در نشست معرفی و بررسی کتاب «آقای سالاری و دخترانش» مطرح شد؛
«آقای سالاری و دخترانش» در دیالوگ با «شاه لیر» است
مجید قیصری در نشست معرفی و بررسی کتاب «آقای سالاری و دخترانش» گفت: در برخی موارد این اثر به گونهای بازنمایی نمایشنامه «شاه لیر» است ولی کامل به سمت آن نرفت و در ظاهر باقی ماند. اما این نویسنده هوشمندی داشت که معادلی در این فضا ایجاد کرد و دورخیز خوبی بود.
ایده «آقای سالاری و دخترانش» به صورت صاعقه فرود آمد
در ابتدای این نشست مجید اسطیری درباره ایده شکلگیری کتاب «آقای سالاری و دخترانش» اظهار کرد: اگر ایده دو رمان قبلی اندک اندک شکل گرفت ایده نوشتن این اثر به صورت صاعقه بر من فرود آمد؛ روزی در مسجد نشسته بودم که آرامشی تمام وجود مرا فرا گرفت، به گمانم ناشی از آن فضای معنوی بود؛ گویی از جهان خارج از مسجد به جهان بیرون پرتاب شدم و نوعی بیمکانی و بیزمانی را احساس کردم.
این نویسنده در ادامه بیان کرد: ما معمولا در زندگی اجتماعی خود در این عصر و زمانه به سختی به چنین تجربهای دست مییابیم و محصور در نقش اجتماعی، کار، وظایف شغلی و محدودیتهای سازمانی هستیم. مخصوصا در شکلهای تازهای که جامعه جهانی از شغل و کار ارائه کرده است؛ مرزهای اشتغال کاملا جابهجا شده و حریم شخصی به وسیله نقش اجتماعی و شغل درنوردیده شده است. به سختی میتوانیم بگوییم چه زمانی فراغت داریم.
وی افزود: فراغتی که در فلسفه اخلاق ارسطو جایگاه بسیار ویژهای دارد؛ بهواقع مبنای هر اندیشه والایی فراغت است. حتی در حریم خانه نیز به سختی میتوان زمان و مکانی را پیدا کنیم که در بازار کار و سرمایه نباشیم. درهرحال این سوال در ذهنم ایجاد شد که اگر همین تجربه و مکان ملکوتی را بازار سرمایه و سرمایهداری اشغال کند و مسجد را در برنامهریزی خود قرار دهد، چه میشود. البته ایده اولیه اینگونه شکل گرفت و در ادامه داستان کمی تغییر کرد.
«آقای سالاری و دخترانش» نقد سرمایهداری است
در بخش بعدی نشست معرفی و بررسی کتاب مجید قیصری با اشاره به اینکه به نظرم زبان این اثر سرخوشانه است، عنوان کرد: همین امر یکی از محاسن کتاب محسوب میشود که در فصول اول خود را به خوبی نشان میدهد و دانای کل صمیمانه به سبک داستان کلاسیک، شروع به حرف زدن میکند اما اواسط کمی داستان جدیتر میشود.
وی در ادامه بیان کرد: به نظرم در برخی موارد این اثر به گونهای بازنمایی نمایشنامه «شاه لیر» است ولی کامل به سمت آن نرفت و در ظاهر باقی ماند. اما این نویسنده هوشمندی داشت که معادلی در این فضا ایجاد کرد و دورخیز خوبی بود. به گمانم متن شتابزده نوشته شده است؛ شخصیتها، پرداخت آن و سرنوشتی که سالاری گرفتارش شد به سرعت انجام شده و باید تاملی روی آن صورت میگرفت. بهواقع اینکه متنی در دیالوگ با متنی دیگر آن هم در عظمت «شاه لیر» قرار گیرد جذاب است. شروع این اثر میخواهد به نقد سرمایهداری بپردازد و به این سمت میرود و متن، آقای سالاری را نقد میکند؛ بهواقع تیر دو دم وارد متن شده و در حقیقت متن یک طرفه پیش نرفته است.
مجید قیصری در پایان سخنان خود گفت: من در این اثر تعلیق نمیدیدم؛ دنبال چیز جدیتر در متن بودم که شخص با چالش بیشتری مواجه شود؛ با توجه به ارجاعاتی که به نمایشنامه «شاه لیر» دارد باید چالشهای جدیتری در متن صورت میگرفت.
تجدید آرمانها در «آقای سالاری و دخترانش»
در ادامه این نشست محمدرضا شرفیخبوشان با بیان اینکه مجید اسطیری قلم را صرف آن چیزی میکند که بدان معتقد است، مطرح کرد: اینکه ما قلم را صرف ایمان خود کنیم بسیار ارزشمند است. ما قلمهای کمی در جامعه امروز داریم که از سرِ درد، اصلاح و امید بنویسند و سخت نیازمند رمانهایی هستیم که داعیه کلی آن تحول جامعه باشد و نشانهگذاری آن چیزهایی که از نظر نویسنده ارزش است. ۹۰درصد رمانهایی که منتشر میشود چیزی نیست جز اینکه یک دلزدگی به دلزدگی پیشین ما اضافه کند. خواندن این نوع آثار سبب میشود به آن تباهی که بخشی از جامعه دچار آن هستند آگاه شویم.
وی افزود: اما یافتن رگههایی از ارائه راهکار توسط نویسنده در رمان خود کم پیدا میشود؛ نه اینکه راهکار شعاری و مستقیم باشد بلکه این راهکار عبارت است از نوع دید نویسنده به جهان؛ این جهان میتواند جغرافیای زیستی نویسنده، روند تاریخ، اختلاف طبقاتی، نوع فرهنگ و... باشد. نوع نگاه، زاویه دید، انتخاب شخصیت، انتخاب داستان و روایت و اینکه چه بخش و جهانی از زندگی اشخاص داستان را برای ما برملا کند، موضع نویسنده میشود که به نوعی راهکار را هم برای ما مشخص میکند. بنده این اثر را جزو رمانهایی میدانم که به ما راهکار ارائه میدهد و داعیه این را دارد که شکلی از زیستن در جامعه را به نقد بکشد و نویسنده بیطرف نیست.
او با اشاره به اینکه نویسنده نمیتواند بیطرف باشد از اینرو که نگاه جانبدارانه در وجود همه افراد وجود دارد، اظهار کرد: در آثار برتر جهان نیز شیرینی دریافت نگاه یک رمان در دریافت موضع نویسنده است؛ تلاش منتقدان و… بر این است تا دریابند که مثلا منظر تولستوی یا داستایوفسکی به جهان چیست و انسان را چگونه موجودی میدانند. به همین جهت گاهی در حوزه فلسفه وارد میشوند و افرادی که نام بردم را فیلسوف میدانند. ما نیازمند چنین داستانها و روایتهایی هستیم.
این منتقد همچنین تصریح کرد: ریشه اینگونه رمانهایی که گفتم حدود ۹۰ درصد است و موضع و راهکاری ندارند، مرعوب شدن و وادادگی نویسندگان ماست. این یک نوع آسیبشناسی نویسنده ایرانی است که گویی ادبیات و داستان را آنچنان عظیم جلوه داده که مفهوم زیستن، هویت خویشتن و بسیاری از تفکراتی که اصل و اساس است را کنار گذاشته و مرعوب این جهان میشود؛ درحالی که اسطیری جزو نویسندگانی است که معنا برای او اصل و اساس است نه فرم.
او ضمن بیان اینکه یکی از ابعادی که نویسنده درباره آن سخن میگوید مصرفزدگی جامعه است، عنوان کرد: گرچه بهطور مستقیم به آن اشاره نکرده است اما این بشری که دچار مصرف میشود همانی است که سرمایهداری به آن نیازمند است. بهواقع نگاه نویسنده هم ناظر به زیست دنیایی است و هم ناظر به دین است. بنابراین شاید قصد نویسنده تمییز دادن سرمایهدار خوب از سرمایهدار بد نبود بلکه تنها نشان دادن آن است. فرم داستان او نیز به این سمت پیش رفته است.
وی «آقای سالاری و دخترانش» را در دسته رمانهای مینیمال دانست و افزود: اصولا میگویند محتواست که فرم را میسازد و در این اثر نیز چنین بوده است. به واقع این رمان امید آفرین بوده و ما را به تفکر وا میدارد. همچنین ارتباط برون متنی این اثر با متون دیگر نوعی امکان بوده و نویسنده از آن به خوبی استفاده کرده است.
شرفیخبوشان با اشاره اینکه کلمه جادوی خدمتگرفتن خاطرات شخصی ما را ممکن میکند، عنوان کرد: مسئله اصلی این اثر توجه دادن ما به دیگری است؛ صحبت «آقای سالاری و دخترانش» نقد سرمایهداری نیست بلکه زیر مجموعه آن قرار میگیرد. اصل ماجرا ارجاع فرد به دیگری است و ما متوجه میشویم که باید فارغ از نظام سرمایهداری، لیبرال، سوسیالیسم، دموکراسی و هرچیزی را که ماحصل غرب و شرق میدانیم به عنوان یک ایرانی قائل به تفکر خاص خود باشیم که از دین، فرهنگ، تاریخ، گذشته، خاطرات تاریخی و تمام تجربیاتی که در طول تاریخ بدست آوردیم، برآمده است. دیگر زمان آن فرا رسیده که خودمان را از منظر غرب، سفرنامه غربی و... نگاه نکنیم. در حقیقت این توجه به دیگر مخصوص ماست؛ چون برآمده از معرفت قرآنی ما است. در کدام حرف فیلسوف یا اندیشه متفکران غربی آمده که ما به دیگران توجه کنیم؟ به واقع من رضایت دیگری را بر خود مقدم میدانم چون بنده خدایی هستم که او گفته اگر میخواهی رضایت من را کسب کنی باید رضایت بنده مرا کسب کنی و این خود یک نظام فکری بوده که متعلق به آیین و هویت ما است.
وی در ادامه اظهار کرد: بنابراین «آقای سالاری و دخترانش» تلاش میکند صدای مستقل ما باشد نه نقد سرمایهداری. به واقع این رمان من را واداشت در نگاه خودم به دیگران تجدید نظر کنم؛ رمانی که چنین چیزی را در ما ایجاد کند موفق است. داستانی که مسئله اصلی آن حرف و جهان فکری و ذهنی آن تحول درونی آدمی باشد مبنای خود را بر تحولات بیرونی اساسی پایهگذاری نمیکند.
او ضمن تعریف روایت سعدی از در جدال سعدی و مدعی، بیان کرد: این رمان اخلاقی است چون ناظر به محتوای اخلاقی ادبیات و دین ما و ارزشهایی است که در طول تاریخ به آن توجه میکردیم و همچنین مخاطب را به اخلاقیات ارجاع میدهد. انسان اخلاقمدار، انسانی است که این چرکی پول را حس کند و از آن چیزی که نامش را سرمایه میگذاریم، بیزار باشد. نقد سعدی در جدال سعدی و مدعی نیز اینجاست. به واقع «آقای سالاری و دخترانش» به این حوزه نیز وارد میشود که یک سرمایهدار چگونه میتواند از سرمایه خود در جهت درست استفاده کند و به دیگران کمک کند.
محمدرضا شرفی خبوشان در پایان نشست معرفی و بررسی کتاب «آقای سالاری و دخترانش» گفت: اسطیری تحت تاثیر تمدن اسلامی، ادبیات گذشته و مبانی اخلاقی ما مینویسد. همچنین این رمان تجدید آرمانها نیز هست، آرمان مسئلهای نیست که قدیمی شود بلکه برخورد ما با آن است که کلمه آرمان را فاقد معنا میکند. نویسنده کسی است که گرد را از چهره آرمانها بردارد و نور آن را متجلی کند و همه ما را علاقهمند به عدالت، به فکر دیگری بودن و... کند. زدودن این کلیشه توسط این اثر ممکن است.
نظر شما