گزارش ایبنا از نخستین روز همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران
ملاصالحی: ارائه صدها رساله باستانشناسی نتوانسته به فهم عمیق آن در پساانقلاب کمک کند/ جامعه باستانشناسی ایران دچار سرگشتگی تاریخی است
حکمت الله ملاصالحی در دومین همایش بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی گفت: دهههاست رشته نوبنیاد باستانشناسی زیر سقف دانشکدهها و دانشگاهها تدریس میشود و باستانشناسان ما وارد فعالیتهای باستانشناسی هم شدهاند و در کارشان موفق هم بودهاند. ما نیز به تبعیت از غربیان موزه بنیاد نهادهایم، اما اینها همه لزوما به معنای آن نیست که ما باستانشناسی را همانگونه فهمیدهایم که دانشمندان و باستانشناسان غرب درک کردهاند و فهمیدهاند!
حکمتالله ملاصالحی، استاد گروه باستانشناسی دانشگاه تهران نخستین سخنران بخش تخصصی این همایش با موضوع «نامعاصربودگی، سرگشتگی تاریخی و آشفتگی هویتی» بود. او با ابراز تاسف از وضعیت افغانستان به آشفتگی در وضعیت باستانشناسی ایران اشاره کرد و گفت: برساختههای مفهومی دنیای مدرن به ویژه در سپهر مواریث فرهنگی و طبیعی به مانند میراث ملموث و ناملموث، میراث معنوی، ملی، جهانی و صیانت از مواریث فرهنگی و حفاظت، مرمت، احیاء و نگهداری بناها و بافتهای تاریخی، پاسداری،ثبت ملی و جهانی آنها و صدها و صدها مفاهیم دیگر از این جنس، همه یکسر بار فکری، مدنی، معنوی، فرهنگی و تاریخی دنیای مدرن را بر شانه گرفتند، بر شانه میکشند و از مقتضیات و ملزومات دنیای مدرن هستند.
او افزود: در پس و پشت هر یک از این مفاهیم و اصلاحات یک جهان اندیشه، دانش، دانایی، فرهنگ، فلسفه، فکر، منطق و معنا نهفته است که برای دولتیان، مدیران و فرمانروایان جامعه پساانقلاب ما همه یکسر لقلقه زبان هستند و با چنین مفاهیمی نمیتوانند نسبت برقرار کنند و آن را بفهمند! متاسفانه این بیخبری و سرگشتگی تاریخی را حتی در میان کثیری از تحصیلکردگان، نخبگان و جامعه میراثیها، باستانشناسان پساانقلاب ما هم دیده میشود.
استاد باستانشناسی دانشگاه تهران اظهار کرد: در حالی که دهههاست زیر سقف دانشکدههای علوم انسانی کشور ما آثار و نظامهای فکری و فلسفی دکارت، کانت، هگل، نیچه، هوسرل و دیگران تدریس میشود و دانشجویان ایرانی فلسفه غرب را میآموزند و صدها پایاننامه و رساله نیز زیر نظر استادان راهنما و مشاور به رشته تحریر درآوردند، اما همه اینها لزوما به این معنا نیست که ما واقعا توانستهایم به شناخت، فهم عمیق، تعریف شفاف، روشن و قابل قبول درباره هستی و چیستی تحولات عظیم و زلزلههای سنگینی که در عرض تاریخ در منطقه غربی جامعه و جهان بشری به وقوع پیوسته است، داشته باشیم.
ملاصالحی با تاکید بر عدم فهم دقیق از عصر جدید و تحولات آن گفت: در زلزله تحولاتی که عرض تاریخ دیگر مناطق سیاره ما را تکان داده است و کیهانی از ساختارهای عظیم و سنتهای دیرینه و دیرپای چندین هزاره اعتقادی، ارزشی، نظامهای دانشی، دانایی و کیهانی از چندین هزار سال باروها را بر سر ما چونان آوارهای سنگین و سهمگین فرو ریخته و فرو پاشیده است، آیا توانستهایم به درک درستی از آنها دست یابیم؟ پاسخ این است؛ خیر، ما نتوانستهایم و نخواستهایم که به درکی عمیق و شفاف از تحولات و زلزلههایی که در منطقه غرب تاریخی طی سدههای اخیر به وقوع پیوسته است، دست یابیم. ما نتوانستهایم با تمدن دوره جدید، تحولات عالم مدرن با انسان جهان مدرن، ارزشها، تاریخ مدرنش باب گفتوگوی گرم و داد و ستدهای زنده و پویا را بگشاییم.
او با اشاره به وضعیت باستانشناسی در دانشگاهها و جامعه و اهمیت آن ادامه داد: شواهد و قرائن فراوان به ما میگویند با نامعاصربودگی و سرگشتگی تاریخی و آشوب هویتی دست در گریبان هستیم. درباره بسیاری از رشتههای دانشگاهی از جمله باستانشناسی وضع در جامعه پساانقلاب ما بر همین منوال است و دهههاست این رشته نوبنیاد زیر سقف دانشکدهها و دانشگاههای میهن ما تدریس میشود و نزدیک به یک سده است که باستانشناسان ما وارد فعالیتهای باستانشناسی هم شدهاند و گاه به بررسیها و کاوشهای طولانی مدت هم دست زدهاند که در کارشان موفق هم بودهاند. همچنین ما نیز به تبعیت از غربیان موزه بنیاد نهادهایم، اما اینها همه لزوما به معنای آن نیست که ما باستانشناسی را همانگونه فهمیدهایم که دانشمندان، فلاسفه و باستانشناسان غربی آن را فهمیدهاند، آنگونه که آنها فهمیدهاند ما باستانشناسی را نفهمیدهایم!
دکتر سید منصور سجادی، سرپرست کاوشهای بینالمللی شهر سوخته و دهانه غلامان در سخنرانی خود به ارائه «بیلان کوتاهی از مدیریت 18 فصل کاووش و پژوهش در شهر سوخته» با یادی از باستانشناسی که دیگر در میان ما نیستند، گفت: امروز شهر سوخته نام بسیار آشنایی در باستانشناسی ایران است، اما در حقیقت پژوهشها درباره شهر سوخته در دهه 40 آغاز شد و در دهه 60 مقالاتی با موضوع پژوهش درباره این شهر در مجله «فروهر» منتشر شد. نخستین کتاب درباره شهر سوخته در دهه 70 به چاپ رسید که مورد توجه مسئولان میراث فرهنگی وقت قرار گرفت.
او افزود: پس از چاپ کتاب درباره شهر سوخته، جلیل روشن، معاون پژوهشی میراث فرهنگی وقت کار حفاری در این شهر را به من پیشنهاد کرد. لذا در سال 1376 کار پژوهش و حفاری در شهر سوخته را با یک گروه کوچک و جوان ایرانی مجددا آغاز شد. ضمن اینکه قبل از ما، باستانشناسان ایتالیایی در این شهر کار درخشانی انجام داده بودند و برای همین کار برای یک گروه باستانشناسی ما چندان ساده نبود، اما تا جایی که نوانستیم بر آن شدیم تا این خلا را پر کنیم.
سخنران سوم همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران، دکتر عباس علیزاده، استاد موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاکو با موضوع «چند نکته در راستای باستانشناسی، جامعه و اهمیت فلسفه در باستانشناسی اخلاقی» بود که با اشاره به سودمندی باستانشاسی برای جوامع بومی و محلی گفت: یکی از تاثیرات رویکرد اجتماعی و نیاز به تعامل با جامعه در باستانشناسی در نظر گرفتن سودمند بودن آن برای جامعه است که به منزله یک امر ضرروی تلقی میشود، اما سودمند بودن برای جامعه به چه معناست؟ یا چگونه باستانشناسان میتوانند برای جامعه به ویژه برای جامعه بومی و محلی سودمند باشد؟ تولید فی نفسه دانش کافی و خیر اجتماعی نیست؟
او در ادامه با اشاره به اصطلاح غربی باستانشناسی گذشته قابل استفاده افزود: باستانشناسی از چه راههایی میتواند برای جامعه سودمند باشد؟ مانند بسیاری از رشتههای دانشگاهی، نتیجه اخلاقی جنبه کاربردی باستانشناسی است که راهکارهای عملکردی برای این رشته را تعیین میکند. چون ابتکاراتی که از نظر تئوری دارای فضلیت هستند، در عمل میتوانند فاجعهبار باشند. این دشواریها منشعب از تمیز ندادن باستانشناسی کاربردی از باستانشناسی در راستای درآمدزایی است. در باستانشناسی کاربردی مزایا میتوانند اجتماعی و محیط زیستی باشند و این شامل چیزی است که در ادبیات غربی باستانشناسی گذشته قابل استفاده نامیده میشود.
عضو موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو بیان کرد: به عبارتی آن دسته از مطالعات باستانشناسی که به مشکلاتی میپردازد که برای جوامع و دولتهای معاصر چالش برانگیزند. بارزترین این چالشها؛ سدسازی و کارهای عمرانی است. در اینجا نقش اخلاق در تعامل باستانشناسان با سیاستها و پروژههای دولتی چیست؟ آیا در این رابطه تنها یکسری بررسی و کاوشهای عموما شتابزده برای نجات آثار باستانی کافی است؟ یا اینکه مشکل تحریب محیطزیست یا تاثیرات آب و هوایی از طریق دادههای محیط زیستشناسی یا توسل به دانش تاریخی همراه با برآوردی شوم بر اقتصاد محلی و اقوام مدنظر گرفته میشود، بعد صورت میگیرد؟
نظر شما