حجتالاسلام محمدرضا جوان آراسته درباره کتاب «کربلا به روایتی دیگر» که به تازگی و همزمان با ماه محرم از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، گفت: ماجرای کتاب این است که من عهدی با خودم دارم هر سال در ایام محرم 10 یادداشت درباره عاشورا، مراسمها و حاشیههای آن بنویسم و تلاش میکنم این یادداشتها نگاهشان تکراری نباشد و موضوعی که به آن میپردازم، هزار بار گفته شده نباشد و یک معرفتافزایی در آن لحاظ شود. علاوه بر این یک خط روایی و حال داستانی هم در آن دیده میشود.
وی ادامه داد: یک سال من گفتوگوهایی را نوشتم که این گفتوگوها با کسانی از لشکر امام یا کسانی از لشکر عمر سعد یا بین افرادی از دو لشکر در میگیرد و سعی کردم یک خط روایی در این گفتگوها پیدا کنم. منسجم نوشتم و هر شب یک گفتگو منتشر کردم.
جوان تصریح کرد: بار دیگر عنوانی را با این رویکرد انتخاب کردم که خودمان را در لشکر عمر سعد پیدا کنیم. ما تصور عمومیمان این است که سرباز امام حسینم اما واقعیت این است که تضمینی دراینباره وجود ندارد. آمدم شخصیتهای خاکستری مشخصی را در سپاه عمر سعد پیدا کردم و تلاش کردم قدری زندگی پیش از کربلای آنها را واکاوی کنم. از دل این موضوع ماجراها و اتفاقات زیادی بیرون زد. هر شب درباره یک شخصیت از سپاه عمر سعد مینوشتم که شخصیتهای خاکستری بود و واقعاً ممکن بود اگر ما در سال 61 هجری میبودیم شبیه او باشیم و در آن سپاه قرار میگرفتیم.
وی ادامه داد: یک سال من گفتوگوهایی را نوشتم که این گفتوگوها با کسانی از لشکر امام یا کسانی از لشکر عمر سعد یا بین افرادی از دو لشکر در میگیرد و سعی کردم یک خط روایی در این گفتگوها پیدا کنم. منسجم نوشتم و هر شب یک گفتگو منتشر کردم.
جوان تصریح کرد: بار دیگر عنوانی را با این رویکرد انتخاب کردم که خودمان را در لشکر عمر سعد پیدا کنیم. ما تصور عمومیمان این است که سرباز امام حسینم اما واقعیت این است که تضمینی دراینباره وجود ندارد. آمدم شخصیتهای خاکستری مشخصی را در سپاه عمر سعد پیدا کردم و تلاش کردم قدری زندگی پیش از کربلای آنها را واکاوی کنم. از دل این موضوع ماجراها و اتفاقات زیادی بیرون زد. هر شب درباره یک شخصیت از سپاه عمر سعد مینوشتم که شخصیتهای خاکستری بود و واقعاً ممکن بود اگر ما در سال 61 هجری میبودیم شبیه او باشیم و در آن سپاه قرار میگرفتیم.
.jpg)
این فعال فرهنگی یادآور شد: یکبار آمدم مفصلتر ماجراها را از شام عاشورا پیگیری کردم و هرشب تا اربعین همراه کاروان اسرا نوشتم. یک شخصیتی را خلق کردم به نام تاریخ. این تاریخ همراه کاروان بود و راوی دانای کل ما میآمد ماجرای تاریخ را بیان میکرد که تاریخ اینجا بوده و این را دیده و گاهی حواسش پرت شده و یک موضوعی را ندیده و از این قبیل مسائل.
نویسنده کتاب«کربلا به روایتی دیگر» بیان کرد: اینها همه به محبت یک دوست جمعآوری شد و من یک نگاه دوبارهای کردم و بعد در قالب یک کتاب منتشر شد. کتاب عملاً چند فصل دارد و در هر فصل یادداشتهای یک محرم من قرار داد.
وی در پایان افزود: یادداشتها در زمان خودش که منتشر میشد استقبال خیلی خوبی داشت و گاهی این یادداشتها دستمایه برخی از سخنرانیها یا نمایشگاه برخی از فعالان فرهنگی قرار میگرفت و اکنون به لطف خدا سروشکل کتاب پیدا کرده است.
نظر شما