اما آیا تنها این علوم تجربی بود که تحولی عظیم در دنیای ما انسانها به وجود آورد؟ بیشک اگر این پرسش را از دانشمندان حقیقی بپرسید در پاسخ خواهند گفت چیزی در پشت پرده علم نیست و علوم انسانی همانقدر حائز اهمیت است که علوم تجربی.
گالیله فیزیکدان و ستارهشناس مشهور ایتالیایی چنین اعتقادی درباره علم داشت. گفتنی است، زندگانی گالیله یکی از بزرگترین و شگفتانگیزترین مردان تاریخ علم تفسیر تازه میطلبد تا با کفشهای او و چالشهایی که با منکران علم داشت، پرتو تازه افکنده شود. چهبسا داستان گالیله بیش از هر زمان دیگری با حال و هوای امروزی دنیای ما مناسبت دارد که با بحرانهای بزرگ سیاسی دست به گریبان است؛ ازجمله به حداقل رساندن خطرات اقلیمی. علم زیربنای این بحرانها را اقتدارگرایان زیر سوال برده و آن را نادیده انگاشتند؛ اما گالیله چهارصد سال پیش با آن روبهرو شد. کشفهای او که بر پایه مشاهدات دقیق و آزمایش های هوشمندانه استوار بود، با خرد سنتی رایج و تعالیم آن روزگاران کلیسا همخوانی نداشت و از این رو متولیان کلیسا که آزادی اندیشه را برنمیتابیدند، کتابهای او را ممنوع اعلام کردند.
ماریو لیویو اخترفیزیکدان و نویسنده چند کتاب پرفروش علمی راوی داستان گالیله در کتاب «گالیله و منکران علم» است که مدت ۲۴ سال با تلسکوپ فضایی هابل کار کرده است. وی عضو انجمن آمریکایی پیشرفت علم است که با نگرش جذاب از گالیله میگوید که چگونه به نتایج جسورانه و جدیدی درباره کیهان و قوانین طبیعت دست یافت که این آزادی اندیشه بیپروا و دنبالهرو شواهد علمی یکی از بارزترین شخصیتهای انقلابی علمی بود. او هنرمند، ادیب و دانشمند علم بود و باور داشت که هر فرد تحصیلکرده میبایست هم علم بداند و هم ادبیات. این بود که کتابهایش را به زبان لاتینی، بلکه به زبان ایتالیایی مینوشت تا طیف گستردهای از مردم بتوانند از آنها بهرهمند شوند. گالیله در محاکمههای ناعادلانه زندگانیاش را بر سر اعتقادات علمی گذاشت و بهناچار واپسین سالهای زندگانیاش را در تنگنا گذراند و قهرمان انسانهایی شد که به حقیقتجویی احترام میگذارند.
ماریو لیویو در پیشگفتار کتاب آورده است: «من که اخترفیزیکدان هستم، همیشه شیفته گالیله بودم. او تنها بنیانگذار اخترشناسی و اخترفیزیک است که نهتنها حرفهای باستانی را به دریچهای بهسوی ژرفترین اسرار جهان هستی و شگفتیهای شکوهمند آن بدل ساخت؛ بلکه مبارزی نستوه و نمادین برای آزادی اندیشه نیز هست. گالیله با آرایش سادهای از عدسیهای ثابت در دو انتهای استوانهای توخالی توانست درک ما را از کیهان و جایگاهی که در آن داریم، دگرگون کند؛ و از زمان گالیله چهار قرن میگذرد و امروزه ما نبیره تلسکوپ گالیله یعنی تلسکوپ فضایی هابل را داریم.»
گفتنی است گالیله اساس اعتقاداتش را نه بر پایه تسلط شهودیاش، بلکه بر پایه قراین آزمایشگاهی بنا نهاد. گاهی آزمایشهای واقعی و گاهی نیز آزمایشهای فکری با فکرکردن به نتایج فرضیهها و آمادگی آن را داشت که تشخیص دهد و بپذیرد آنچه که قرنها معتبر بوده، چهبسا غلط باشد و همچنین این دوراندیشی را داشت که با قدرت از این ایده دفاع کند که مسیری که با آزمایشگری صبورانه بهنوعی حقیقت علمی میرسد، دست آخر به قوانین ریاضیاتی میانجامد که همه واقعیتهای مشاهده شده را در فرشینهای هماهنگ با یکدیگر پیوند میدهند از این رو میشود گالیله را به یقین یکی از کاشفان چیزی دانست که امروز آن را روش علمی مینامیم و آن رشته مراحلی است که به طور آرمانی باید به نظریه تازهای تدوین کرد یا به دانش پیشرفتهتری دست یافت.
گالیله در سال ۱۵۶۴ چند سال قبل از مرگ هنرمند بزرگ میکل آنژ چشم به جهان گشود و در سال ۱۶۴۲ تقریباً یک سال قبل از تولد نیوتن از دنیا رفت. برای اینکه پی ببریم که مشعل فرهنگ دانش و خلاقیت همیشه از نسلی به نسل بعدی دست به دست میشود، لازم نیست باور کنیم؛ نباید هم باور کنیم که روح کسی که مرده است در بدن تازهای حلول میکند.
دلایل دیگری نیز هست که چرا داستان گالیله و دنیای قرن هفدهمیاش برای ما و نیازهای فرهنگیمان فوقالعاده مفید هستند. دلیل مهم تفریحی ظاهری میان علوم دقیق و علوم انسانی است که نخستین بار شیمیفیزیکدان و داستانسرای بریتانیایی سی پی اسنو در سخنرانی سال ۱۹۵۹ به آن اشاره و آن را با عبارت دو فرهنگ شناسایی کرد. اسنو نگرانیاش را به وضوح این گونه بیان میکند. من بارها در جلسات کسانی حاضر بودند که با معیارهای فرهنگی سنتی از هر لحاظ تحصیلکرده محسوب میشوند و در عین حال با شور و هیجان زیادی دانشمندان را بیسواد خطاب میکنند.
به گفته اسنو اگر از این فضلای مقالهنویس میخواستی واژه جِرم یا شتاب را تعریف کنند، نه نفر از این ده تن عاجز میماندند؛ گویی که با زبان بیگانه با آنان سخن میگویی؛ واژهای که از دیدگاه اسنو معادل علمی عبارت «میتوانی بخوانی؟» است.
گالیله علوم انسانی و علوم طبیعی را بخشهای لاینفک فرهنگ آدمی میدانست و تردیدی نیست که او در برابر هر تلاشی که میخواست یکی از این دو را از چنین جایگاهی مستثنا کند، مقاومت میکرد.
گفتنی است این اثر از سوی جمیل آریایی ترجمه و توسط انتشارات مازیار راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما