فیلیپ پولمن، نویسنده انگلیسی در کشورش بیشتر به نوشتن داستانهای تخیلی و جادویی شهرت دارد. او اعتقاد دارد تخیل و جادو مثل رشتههایی در دنیای اطرافمان هستند که نویسنده تنها آنها را برای مخاطب نمایان میکند.
هرچند آثار قابل توجهی نیز در حوزه کتاب کودک دارد؛ ولی نام پولمن بهخاطر داستانهای جادویی و تخیلی در انگلیس شهرت دارد. وی در یادداشتی برای روزنامه گاردین اعتقاد خود را درباره داستانهای تخیلی و جادو اینگونه مطرح میکند که هرچند جادو و تخیل همیشه در مقابل منطق و عقلانیت انسانی قرار داشته است و همیشه بین این دو مقوله جنگ بوده است؛ ولی مثل شعر و مذهب یکی از دغدغههای فکری و ذهنی انسان است و به خصوص در داستاننویسی نمیتوان آن را انکار کرد.
پولمن مینویسد: دنیای جادو، مکانی بزرگ و پر از مفاهیم مختلف از طلسمها گرفته تا سیستمهای پیچیده اعتقادات و طالعبینی و حتی ستارهشناسی است و هرچند تمام این مفاهیم را در حال حاضر باید در نوشتههای باستانی جستجو کرد؛ ولی حداقل بخش مهمی از ادبیات داستانی دوران معاصر را تشکیل میدهد. عقلانیت و منطق تمام ابزارها و مفاهیم جادوگری را بیمعنی و تاریخ گذشته میداند؛ ولی باید متذکر شد که همین عقلانیت دنیای جادویی را انکار نمیکند؛ چون ریشه در باورهای انسانها دارد.
دانشمند فیزیک کوانتومی مثل نیلز بور صاحب نظریه طیف نشری خطی اتم هیدروژن به در ورودی آزمایشگاه خصوصی خود نعل اسب آویزان میکند تا برایش شانس به همراه بیاورد. از این قبیل داستانها در طول تاریخ کم وجود ندارد و باید گفت عقلانیت به طور تنگاتنگی با جادو و تخیل درهمآمیخته است. در بسیاری از فرهنگها نیز اشیا و اجسام مختلفی برای شانس استفاده میشود. هیچکس در طول تاریخ با عقل و منطق به جنگ این طلسمها نرفته است و هیچوقت هم هیچ منطقی نتوانسته از این مفاهیم جادویی دفاع کند؛ ولی به جرات میتوان گفت همه انسانها به نوعی به دنیای جادویی اعتقاد دارند که گاهی اوقات این احساس و اعتقاد در بعضی از شرایط و مکانها حالت زیادهروی و خرافات پیدا میکند.
به اعتقاد پولمن کنار هم گذاشتن منطق و جادو مثل این است که بخواهیم با آهنربا جسمی چوبی را از زمین بلند کنیم؛ ولی هیچ کس نمیتواند نیروی نادیده آهنربا را انکار کند. بسیاری از دانشمندان وجود نیروهای جادویی را قبول دارند. پولمن مینویسد: در اینجا نمیخواهم وجود یا عدم وجود جادوگران را ثابت کنم ولی اعتقاد به نیروهای جادویی باعث شده نویسندگان در طول تاریخ بتوانند با جذابیت بیشتری برای مخاطبان خود داستان بنویسند. حالا جادوگران نیروهای شیطانی داشته باشند یا یزدانی برای نویسندگان زیاد فرق نمیکند؛ چون این احساس نیروهای تخیلی هستند که باعث میشود انسانها به داستانهای این گونه علاقمند شوند. من دنیای جادوگری را دنیای تخیل میدانم؛ چون همه انسانها نیروی ذهنی دارند که تخیل بالاترین مرتبه آن است که به نظر نویسندگان این نیرو را بیشتر دارند.
فیلیپ پولمن شعر را نوعی جادو و افسونگری میداند و اعتقاد دارد به خاطر اعتقاد به جادوگری است که انسانها شعر را دوست دارند و البته به خاطر همین جادوگری با کلمات است که ترجمه شعر به یک زبان دیگر خیلی سخت و گاهی اوقات غیرممکن است. یک شاعر مثل یک ساحر، معجونی از کلمات میسازد که تخیل و احساسات را به بالاترین حد خود میرساند. دنیا پر از رشتههای احساسات و تخیل است که نویسنده و شاعر تنها کاری که میکند، روی این رشتههای موجود در تاریکی را روشن میکند و خوانندگان میتوانند با خواندن این شعر و داستان در اصل این رشتههای نامرئی موجود در اطرافشان را مشاهده کنند.
نظر شما