چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۶
آموزش عالی فلسفه در ایران؛ باید و نبایدها

کتاب «آموزش عالی فلسفه در ایران؛ گفتمان‌های فکری، برنامه‌ریزی آموزشی ، مهارت و اشتغال» نوشته مالک شجاعی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی توسط انتشارات این پژوهشگاه منتشر شد.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «آموزش عالی فلسفه در ایران؛ گفتمان‌های فکری، برنامه‌ریزی، آموزشی، مهارت و اشتغال» نوشته مالک شجاعی جشوقانی از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.

شجاعی جشوقانی در مقدمه کتاب با اشاره به اینکه برنامه آموزشی حلقه اتصال دانشجویان به دانش و مهارت است و چارچوبی است که دانش­ آموختگان در درون آن تخصص‌های لازم را پیدا می‌­کنند و برای ورود به بازار کار مهیا می‌­شوند می‌نویسد: «هرقدر این برنامه مهارت‌افزا، تخصص‌گرا، کاربردی‌تر و متناسب با نیازهای جاری کشور و بازار تقاضا باشد، به همان نسبت هم نظام آموزش عالی موفق‌­تر است و هم جامعه در پاسخ به نیازهایش کامیاب‌تر. بنابراین بررسی و تحلیل محتویات برنامه‌­های آموزشی فلسفه و مبانی فکری و معرفتی آن و نیز اهدافی که دنبال کرده و تحولاتی که در دوره‌­های گوناگون پیش و پس از انقلاب به آن تن داده است، به ویژه از جهت مهارت آفرینی و اشتغال دانش آموختگان هدف مطالعاتی این مطالعه است. افزون بر این، بررسی وضعیت اشتغال دانش ­آموختگان این رشته از بدو تأسیس آن و تحولاتی که تاکنون یعنی سال اجرای برنامه جاری آموزشی در عرصه اشتغال دانش­آموختگان رخ داده است، از دیگر مسائل مورد مطالعه این طرح خواهد بود. در اینجا با توجه به اینکه به لحاظ آماری عمده دانش آموختگان رشته فلسفه در مقطع کارشناسی هستند و مسئله اشتغال و مهارت عمدتا ناظر به این مقطع تحصیلی است، تمرکز اصلی طرح ناظر به مقطع کارشناسی خواهد بود.»

مولف کتاب معتقد است: امروزه کاربردی کردن دانش به رویکرد غالب در سیاست گذاری آموزش عالی تبدیل شده است. در این میان، کاربردی کردن علوم نظری از دشواری و پیچیدگی خاصی برخوردار است، زیرا تقسیم بندی علوم به نظری و کاربردی، این دو را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد. با این حال مدت‌هاست علومی‌ همچون فیزیک، شیمی‌ و ریاضیات، که از علوم پایه محسوب می‌شوند، به کاربردی و نظری تقسیم شده و در مؤسسه‌های آموزش عالی نیز به صورت رشته‌های مجزا ارایه می‌شوند. در این میان تقسیم فلسفه به نظری و کاربردی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اصطلاح فلسفه کاربردی اگرچه توسط برخی محققان به کار رفته و انجمن‌هایی نیز با این نام شکل گرفته است، اما به جریان تعریف شده ای در نظام آموزش عالی تبدیل نشده است.

به باور شجاعی جشوقانی، عوامل متعددی در غلبه این رویـکرد بـر شمرده شده است‌ که‌ از جمله آنها می‌توان به‌ اولویت داشتن تـأمین نـیازهای‌ جامعه‌ برای تربیت نیروهای متخصص، محدودیت‌ مـنابع‌ مـالی بـرای تربیت متخصصان و نیز مسئله اشتغال فارغ التـحصیلان رشـته‌های دانشگاهی اشاره‌ کرد‌.

مولف می‌نویسد: «بعد از انقلاب اسلامی‌ و به‌ویژه با سیاست‌های توسعه کمی‌وزارت علوم در ادوار مختلف و به‌ویژه در دهه هشتاد با گسترش کمی‌اعجاب‌آور دوره‌ها و گرایش‌های مختلف علوم انسانی در سراسر کشور مواجه‌ایم به گونه‌ای که رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی در کنار رشته‌هایی چون ادبیات، الهیات و فلسفه به دلیل عدم نیاز به زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری خاص از سویی و عدم توجه به الزامات اشتغال و مهارت آفرینی در نگاه غالب برنامه ریزان آموزشی فلسفه در ایران - در همه نقاط کشور راه اندازی شده و این رشد کمی‌در سال‌های اخیر به توسعه دوره‌های تحصیلات تکمیلی (به‌ویژه دکتری) در سطوح مختلف شده است. نتایج «طرح پایان‌یافتة سی سال فلسفه در ایران» که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفة ایران تا سال 1390 انجام گرفته نشان از نوعی بحران ـ از سویی رشد کمی‌و توده وار دانشجویان فلسفه (حدود 20هزار دانشجو و افت کیفیت و کاهش شدید نرخ استاد به دانشجو (حدود 100 استاد) ـ در کیفیت آموزش  فلسفه در ایران معاصر و به تبع آن بحران مهارت‌آفرینی و اشتغال دانش آموختگان فلسفه دارد.  

معهذا ضرورت دارد که ضمن بررسی تاریخی زمینه‌ها و خاستگاه ورود رشته فلسفه غرب به ایران، تطورات و تحولات برنامه‌ریزی آموزشی و سرفصل‌ها و منابع آموزشی فلسفه جدید غربی در دانشگاه‌های ایران از منظر مهارت آفرینی مورد بررسی قرار گیرد و و در باب امکانات و محدودیت‌های آن برای تأمل شود. از همین‌‌رو این طرح درصدد است با بررسی تاریخی تحولات رشتة فلسفه غرب و نیز تحلیل انتقادی برنامه‌های آموزشی، سرفصل‌ها و متون آموزشی فلسفه غرب در دانشگاه‌های ایران از حیث مهارت­ افزایی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته فلسفه، به ارزیابی مسالخ اشتغال دانش آموختگان فلسفه و راه‌کارهائی به منظور برنامه‌ریزی و ارتقای برنامه درسی این رشته بپردازد.»

در این پژوهش کوشیده شده تا پرسش‌های کلیدی زیر پاسخ داده شود:
1. فرایند تدوین، مبانی،گفتمان‌های فکری موثر، ساختار و نقاط قوت و ضعف برنامه­های آموزشی رشته فلسفه در مقطع کارشناسی چگونه بوده است؟
2. تحولات فکری قبل و بعد از انقلاب اسلامی‌چه تاثری در برنامه ریزی آموزشی فلسفه در این مقطع تحصیلی داشته است؟
3. نيروي كار دانش‌آموخته رشته فلسفه به لحاظ کمی‌ و کیفی چه وضعی دارد؟
4. مهم‌ترین مشکلات و موانع بر سر راه مهارت آفرینی و اشتغال دانش‌آموختگان رشته فلسفه در این مقطع تحصیلی چه بوده است و چگونه می‌توان این مشکلات را مرتفع ساخت؟
5-چه راهکارهایی ایجابی جهت ارتقای برنامه درسی فلسفه و ارتقای مهارت و اشتغال دانش آموختگان فلسفه با اتکا به تجارب جهانی و ایرانی می‌توان ارائه داد ؟
 
شجاعی جشوقانی در مقدمه کتاب تاکید می‌کند: «البته در باب کم و کیف و حتی اصل کاربردی کردن فلسفه پرسش‌های جدی وجود دارد. بیش‌ از‌ سه دهه است که انجمن بین المللی فلسفه کاربردی( توضیح این مفهوم در بخش تعریف مفاهیم تحقیق آمده است ) به فعالیت حـرفه ای تـحت این عنوان فعال است و هـمچنین چـندین نـشریه بـین المـللی نیز با هـمین رویـکرد‌ منتشر‌ می‌شوند.با وجود رواج اصطلاح فلسفه کاربردی، از نظر برخی جریان‌های فلسفی، اصطلاحی پارادوکسیکال است و منزلت فلسفه به مثابه بنیادی‌ترین دانش در گستره معرفت بشری چندان نباید متوجه عرصه کاربرد و مهارت به معنایی که در علوم کاربردی مرسوم است باشد. ما در اینجا ضمن اینکه به لحاظ تاریخی به تحلیل مبانی معرفتی برنامه ریزی آموزشی فلسفه و تحلیل نوع تلقی سیاستگزاران این حوزه معرفتی می‌پردازیم، توجه عمده خود را معطوف به بازخوانی انتقادی تجارب برنامه ریزی فلسفه از منظر مهارت افزایی و اشتغال آفرینی خواهیم کرد.
   
طبق آنچه در مطالعات فاز صفر مطالعات طرح اعتلا آمده است، مطالعه تاریخی- انتقادی برنامه‌های درسی فلسفه با تاکید بر استحصال راهکارهای مختلف پیشنهادی برای کاربردی سازی و ایجاد اشتغال برای رشته­های مختلف علوم انسانی – در اینجا فلسفه – از اهداف مهم طرح اعتلا می‌باشد. این مهم از طریق توجه به نظرات و مهم‌تر از آن تجارب تاریخی- نهادی رشته فلسفه در دانشگاه‌های ایران، بررسی مناسبات نهادهای اجرایی با نهادهای آموزشی فعال در رشته فلسفه و اعلام نیاز واقعی برای برقراری آموزش‌­های کاربردی، بازبینی و اصلاح هدفمند سرفصل­‌های دروس فلسفه متناسب با نیازهای مختلف جامعه، برنامه‌­ریزی برای تخصصی‌ترکردن فلسفه در گرایش‌­های مختلف متناسب با نیازهای گوناگون و نهایتا بررسی تاریخی رشته فلسفه در ایران از منظر مناسبات آموزش و اشتغال فراهم خواهد آمد.»

 اهداف پژوهش حاضر عبارت است از: بررسی و تحليل مبانی، ساختار و نقاط قوت و ضعف برنامه درسی فلسفه در مقطع کارشناسی؛ بررسی وضعیت مهارت و اشتغال دانش آموختگان کارشناسی رشته فلسفه به لحاظ کمی‌و کیفی و ارائه راه‌حل‌هائی برای غلبه به بحران و اشتغال دانش‌آموختگان رشته فلسفه.
 
به گفته مولف کتاب، این پژوهش ضمن اذعان به ارزش مطالعات پیشین ـ معتقد  است که این پژوهش‌ها و مجموعه‌های منتشره، کمتر با نگاهی جامع به ارتقای سطح کارآمدی، روزآمدی، توانمندسازی و تقویت فلسفه و علوم انسانی و نیز بررسی وضعیت رشته فلسفه پرداخته‌اند و اغلب خط سیر نظری و منسجمی‌ بر کلیت برخی از این مطالعات حاکم نبوده است. نکته دیگر رویکرد گزینشی و در اکثر موارد غیر تجربی ـ آماری این نوع مطالعات است. کمتر مطالعات پیشین در حوزه اشتغال علوم انسانی در این مطالعات حضور دارد و نگاه‌ها بیشتر آسیب‌شناسانه و کمتر برخوردار از راه حل‌های ایجابی است.

این کتاب با شمارگان ۳۰۰ نسخه در اختیار علاقه مندان و دوستداران رشته فلسفه قرار گرفته است.
کتاب «آموزش عالی فلسفه در ایران؛ گفتمان‌های فکری، برنامه ریزی، آموزشی، مهارت و اشتغال» نوشته مالک شجاعی جشوقانی از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها