌ام که ویراست دوم را به فارسی ترجمه کنم.

وی در معرفی دیگر نویسنده این کتاب یعنی ترور پینچ گفت: پینچ هم استاد برجسته دانشگاه کرنل است که تمرکزش بر علم و تاثیر علم و کاربران بر فناوری است. اگر چه کتاب را به 9 قسمت می‌توان تقسیم کرد. درواقع هفت روایت از قله‌های علم است و یک بخش ابتدایی و انتهایی هم دارد. این کتاب را از هرجایی می‌توان آغاز کرد و خواند.


عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: موضوع محوری کتاب درباره علم است و در آن با علم مناقشه‌برانگیز به جای علم روزانه مواجه هستیم. کتاب علم را به این دوگانه تقسیم می‌کند و نکته قابل توجه در این دوگانه این است که ما به سراغ علم مناقشه‌برانگیز رفته‌ایم چون عموم شهروندان نیاز است که راجع به علم مناقشه‌برانگیز بدانند. نویسندگان تاکید زیادی بر این دارند که چرا این را برای شهروندان دارند. آنها معتقدند تلقی ارتدوکسی راجع به علم وجود دارد که همراه یک سری ویژگی‌ها مانند صدق، اثبات‌پذیری و... وجود دارد.

وی یادآور شد: کالینز و پینچ بر جایی که علم با زندگی روزمره آدم‌ها مرتبط می‌شود اشاره می‌کنند و مثال انتخابات را در این زمینه می‌زنند و می‌گویند؛ در زمان انتخابات گروهی می‌گویند باید به سراغ انرژی‌های پاک برویم و گروهی دیگر نظری دیگر را مطرح می‌کنند. اینحا علم در زندگی عادی مردم وارد می‌شود. شهروند باید بداند اینها چیست که بتواند انتخاب کند. علم جز فرهنگ امروزی ماست بنابراین لازم است نقاط و توقف‌هایی که قله است را بدانیم یعنی جاهایی که بحث‌برانگیز است را باید دید این قله‌ها مانند نسبیت و ...

جابری مقدم یادآوری کرد: نویسندگان در معرفی این قله‌ها هفت نقطه قله را برشمرده‌اند و  معتقدند که فقط پیروزی‌ها را انتخاب نکرده‌اند بلکه به سراغ نقاط شکست‌ها هم رفته‌اند. از جمله این نقاط مانند ماجرای انتقال حافظه، نسبیت و... را مورد بررسی قرار می‌دهند. روش‌شان نسبی‌انگاری است، در بستر تاریخ علم کار می‌کنند و سراغ اسناد و روایت‌ها می‌روند. به زیبایی تفکیکی قائل می‌شوند از تاریخ عم در کتاب‌های درسی شروع می‌کنند تا به تاریخ انتقادی می‌رسند. یعنی شش گونه تاریخ علم را مطرح می‌کنند، چون در کتاب‌های درسی تاریخ فلسفه فقط این تاریخ کتاب‌های درسی وجود دارد. همچنین معتقدند علم را از طریق مصادیقش برای عموم مردم توصیف کنند به اضافه دانشجویانی که در حوزه علم کار می‌کنند.


غلامحسین مقدم حیدری در ادامه این نشست با اشاره به اینکه کتاب به یکی از مکتب‌های مهم جامعه‌شناسی علم می‌پردازد گفت: پرسشی که در اینجا مطرح است این است که مگر مناقشاتی که در این کتاب آورده شده را هیچ کس قبل از نویسندگان ندیده بود؟ چرا این دو نفر به آن پرداخته‌اند؟ مگر مرتون اینها را ندیده بود؟ چگونه است این دو نفر به این موضوع می‌پردازند؟ این مکتب به شدت تحت تاثیر ویتگنشتاین و وینچ است. ما خیلی از چیزها را می‌بینیم اما متوجه آنها نمی‌شویم. بنابراین اینها وقتی در تاریخ علم می‌گشته‌اند این مناقشات را می‌دیدند. مسلماً کوهن را خوانده‌اند و کوهن هم بسیار متاثر از ویتگنشتاین است.

وی در ادامه افزود: کتاب مجموعه یک مطالعه موردی نیست بلکه می‌تواند یک جریانی در مطالعات علم تلقی شود. در فلسفه عادت کرده‌ایم که در علم نظریه‌پردازی کنیم، در فلسفه علم یعنی science مرتب نظریه‌پردازی کردیم و هنوز هم انجام می‌شود. این نظریه‌پردازی‌ها به کجا می‌روند؟ نوع الگوهای علم‌گراها (ساینتیست‌ها) را در فلسفه به کار می‌بریم. ساینتیست‌ها با اتم مواجه هستند اما در فلسفه با زندگی مردم مواجه هستیم. بنابراین ما فقط می‌توانیم آن را توصیف کنیم نه تبیین. به نظر می‌رسد که هم کوهن و هم کالینز و پینچ این کار را انجام می‌دهند.

مقدم حیدری یادآور شد: ویتگنشتاین می‌گوید فیلسوفان به سمت کار آنتروپولوژی بروند و این به این معنی نیست که فلسفه از بین برود بلکه به این معنی است که بیرون‌تر بیاستیم و مسائل را ببینیم که کوهن این کار را می‌کند. کالینز و پینچ هم مانند کوهن عمل می‌کنند و زمانی که گالم را می‌نویسند درواقع دارند توصیف می‌کنند. بنابراین ما می‌توانیم مطالعاتی درباره science داشته باشیم که آن را توصیف کنیم. از این رو دیگر نیاز نیست دنبال مناقشات بریم و به دنبال آنها باشیم. این یک نوع جدید از مطالعات علم است. ما خیلی نمی‌بینیم که درباره مکاتب علمی همایش برگزار شود اما درباره کار اینها وجود دارد که به نظر می‌رسد این نوع کارها بسیار می‌تواند روی اجتماعات علمی تاثیرگذار باشد.
 

سعید زیباکلام دیگر سخنران این نشست سخن خود را با مخاطبان این کتاب آغاز کرد و گفت: نویسندگان چندین بار مخاطبان را به ما معرفی می‌کنند که بسیار مهم است و آن شهروندان آگاه است از آن جهت که بتوانند تصمیم‌های آگاهانه و هدفمند درباره جهت‌گیری و اهداف پژوهش‌‌های علمی اتخاذ کنند. بنابراین شهروندان آگاه را می‌خواهیم به چگونگی علم و فناوری آگاه کنیم.

وی ادامه داد: سه درس عبرت بزرگ برای این شهروندان قائلند، یکی پژوهشگران جوان یا مبتدی هستند از قبیل دانشجویان دکتری که ناشسته رفتگی علم را ببینند که نسبتی با واقعیت ندارد. آزمایش‌ها فوق‌العاده پیچیده هستند آزمایش‌های جایی حی و حاضر نیستند بلکه ساخته می‌شوند. یکی از درس عبرت‌هایی است که ما می‌خواهیم شسته‌ و رفته آزمایش‌ها را ببینند در قدم اول آزمایش‌ها در حال ساخته شدن هستند آزمایش سازی در فارسی نداریم.

به گفته این استاد دانشگاه، دیگر این‌که پژوهشگرانی که بر این تصورند که حوزه علمی سراپا ملاحظات سرد، غیر شخصی، خودکارگونه هستند. این کتاب این حس را دارد که حرارت و هیجانات انسانی را به شما نشان می‌دهد. اینگونه نیست که سرد باشد بلکه مدام در حال درگیری است. بنابراین کلی از هیجانات در آزمایش‌سازی و ... وجود دارد و حوزه علم یک حوزه سرد و منجمد نیست. تمایلی وجود دارد برای مروجان و مبلغان علم، درس عبرت برای این قبیل شهروندان که علم را کمتر خدای‌گونه ببینند بلکه بیشتر موجودی بدانند که باید مدام مراقبش باشند. عموم اهل کتاب باید بدانند علم چگونه کار می‌کند؟ سازوکارهای آن چیست؟

زیباکلام یادآور شد: برای دانشجویان علوم مهندسی و علوم پایه و دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی و مجموعاً برای شهروندان آگاهی که در جامعه‌ای علمی زندگی می‌کنند. چه اتفاقی می‌افتد که شهروندان از افول و اوج علم آگاه شوند. چون در ایران خیلی از مسائلمان را نقشی نداریم وای به حال آنکه بخواهیم درباره فلان سد یا پروژه و... اظهار نظر کنیم. بنابراین جا دارد از این‌که تا این حد در عرصه سیاست تضعیف شده‌ایم فراتر برویم. حال بیاییم و راجع به علم بدانیم چه اتفاقی می‌افتد؟ شاید به نظر برسد این اتفاقات مهم نیستند اما مهم هستند.

به گفته وی، باید بدانیم سازوکارهای علم و فناوری چگونه است و تا جایی که ممکن است مانع صرف بودجه در برخی از پروژه‌ها شویم. یکی از دستاوردهای خواندن این کتاب‌ها این است که شهروند آگاه باید در مسائل حضور پیدا کند و نقش‌آفرین باشد.

زیبا کلام در ادامه افزود: نکته مهمی دیگر ساختار عبارت از تسلسل یا دور آزمایشگر است. مطابق یک نظریه علمی قائل است که پرتوهای گرانشی از فضا به زمین می‌تابد. در این آزمایش باید ردیابی طراحی کنید که آنها را مشخص کند که آیا وجود دارد یا ندارد. شما باید آزمایشی بسازید که کفایت‌مند باشد. برای ساختن این‌گونه آزمایش نیازمند این هستیم که ببینیم آیا آزمایش فرجام صحیح را بیان می‌کند یا خیر؟ از کجا بدانیم فرجام صحیح چیست؟ در اینجا با یک دور مواجه‌ایم.

این استاد دانشگاه افزود: اما چه باید کرد؟ این یکی از مهمترین مقولات و معضلاتی است که دکتر مقدم حیدری هم به آن اشاره کرد. به‌ویژه با تصوری که ما در ایران (جامعه علمی) داریم این است که درباره آزمایش خیلی خام قضاوت می‌کنیم و تصویری فوق العاده کارتونی درباره آزمایش داریم. این را دانشمندان باید تصمیم بگیرند که نتیجه آن کفایت‌مند خواهد بود یا خیر؟ کالینز در فصل چهارم به سراغ برخی از دانشمندانی که در این زمینه با آزمایش‌هایی مواجه هستند می‌رود و نقل‌قول‌های مستقیمی از آنها می‌آورد که بسیار جالب هستند و عین عبارت‌های آنها را بیان می‌کند. یعنی در حوزه خط مقدم علم کار می‌کنند یعنی مرزهای فیزیک هستند.

زیبا کلام یادآور شد: سه مجموعه دیگر وجود دارد که نویسندگان آنها را مطرح می‌کنند، زمانی که این‌ها را می‌خوانیم متوجه می‌شویم چقدر تلقی‌مان از علم ساده و ابتدایی است.

پاسخ به انتقادات
جابری مقدم در بخشی دیگر از سخنانش با بیان این‌که من خودم را یکی از مخاطبان این کتاب می‌دانم گفت: زمانی که این کار منتشر می‌شود یک نقد یا نقدها بر آن این است که شارلاتان‌های علمی را برآشفته و جری کرده‌اید. نویسندگان می‌نویسند دانشمندان نه خدایانند و نه شارلاتان‌های علمی آنها صرفاً محققانی در عرصه علم و سیاست هستند که  دانش‌شان صحیح‌تر، بی‌عیب‌تر و نقص‌تر است. این‌که جریان مقابل از این کتاب چه استفاده‌ای می‌کند به خاطر تصویری است که شما از آن ساخته‌اید.

وی با اشاره به فصل چهارم کتاب گفت: این فصل راجع به پاستور و پوشه درباره زایش و حیات خودجوش فوق‌العاده جالب است. اختلافی است که در جریان آزمایش وجود دارد. وقتی اختلاف شدید می‌شود موضوع را به آکادمی علوم پاریس انتقال می‌دهند. آکادمی رای را به نفع پاستور می‌دهد اما چرا رای به نفع پاستور داده می‌شود؟ اول این‌که این اتفاقات همزمان با بحث داروینیسم است و اعضای آکادمی علوم پاریس مذهبی هستند، دوم این‌که بعضی از اعضا از دوستان پاستور هستند.

مقدم حیدری نیز در بخشی دیگر از این نشست با اشاره به این‌که علم و سیاست با هم تلاقی پیدا نمی‌کنند بلکه در هم تنیده شده‌اند گفت: در صحبت‌های کالینز و پینچ علم و سیاست در هم تنیده شده است و زندگی همین‌طور است. فایرابند در جایی می‌گوید یک سرباز که تا دقایقی قبل از تمام شدن جنگ دشمن را می‌کشد به یکباره بعد از اتمام جنگ در یک لحظه به سرباز دشمن کمک می‌کند و آن را یاری می‌دهد. او می‌گوید این کار علت ندارد یعنی یک لحظه تصمیم گرفته است علم همین یک فرم از زندگی است که سیاست در آن است. ایراد این است که نهادها در مناقشات فراموش می‌شوند این‌های بحران‌های نهادهای موجود هستند و سیاست یعنی آنچه در تناسبات اعمال قدرت لحاظ می‌شود.   
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها