به مناسبت پویش «نسل حسینی» با محوریت کتاب «تنها گریه کن»(انتشارات حماسهیاران)، گفتوگویی با مدیر تولید این نشر داشتهایم. متن گفتوگو در ادامه میخوانید.
آقای قربانی! سوژه کتاب «تنها گریهکن» چگونه کشف شد و روند آشنایی انتشارات حماسه یاران با مادر شهید معماریان چگونه بود؟
من آشنایی خاصی نداشتم. مسئول و مدیر مؤسسه آقای کاجی از رزمندگان دفاع مقدس و از راویان سرشناس کشوری هستند و با این سوژهها مرتبط هستند. ایشان با مادر شهید معماریان سالها مرتبط بودند و از قدیم دنبال این بودند که کاری خوب برای ایشان انجام شود. سوژه را هم ایشان به خانم اسلامی معرفی کردند. اگر با خانم اسلامی صحبت کرده باشید حاج حسین کاجی به ایشان گفت که شما را به شخصی بهعنوان یک دوست و آشنا معرفی میکنم؛ بروید و با ایشان رفیق شوید. از قبل با سوژه آشنا بودند و به خانم اسلامی معرفی کردند. وقفهای در روند کار ایجاد شد؛ ولی نهایتاً به نتیجه رسید.
روند تولید اثر چقدر طول کشید و از چه منابعی برای جمعآوری مطالب استفاده شد؟
کار با وقفهای مواجه شد. البته مصاحبههایی از پیش انجام شده بود؛ ولی خانم اسلامی که پای کار آمدند. ارتباط اولیه ایجاد شد و مادر شهید را که دیدند، از حالات و رفتارشان خوششان آمد. مادر شهید به جهت افکار و بینش و رفتار شخصی و اخلاقی که دارند، دوستداشتنی هستند. لذا کار را شروع کردند. ایشان بر اساس مهندسی که روی کار میخواستند انجام دهند، به مصاحبههای بیشتر و تکمیلی نیاز داشتند.
کار تقریباً از اواخر سال ۹۵ آغاز شد و ما مردادماه سال ۹۹ کار را رونمایی کردیم. البته در این بازه یکسری مشکلاتی بود. با اینحال چون ما مصر بودیم کار انجام شود، پیگیر شدیم تا سال ۹۹ رونمایی شد.
چرا نام کتاب «تنها گریه کن» شد؟
طبق آنچه از کتاب و نقل قول آقای کاجی متوجه شدم، گویا برای آخرینبار که بین مادر شهید و خود شهید صحبت میشود، محمد به مادر وصیتهایی را میکند و به او میگوید: «اگر میخواهی گریه کنی، تنها گریه کن. جوری نباشد که مردم گریه شما را ببینند.» البته شخصیت خانم معماریان اصلاً اینجوری نیست. ما برای مراسم آغاز و افتتاحیه پویش خدمتشان رسیده بودیم که میگفتند: «من بعد از شهادت محمد خیلی بیتابی میکردم؛ نه بهخاطر اینکه محمد را از دست دادهام؛ بلکه به این دلیل که چرا من فرزند دیگری ندارم که فدای اسلام و انقلاب کنم.» آنقدر این طول میکشد و به این مسئله پافشاری میکند که ایشان امام را خواب میبیند که امام میگویند: «اینقدر ناراحتی نکنید. خداوند همین یکی را از شما میخواسته و قبول کرده است.» شخصیت مادر هم اینگونه است که آنقدر قرص و محکماند که در موضوع دفاع از اسلام و انقلاب هنوز هم خانهشان پایگاه است.
یکی از ویژگیهای این کتاب، تأثیرگذاری بالای آن است که خوانندگان این اثر به آن اذعان دارند. به نظر شما مهمترین دلیل این تأثیرگذاری چیست؟
من فکر میکنم به دلیل لحن مادر شهید است. چون لحن ایشان بسیار ساده و خودمانی است، حرفی که از دلشان برآمده، بر دل کسانی که کار را خواندهاند، نشسته است. به نظر من زندگی این مادر سراسر فداکاری و حماسه است. از اول کتاب که کار را میخوانید، با شخصیت زنی جسور مواجه میشوید که علیرغم اینکه خانم است، شخصیتی واقعاً جسور و مبارز دارد. بهعنوان مثال عرض میکنم از اوایل فعالیتها علیه رژیم پهلوی پای کار میآید. حتی در روضه امامحسین(ع) عهد میبندند و میگویند: «تاکنون "حسینحسین" میگفتم؛ ولی الان چه کاری برای این نهضت باید کنم؟» مخاطب، شخصیت کاملاً انقلابی ایشان را در کتاب میبیند. در نهایت هم با فرستادن تنها فرزند پسرشان به جبهه، رسالتش را تکمیل میکند. همه زندگی ایشان وقف جنگ است. منزل ایشان به یک پایگاه پشتیبانی برای جنگ تبدیل میشود. من فکر میکنم فرازونشیبهای این زندگی و لحن خودمانی و دلنشین مادر بوده که باعث شده ارتباط خواننده با کتاب -آنطور که مطلوب است- برقرار شود.
سوژه بسیار ناب است و شرایط و رفتارهای خاص این مادر شهید در سراسر زندگیشان که هنوز هم این رفتار را دارد، باعث شده ایشان را بشود بهعنوان شخصیت و یک سوژه و بهعنوان یک بانوی تراز انقلاب اسلامی معرفی کرد. در دید خوانندهها هم این بسیار عجیب است.
نکته قابل توجهی که در این کتاب وجود دارد، شفایافتن تعداد قابل توجهی از افراد، ازجمله خود خانم منتظری و فرزند ایشان است. کمی درباره این اتفاق توضیح دهید که چند نفر و چه اشخاصی بهطور معجزهآوری بهبود پیدا کردهاند؟
دقیقاً نمیتوانم بگویم این اتفاق برای چند نفر افتاده؛ چون هنوز هم بهواسطه توصیه حضرت آیتالله گلپایگانی این وضعیت را دارند و ادامه میدهند؛ یعنی اگر شما هم به منزل ایشان بروید و درخواست کنید، بطری آبی به شما میدهند که با مقداری تربت آمیخته است. فضایی که ایشان بهعنوان شفا برای افراد در نظر میگیرند، این است که از تربت سیدالشهدا استفاده میکنند. البته توصیهای که حضرت آیتالله گلپایگانی داشتند، در روایات ما هم وجود دارد. تعداد افراد شفاگرفته را حاجخانم باید بگوید. البته که عدد ندارد. هنوز هم بعد از این همه سال این اتفاق ادامه دارد.
بازخوردهایی که بعد از انتشار این کتاب گرفتهاید، چگونه بوده است؟
نظر دوستانی که از نظر بحث بازرگانی مجموعه و توزیع کتابها مرتبط هستند، برای من جالب بود که بزرگوارانی با هزینه خودشان کتاب را گرفته بودند و خوانده بودند و به دوستانشان داده بودند. آنقدر که این کتاب برایشان ارزشمند بوده است. جدای از آن، من به بعضی از دوستان -که شاید کتابخوان هم نیستند- کتاب را دادم. وقتی خواندند، بسیار تشکر کردند که سوژه عجیب و جذابی بوده و ما حتماً این کتاب را به دیگران معرفی میکنیم و به افراد دیگر هم میدهیم تا وقف در گردش بخوانند. در واقع بهطور کلی بازخوردهایی که داشتیم، چه از جهت محتوا و چه از جهت بحث کتابسازی، بازخوردهای خوب و مثبتی بوده و مخاطب با آن ارتباط برقرار کرده است.
این کتاب هماکنون در قالب پویش مطالعاتی در حال معرفی به مردم است. این پویش چگونه برگزار میشود و مردم چگونه میتوانند در آن شرکت کنند؟
پویش با همکاری انتشارات حماسهیاران و مجموعه رسانهای شیرازه در حال برگزاری است که 19 مردادماه آغاز شده و تا 19 مهرماه هم ادامه دارد و ممکن است تمدید شود. عزیزانی که میخواهند در مسابقه این کتاب شرکت کنند، باید پاسخ سؤالات کتاب را بهصورت عدد دهرقمی به شماره سامانه پیامکی ارسال کنند. نحوه دریافت کتاب به این صورت است که یا از طریق سامانه اعلامشده اقدام کنند؛ یا از کتابفروشیهای سراسر کشور آن را تهیه کنند.
نظر شما