وقتی اولین بار «جنگ ابدی» را دیدم(کتاب یک هدیه بود) در اینترنت راجع به آن جستوجو کردم. جنگ ابدی بیشک هنوز هم در فهرستهای محبوبترین آثار تاریخ ادبیات علمی تخیلی قرار داشت. با این وجود جایگاه این کتاب تقریباً منحصر به فرد بود. چون به عنوان مثال کتاب «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» از ژول ورن در برخی فهرستها قرار داشت و در برخی قرار نداشت. یا «میعاد با راما» در خیلی از لیستها وجود داشت. اما جنگ ابدی تقریباً تنها کتابی بود که در تمام لیستها قرار داشت. این کتاب در اتفاقی بینظیر همزمان برنده جایزه هوگو، نبیولا، لوکوس، دیتمار شده بود و در لیست برترین آثار تاریخ علمی تخیلی توسط انپیآر، ریدسی، پرورایتینگاید، دپلَنت، تریلیست، لایفهکر، بِستساینسفیکشنبوکز، استاکر، فیمِسآثرز و ... قرار داشت.
اما افتخارات گذشته برای اینکه به مطالعه کتاب روی بیاورم کفایت نمیکرد. اجازه دهید با شما صادق باشم، وقتی شنیدم «جنگ ابدی» با گذشت بیش از چهار دهه، بالاخره به تازگی به فارسی ترجمه شده است با خودم فکر کردم حتما این هم یکی از آن آثار تاریخ انقضا گذشتهای است که به دلیل سابقه درخشانش مورد توجه قرار گرفته و ناگهان همه از آن صحبت میکنند و بعد هم از روی رودربایستی با ژست روشنفکری مقابل هم میایستند و از خصوصیت والای اثر که یک کلمه هم از آن نفهمیدهاند با خود صحبت میکنند (حقیقتی تلخ که درمورد بسیاری از آثارکلاسیک صدق میکند) اما باید اعتراف کنم پس از اینکه با بیحوصلگی صفحات ابتدایی آن را ورق زدم به سرعت نظرم عوض شد.
اگر به مطالعه یکی از برترین کتابهای علمیتخیلی تاریخ علاقه دارید و در عین حال میخواهید چیزی بیش از یک کتاب ماجراجویانه علمی تخیلی بخوانید که در لایه پیرنگ خلاصه شده است، کتاب «جنگ ابدی» را پیشنهاد میدهم. جنگ ابدی اثر جو هالدمن در کنار یک داستان جذاب، مفاهیم عمیق فلسفی را در دل خود دارد و سعی شده است مفهوم تنهایی انسان معاصر، جامعه و جنگ در آن به چالش کشیده شود. حتی اگر چیزی در مورد موفقیتهای بینالمللی این اثر ندانیم، این مسئله در همان فصول ابتدایی داستان در گوش ما فریاد میزند که جنگ ابدی قرار است پا را فراتر از یک رمان علمی تخیلی یا سرگرمکننده بگذارد و باید آن را اثری برجسته در تاریخ ادبیات نام نهاد، نه صرفاً ژانر علمی تخیلی.
بنابراین به طریقی میتوان آن را یک اپرای فضایی بر ضد خودش قلمداد کرد چراکه برعکس سایر اپراهای فضایی، جنگ ابدی یک اثر ضدجنگ است. شخصیتِ محوریِ داستان، ویلیام ماندلا فیزیکدان نخبهای که به اجبار به عنوان یکی از نیروهای زمین به جنگ با فرازمینیها به نام ثوریها اعزام شده است، از شرایط خود ناراضی است. در وهله نخست، جنگ ابدی به زیبایی و شاید باید بگویم با ظرافت، مفهوم سربازی اجباری و جنگ ناخواسته و دولتهایی که به بهانه امنیت، دشمنی و خصومت و جنگ را دردستور کار خود قرار میدهند و رواج میدهند را مورد نقد سنگین قرار میدهد. ویلیام ماندلای جنگ ابدی به ما نشان می دهد که «سربازی اجباری» دلخواه هیچکس نیست، چه در ایران باشد و چه جایی در آینده بشریت.
این اثر برای من از یک نظر، کتابی سراسر روانشناسی محسوب میشد. شاید تخصصم در مشاوره در این نقطه نظر بیتاثیر نبوده باشد اما جنگ ابدی از ابتدا مرا وارد راهرویِ ذهنیِ روانکاوانه شخصیت محوری خود کرد. کشمکشهای ذهنی در سراسر داستان فکرم را درگیر خود کرده بود. در این جامعه هر کدام از ما حسی شبیه به این سرباز را داریم، زیرا به حقمان نرسیدهایم و چه حس بدی است این حس...
ادامه داستان و مواجهه با فرازمینیها و ورود ناخواسته به نبرد برای بقا و پیوند عاطفی و گسست حاصل از آن و نظریه پیچیده فیزیکی که باعث میشود این سرباز با جهانی جدید مواجه شود و نقد جنگ و تنهایی انسان معاصر و ... همه و همه این کتاب را مانند کوهی میسازند که عظمتش را مدتها در روح و جسم خود حس میکنید و هر چه از آن دورتر میشوید ابعاد آن را بهتر درک میکنید.
پیچیدگی علمی کتاب قابل توجه است. اینکه بدانیم چطور از یک اصل علمی در یک داستان خیالی بهره ببریم، نهایت دقت نویسنده را میرساند. در حالی که ارتش زمین برای نبرد با فرازمینیها اعزام شده است، ماندلا و یارانش تصور میکنند تنها چندین ماه در سفر خواهند بود اما گذر از سیاه چالهها و عبور از سرعت نور باعث میشود این سفر دههها و حتی صدها سال در زمین طول بکشد و وقتی به زمین برمیگردند میفهمند دیگر هیچ کس از زمان گذشته زنده نیست....
جو هالدمن متخصص حوزه علم و از نظامیان جنگ ویتنام بود و علم و جنگ را به خوبی میشناخت. اگر شما هم از جمله خوانندگانی هستید که خیلی با فیزیک آشنا نیستید، نگران نباشید. همت نشر تندیس و انتخاب مترجمی که از نظر علمی سواد کافی را برای برگردان این اثر دشوار به فارسی داشته است ستودنی است و جای تبریک دارد. مترجم کتاب، نوید فرخی، با دقت زیاد مسائل پیچیده را به فارسی برگردانده و در مواردی که توضیحات نویسنده برای مخاطب عام کم است، با حوصله فراوان آنها را به صورت پانوشت توضیح داده به طوری که حتی اگر هیچ چیزی از نسبیت عام نمیدانید، باز هم به لطف توضیحات تکمیلی چیزی نیست که متوجه نشوید.
با اینکه از مطالعه کتاب مدتی میگذرد اما ابعاد و خراشی که بر روح و قلب انسان بر جای میگذارد تا مدتها برجای میماند. جایی خوانده بودم ژانر علمی تخیلی مانند آینهای است که آینده را به ما نشان میدهد. امیدوارم آینده اینطور نباشد.
نکته آخر اینکه چندی پیش من این کتاب را در ردیف کتابهای کودک و نوجوان شهر کتاب دیدم که مایه تعجب و شگفتی بود و با توجه به رویدادهای بزرگسالانه و بعضاً نامناسب آن، قرار دادن آن در این قفسهها جای تعجب فراوان دارد.
نظر شما