سید میثم موسویان در نشست نقد و بررسی کتاب «بینام پدر» گفت: بخش بزرگی از دغدغهام برای نوشتن «بینام پدر» این بود که درباره بافت سنتی، آشنایان و آدمهای زیستبوم خودم یعنی همدان بنویسم.
جوان آراسته در ابتدای این نشست به دو مساله اساسی و ویژگی بارز کتاب اشاره کرد و گفت: تسلط آقای موسویان نسبت به شخصیتها قابل تحسین است؛ گویی که با شخصیتها زیست مشترک داشتهاند و شاید دانش روانشناسی ایشان به این شخصیتپردازی خوب و عمیق کمک کرده است.
وی مساله دوم و قابل توجه در این رمان را روایت پیچیده و درهم تنیده اثر ذکر کرد و افزود: نویسنده رمان به تکتک روایتها مسلط است و آنها را به خوبی پردازش کرده است.
این کارشناس فرهنگی تصریح کرد: ترکیب این دو مساله یعنی پیچیدگی حاصل از شخصیتپردازی درست با پیچیدگی حاصل از روایت، رمانی را رقم زده که خواننده را به تلاش و کشف داستان وادار میکند و او را تا انتهای رمان با خود همراه میسازد.
در بخش دیگری از این برنامه، سیدمیثم موسویان در مورد صحبتهای منتقد جلسه یادآور شد: دلیل تسلط بر شخصیتپردازی و ژرفبودن و آشنابودن شخصیتها این است که من بخش بزرگی از دغدغهام برای نوشتن «بینام پدر» این بود که درباره بافت سنتی، آشنایان و آدمهای زیستبوم خودم یعنی همدان بنویسم.
موسویان ادامه داد: به این ترتیب شخصیتهایی معادل پدر و داییهایم در این داستان حضور دارند. یعنی شخصیت محمود که در داستان میبینید را به خاطر عشق و محبت به پدرم خلق کردم. در کل آدمهای این داستان، کسانی هستند که جلوی چشمم حضور داشتهاند و به همین دلیل است که به این خوبی توانستهام آنها را به مخاطب معرفی کنم.
وی به مفاهیم و محتوای داستان «بینام پدر» اشاره کرد و گفت: شخصیت اصلی داستان، یک کشمکش روانشناختی بر سر حلالزاده بودنش دارد که این کشمکش و درگیری در نهایت با توجه به آن حدیث پیامبر(ص) که «هرکه علی(ع) را دوست دارد، حلالزاده است»، حل میشود.
این نویسنده بیان کرد: یکی از ابعاد داستان، همین حدیث است. این، یک خط فرعی برای داستان اما یک خط اصلی اعتقادی و باوری است. در داستان «بینام پدر» خردهقصههای رستم و سهراب، بهلول و عقده ادیپ فروید هم وجود دارند که من سعی کردم در لایههای زیرین متن به آنها اشاره کنم.
نظر شما