نویسنده کتاب «تاریخ زبانهای ایرانی» در تلاش است تصویری کلی، دقیق از زبانهای ایرانی و ساخت دستوری آنها را در قالب یک کتاب در اختیار علاقهمندان قرار دهد.
كتاب حاضر برای دانشجویان رشته زبانشناسی در مقطع کارشناسیارشد به عنوان منبع اصلی برای درس «تاریخ و سیر تحول زبانهای ایرانی» و منبع جنبی برای درس «زبانشناسی تاریخی ـ تطبیقی»، تدوین شده است. همچنین از این کتاب میتواند برای درس «زبانها و گویشهای ایرانی» در مقطع دکتری رشته زبانشناسی و درس «فرهنگ و زبانهای باستانی ایران» در مقطع دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی نیز استفاده کرد.
نگارنده همه تلاش خود را به کار برده است تا در این کتاب تصویری کلی، اما دقیق، از تاریخ زبانهای ایرانی و ساخت دستوری آنها در اختیار خواننده قرار دهد. امید است که نتیجه کار چنین بوده باشد. کتاب از هفت فصل تشکیل شده است. نویسنده فصل نخست را به زبانهای هند و اروپایی اختصاص داده است.
در همین فصل بیان شده است: «آنچه امروزه تحت عنوان خانواده زبانهای هندواروپایی شناخته میشود، مجموعه بازماندگان زبانی واحد به نام هندواروپایی آغازین است که سخنگویان آن حدوداً در فاصله سالهای 4500-3600 قم میزیستند (پارپولا 2002 الف: 79). درباره خاستگاه هندواروپاییان نظریههای مختلفی ارائه شده است (مهمترین آثار در این زمینه عبارتند از: رنفرو 1987؛ مالوری 1991؛ گامکرلیذره و ایوانف 1995)، اما نظریه ماریا گیمبوتاس، باستانشناس آمریکایی لیتوانیتبار، طرفداران بیشتری دارد. او خاستگاه هندواروپاییان را دشتهای جنوب روسیه، در شرق رود دنیپر، شمال قفقاز و غرب و رشتهکوههای اورال میداند. به اعتقاد او، گروههایی از هندواروپاییان در حدود سالهای 4000 تا 3500 قم به سوی غرب سرازیر شدند، در فاصله سالهای 3500 تا 3000 قم منطقه وسیعی را تا شرق اروپای مرکزی به اشغال خود درآوردند و سرانجام به یونان، غرب آسیای صغیر و شرق مدیترانه گام نهادند.»
در فصل دوم به زبانهای آریایی پرداخته شده است. نویسنده درباره زبانهای آریایی مینویسد: «زبانهای آریایی شاخهای از خانواده بزرگ زبانهای هندواروپایی را تشکیل میدهند. همه زبانهای آریایی بازمانده زبانی باستانی هستند که میتوان آن را آریایی آغازین نامید. در قرن نوزدهم میلادی، اصطلاح زبانهای آریایی در برخی از منابع به غلط برای خانواده بزرگ زبانهای هندواروپایی به کار میرفت (اشمین 1987: 684). حتی اکنون نیز در برخی از منابع فارسی (مثلا: درخشانی 1382: 43) این کاربرد غلط مشاهده میشود.»
فصل سوم زبان ایرانی آغازین بحث شده است. نویسنده در این فصل با اشاره به اینکه زبان ایرانی آغازین مادر همه زبانهایی است که با عنوان زبانهای ایران باستان است میگوید: «زبانی را که اقوام ایرانی پس از جدایی از همنژادان خویش مورد استفاده قرار میدادند، میتوان ایرانی آغازین، ایرانی مشترک یا ایرانی باستان نامید. این زبان درواقع مادر همه زبانهایی است که تحت عنوان زبانهای ایرانی باستان، زبانهای ایرانی میانه و زبانهای ایرانی نو میشناسیم.»
فصل چهارم را به زبانهای ایرانی باستان اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل به زبانهایی مانند اوستایی، سکایی باستا، فارسی باستان، مادی و دیگر زبانهای ایرانی باستان پرداخته است. همچنین در این فصل به ساخت زبانهای ایرانی باستان از جمله؛ آوا شناسی، صرف و نحو اشاره شده است.
فصل پنجم این اثر زبانهای ایرانی میانه شرقی را شامل شده است. زبانهای ایرانی میانه اصطلاحا به آن دسته از زبانهای ایرانی گفته میشود که پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی در سال 330 قم، تا مدتی پس از فتح ایران به دست سپاهیان عرب و کشته شدن یزدگرد سوم در سال 31 ق/ 651 م، در میان اقوام ایرانیتبار رواج داشت. که آنها را به دو دستته شرقی و غربی تقسیم میکنند. زبانهای ایرانی میانه شرقی شامل: بلخی، خوارزمی، سُغدی، سکایی میانه و دیگر زبانهای ایرانی میانه شرقی است. فصل ششم زبانهای ایرانی میانه غربی را به بحث گذارده است. این فصل در ادامه فصل پنجم به زبانهای میانه غربی پرداخته شده این زبانها خود شامل؛ پارتی و فارسی میانه هستند.
فصل هفتم و نهایی این کتاب زبانهای ایرانی نو است. نویسنده در اشاره به این زبانها آورده است: «زبانهای ایرانی نو زبانهایی هستندکه پس از سقوط سلسله ساسانی در سال 31 ق/ 651 م، به تدریج در مناطق مختلف پدیدار شدند و با آنکه برخی از آنها همزمان با برخی از زبانهای ایرانی میانه رایج بودند، از لحاظ ساختاری تحولهایی در آنها مشاهده میشود که آنها را از زبانهای ایرانی میانه متمایز میسازد. مهمترین و متداولترین زبان ایرانی نو، فارسی دری است. دیگر زبانها و گویشهای ایرانی نو را که شمارشان به صدها میرسد، برپایه قرابتهای ساختاری و جغرافیایی به دو گروه غربی و شرقی تقسیم میکنند.»
در پشت جلد کتاب نیز درج شده است: «خانواده زبانهای ایرانی یکی از کهنترین شاخههای زبانی در خانواده بزرگ زبانهای هند و اروپایی است. زبان اوستایی از کهنترین زبانهای ایرانی است که تاریخ آن به حدود اواسط هزاره دوم پیش از میلاد باز میگردد و زبان فارسی رایجترین زبان ایرانی در عصر حاضر است. اکنون زبانها و گویشهای ایرانی را، نه تنها در جایجای ایران و افغانستان و تاجیکستان بلکه در پهنه وسیعی از ترکستان چین در شرق (سَریکُلی) تا اقصا نقاط آسیای صغیر در غرب (کردی)، و از ماورای قفقاز در شمال (آسی) تا حاشیه جنوبی خلیج فارس (کُمزاری) میتوان شنید. این کتاب راویتگر تاریخ زیانهای ایرانی است و آثار برجای مانده این زبانها را، که ارزشمندترین میراث نیاکانمان است، معرفی میکند.»
نظر شما