ساسان ناطق، نویسنده و مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری کشور، برگزاری کارگاههای داستاننویسی را نهتنها هزینه نمیداند بلکه سرمایهگذاری در این حوزه برمیشمرد.
«دوشنبههای داستانی» نامی بود که هنرجویان -پیش از این- بر محفل خود نهاده بودند و دیروز پس از حدود یک و نیم سال تعطیلی که به سبب شیوع کرونا اتفاق افتاد، با نام جدید «باشگاه داستان» با ایدهها و طرحهای جدیدتری کار خود را آغاز کرد.
شاید همین سرآغاز دوباره، فرصت مغتنمی بود تا به سراغ تعدادی از هنرجویان پیشین این مرکز برویم و از کم و کیف جلسات، برنامهها و خروجی کارگاهها خبر بگیریم.
ساسان ناطق، نویسنده و مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری کشور که از مدرسان پیشین کارگاه داستان اردبیل بود، درباره نخستین روزهای شکلگیری این محفل میگوید: به خواست جوانانی از جنس ما که تشنه آموختن بودند و به همت اداره فرهنگ و ارشاد، اساتیدی چون «قاسمعلی فراست» و «محمود اکبرزاده» از تهران و «نجفی» از تبریز برای نقد، بررسی، خوانش و شناساندن عناصر داستان، به این شهر میآمدند و از همان زمان اجاق کارگاه داستان گرم نگاه داشته شده است.
وی ادامه میدهد: از سال ۸۲ - ۸۳ به بعد، حوزه هنری به عنوان یکی از متولیان اصلی ادبیات داستانی پیگیر این امر مبارک بوده و برگزاری کارگاهها تا کنون ادامه داشته است.
به اعتقاد ناطق، رمز موفقیت -چه در نهادهای دولتی و چه فردی و خصوصی- استقرار و استمرار است و حوزه هنری چه در استقرار کاری که در مقطعی پایهگذاری شده، چه در ادامه آن، ساعی بوده است.
وی اضافه میکند: با اینکه پیشینه این منطقه به واسطه خودِ ادبیات داستانی، غنی است، اما در زمان ما جایی برای همگرایی نبود؛ یا به منزل هم میرفتیم، یا در فضای سبز و پارکها مینشستیم و بحث و مطالعه میکردیم. میخواستیم بار دیگر نهال داستان را در استان بکاریم. ماحصل آن اتفاقات، این بود که اکنون نویسندگان بسیاری در این خطّه داریم. اسامی بسیاری در ذهن دارم که در این کارگاهها بودهاند و امروز صاحب کتاب شدهاند. نمونه چنین فعالیتهایی را در سایر استانها کمتر میبینیم.
نویسنده «وقتی جنگ تمام شود» میگوید: هر کارگاه آموزشی نمیتواند داستاننویس پرورش دهد اما میتواند به آگاهی هنرجو درباره فضای داستان کمک کند و از آنجا که من به لحاظ وظیفه خود در حوزه هنری، به ویژه مرکز آفرینشهای ادبی، معتقد به چند صدایی هستم، یکی از وظایف خود را اعزام اساتید از ستاد به مراکز استانی -به درخواست خود استانها- میدانم و در این باره هیچ منعی نداریم. در گذشته، این اتفاق افتاده است: حبیب احمدزاده نویسنده «شطرنج و ماشین قیامت»، علی اصغر عزتی، محمدرضا شرفی خبوشان نویسنده «بیکتابی»، هادی پورشاهیان، مجید قیصری، دکتر پاینده، خسرو باباخانی و ... پیشتر برای انتقال تجربیات و دانستههای خود پیشتر به اینجا آمدهاند.
وی تصریح میکند: در سالهای ۸۴ تا ۸۸ مسئول دفتر ادبیات پایداری و آفرینشهای ادبی حوزه هنری اردبیل بودم و در سال ۸۸ معاون فرهنگی حوزه هنری اردبیل شدم؛ در آن دوره، از هنرجوها میپرسیدیم چه کتابی برای مطالعه نیاز دارند تا بخشی از نیازها را ما برآورده کنیم و بخش بعدی به تلاش و همت خودشان.
به اعتقاد نویسنده «تشنگان قلههای برفگیر»، برگزاری کارگاهها هزینه نیست؛ سرمایهگذاری است چون پس از مدتی یا هنرجو تبدیل به داستاننویس میشود یا اینکه استعداد خود را در حوزههای دیگر کشف میکند و مثلا" درمییابد در نوشتن یادداشت، مقاله یا گزارش استعداد بیشتری دارد.
وی در این باره توضیح میدهد: کار اصلی با خود هنرجوست؛ با ما نیست. ما دو معلم داریم: یکی معلمی که در کلاس به ما آموزش میدهد و دوم، کتابهای تولید شده. در مقطعی، هیچ استادی در دسترس نبود؛ اساتید ما، کتابها و همفکران ما بودند و البته در این بین، مهم نیست که چند کتاب بخوانیم؛ مهم این است که از این کتابها چه عایدمان شده است.
ناطق ادامه میدهد: بین پیشکسوتان و هنرجویان جوان همیشه باید پیوندی برقرار باشد تا برخورداری از تجربیات آنها صورت بگیرد و کارگاه ارتقاء یابد. در برابر محدودیت منابع مالی، قدرت برنامهریزی پاسخگوست و بر این اساس، کارگاه منجر به تولید کتاب میشود.
نویسنده « سیاه، سفید، خاکستری» معتقد است این موضوع که قدرت خروجی کارگاهها بالاست یا پایین، وابسته به به بازخوردی است که از مخاطب میگیریم زیرا سنگ محک تمام داستانها در همهجا مخاطب است؛ مخاطب اگر رضایتمندی خود را اعلام میکند، به نقطه خوبی رسیدهایم؛ البته سیاستهایی هم در چگونگی این روند دخیل است و نقش روابط نهاد با شخص نویسنده، یا نهاد با نهاد در این قضیه بیتأثیر نیست.
ناطق دلیل دوم را رویکرد و اقبال مسئول کارگاههای آموزشی میداند که باید به گذشته نگاهی بیاندازد و نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کند تا در کار خود پیشرفت بیشتری داشته باشد.
پرورش قلم خود را مدیون کارگاههای داستاننویسی میدانم
پری آخته از سال 1384 به صورت مستمر و حرفهای وارد عرصه داستاننویسی شد. مجموعه داستان و رمان و چندین کتاب خاطره و شعر از او به چاپ رسیده و در حال حاضر خود نیز مدرس داستان و خاطرهنویسی است.
وی در بیشتر جشنوارههای ملی و منطقهای رتبه و مقام کسب کرده است؛ از جمله در جشنوارههای ملی ساوالان، آنام یاییلیقی و اؤیکو اودولو که به مقام نخست رسید.
او که داوری بیش از ۲۰ جشنواره را در کارنامه خود دارد، اکنون مدرس داستان و خاطره و کارشناس ادبی امور فرهنگی شهرداری و بنیاد حفظ آثار، سپاه، بسیج جامعه زنان و بسیج هنرمندان است.
به گفته آخته، ساسان ناطق، سید محمود مهدوی و رضا کاظمی هریک به نوعی برای نوشتن به وی کمک کرده و در این مسیر راهنما و راهبر بودهاند.
وی پرورش قلم خود را مدیون کارگاههای داستاننویسی میداند و میگوید: اگر امروز داستانهای پری آخته شکل و وزن خاصی گرفته، ثمره کارگاه، راهنماییها و نقد بهجای اساتید است؛ حتی دو مجموعه داستان «اونلارین گولوش سسلری» و «منیم آدیم آلما» نتیجه این کارگاهها و چکشکاریهاییست که بر تک تک داستانهای آن صورت گرفته و بهعبارتی هر دو اثر محصول مشترک من و کارگاههای حوزه هنری است.
آخته ادامه میدهد: من بارها در محافل گفتهام، پرورشیافته حوزه هنری اردبیل هستم؛ چه در معیت محمود مهدوی که با عشق برای داستان اردبیل زحمت کشیده و میکشد؛ چه رضا کاظمی که خود را جدا از این مجموعه نمیداند.
سالها هدف اصلی کارگاه داستان تربیت نویسنده بوده است
توران قربانی که حدود 36 سال است در حوزه داستان قلم میزند، مدعی است از سال 78 تا اکنون در کارگاههای داستان حضور یافته و کارگاه داستان اردبیل را خیلی بهتر از کارگاههایی میداند که در دیگر استانها برگزار میشود.
وی با تأکید بر اینکه حضور در کارگاه داستان برای خود او هم سازنده و هم انگیزهآفرین است، ذوق و شوق یادگیری را در سالهای پیشین بیشتر میداند و میگوید: کارگاهها تا یکی دو سال گذشته کیفیت مطلوبتری داشتند؛ در گذشته به فضا، مکان، شخصیت و زمان اشاره میشد و هنرجو بر اساس آن داستان کوتاهی در کارگاه مینوشت؛ یا جمله و بندی ارائه میشد که در کارگاه باید ادامه آن را مینوشتیم؛ حتی در هر جلسه یک نویسنده توسط یک هنرجو معرفی میشد؛ امروز در نویسندگی خلاق همان شیوه اجرا میشود و نویسنده موظف است در هر ژانری داستان بنویسد.
قربانی شیوه برگزاری فعلی را ضعیفتر از گذشته میداند و اضافه میکند: آنزمان هدف فقط داستاننویسی نبود، بلکه تربیت نویسنده بود، اما امروز کارگاههای داستان چندان جدی گرفته نمیشوند و در این بین، بیشتر هنرجو است که جدی نمیگیرد؛ در حالیکه باید از مربی پیدرپی سؤال کرد و فضای کارگاه را به چالش کشید.
در شهر ما اساتید بزرگواری در امر آموزش کوشا هستند؛ بنابراین انتظار میرود هنرجویان از این فرصتها بهره لازم را برده و تلاششان را در یادگیری تئوری داستان بیشتر کنند.
روند کارگاه داستان و شعر حوزه هنری نسبت به دیگر نهادها قابل قبولتر است و همانطور که ملاحظه میکنید، اغلب خروجیهای آن دورهها، امروز صاحب اثر شدهاند.
حضور در این فضای تجربی تأثیر بسیاری در پیشرفت کارم داشت
خدیجه خانی حدود 5 سال است که داستان مینویسد. رمان «آوای شیرین» و چند داستان کوتاه از او در دو مجموعه به چاپ رسیده است. چند داستان فولکلور وی نیز در نشریه امضا منتشر شده و یک مجموعه داستان کوتاه ترکی ویژه دفاع مقدس در دست چاپ دارد.
وی که در بخش داستان ترکی جشنواره ساوالان برای داستان «قوناق» تقدیر شد، در جشنواره یوسف برای داستان فارسی «مار پله» جایزه نخست را دریافت کرد و داستان ترکی «اونون یولداشی» او در جشنواره ملی «ورزیل» جایزه نخست را به خود اختصاص داد.
خانی درباره حضور کارگاهی خود میگوید: از تیرماه سال 95 با کارگاه داستان آشنا شدم و کار را با رضا کاظمی شروع کردم. این فضای تجربی در پیشرفت کارم بسیار مؤثر بود. به جرأت میگویم که به لحاظ تکنیکی و حرفهای چیز چندانی از داستان نمیدانستم و با حضور مداوم در کارگاه تا حدودی توانستم در آموزش داستان پیشرفت کنم که البته در مورد دیگران هم شک ندارم کارگاه داستان تأثیر مثبتی داشته است.
وی در خصوص کیفیت برگزاری کارگاه داستان میگوید: چون کمتر از سه سال است که در کارگاه حضور دارم، نمیتوانم امروز را با سالهای پیش از 95 مقایسه کنم، اما خودم چه در زمان مربیگری کاظمی و چه در زمان مهدوی وضعیت کارگاه را روزبهروز بهتر میبینم.
چاپ رمان «آوای شیرین» به سال 93 یعنی قبل از اینکه با کارگاه آشنا بشوم برمیگردد که 50درصد از این کار راضی نیستم و داستانهای کوتاهی که با حضور در کارگاه نوشتهام خودم را بیشتر راضی میکند؛ بر این اساس معتقدم کیفیت برگزاری کارگاهها واقعاً عالی است و امیدوارم با برنامهریزیهای بهتر و دقیقتر وضعیت از این هم بهتر شود، چرا که در اردبیل استعدادهای خوبی برای شکوفا شدن وجود دارد.
پیشرفت داستان اردبیل در بخش نو نویسان مدیون این کارگاههاست
علیرضا شهامتیپور که در نخستین دوره جشنواره داستان ترکی ساوالان رتبه اول را گرفت، حدود 10 سال پیش در یک دوره داستاننویسی که توسط محمود مهدوی اداره میشد، حضور یافت و نوشتن را آغاز کرد.
میگوید: دریافت مقام اصلا برایم مهم نیست؛ فقط از نفس جشنواره خوشم میآید که باعث ایجاد انگیزه در بین اهالی داستان میشود.
وی که از سه سال پیش به طور جدی مینویسد و آثاری از او در دو مجموعه داستان به چاپ رسیده است، درباره راههای پیشرفت کارش اظهار میکند: در سه سال اخیر به طور منظم در کارگاههای داستان حضور داشتهام و در این مدت به طور مستقیم شاگرد استاد مهدوی بوده، از محضر رضا کاظمی و یعسوب محسنی استفادهها بردهام.
به اعتقاد وی کارگاههای داستان نقش فوقالعاده مؤثری در اعتلای داستاننویسی اردبیل دارد و به جرأت میتوان ادعا کرد که پیشرفت داستان اردبیل در بخش نو نویسان مدیون این کارگاههاست.
شهامتیپور اضافه میکند: از استاد مهدوی عزیز که با تمامی دشواریها و با حداقل دستمزد، تنها برای اعتلای هنر و با توجه به علاقه شخصی خود در کارگاه حاضر میشوند، تشکر ویژه دارم. از سویی نوشتن و پیشرفت خود را البته اگر پیشرفتی در کار باشد- پس از اساتید، مدیون همکارگاهیهای خود میدانم که با هر خوانش داستان، حتی در پر نقدترین نوشتهها هم مطالب بسیاری از ایشان یاد گرفتهام.
شیوه نقد در این کارگاهها کاربردی، مفید و راهگشاست
عارف مهتاب از سال 91 به داستاننویسی روی آورده، مقام دوم جشنواره سیب و رتبه دوم جشنواره ورزیل اردبیل را داشته و عضو انجمن داستاننویسی ورقهای خاموش شهرستان پارسآباد است.
وی میگوید: به دلیل دوری مسافت، نمیتوانیم بهطور هفتگی در کارگاههای داستان اردبیل شرکت کنیم اما از هر موقعیتی برای حضور در آن استفاده کردهایم.
به باور مهتاب شیوه نقدی که در این کارگاهها استفاده میشود به دلیل کاربردیبودن آن بسیار مفید و راهگشاست و دید خوبی از کُلیّت داستانها و حتی شیوههای درست بازنویسی و تصحیح به داستاننویس میدهد.
وی درباره شیوه کارگاهی و نقد داستانی که در کارگاه داستان به کار میرود، میگوید: محمود مهدوی چند باری هم در پارسآباد کارگاههای چند روزه برگزار کرده است و روشهای خیلی خوب و کاربردی دارد؛ او با بیرون کشیدن لایههای آشکار و پنهان نوشته، نقد جملهبهجمله داستان و بیان مفهوم کلی و جزئی سبب یادگیری بهتر و افزایش مهارت داستاننویسی هنرجو میشود که البته تجربه چندین سال نویسندگی و نقادی وی باعث شده نقاط ضعف و قوت نوشته را به خوبی تشخیص داده و راهکارهای مفیدی برای پیشرفت فنی و محتوایی ارائه دهد.
آموختن مطالب جدید و نوشتن به زبان آذری مرا به این وادی کشاند
جعفر اسفندیاری که نوشتن را از پاییز ۸۹ با حضور در کارگاه داستاننویسی آغاز کرده است، رتبه سوم جشنواره سبلان و یوسف را در کارنامه خود دارد.
وی در این باره میگوید: از همان زمان تا یکی دوسالی نوشتم اما بنا به شرایط، ادامه پیدا نکرد تا اینکه در حدود سال ۹۶ داستان کوتاه را دوباره آغاز کردم. در شعرسرایی، فیلمنامهنویسی و فیلمسازی هم تجاربی دارم اما هیچکدام مانند داستاننویسی برایم لذتبخش نبودهاند.
اسفندیاری ادامه میدهد: «مرد و پل» را که از داستانکوتاههای همان سالهای ابتدایی بود به زبان آذری بازنویسی کردم و با نام «کؤرپو» در جشنواره سبلان رتبه سوم را کسب کرد؛ در همین دوره داستان دیگری به نام «ایلمه» نوشتم که در جشنواره ادبی یوسف در رتبه سوم قرار گرفت.
وی تأکید میکند: من با کارگاه داستاننویسی حوزه هنری دوباره به دنیای داستاننویسی برگشتم؛ گرچه اوایل فقط از روی کنجکاوی به این سمت آمدم اما جذب آن شدم و آموختن مطالب جدید بهویژه در زمینه نوشتن به زبان آذری -که تنها در شعر تجربه کرده بودم- سبب پیگیری قضیه شد.
اسفندیاری اضافه میکند: در مدتی که در کارگاه داستان حضور داشتهام، شاهد فراز و فرودهایی بودهام، اما همیشه حرکت رو به جلو بوده و آثار اعضاء -هر چند با آهنگ متفاوت- همواره در حال رشد است و البته این موضوع درباره خودم -با توجه به مشکلات شخصی و مسئولیت زندگی و شغلی- در قیاس نوشتههای پیشین و فعلی، تفاوت بسیار قابل ملاحظهای داشته است.
وی که مدتی نوشتن داستان را رها کرده بود، علت آن را دوری از چنین محافلی میداند و ادامه میدهد: به نظرم کارگاه غیر از اینکه محل آموختن است، جایی برای جذب شوق و انرژی از جمعی است که به این هنر عشق میورزند و در آن حضور دارند.
به اعتقاد اسفندیاری، هنر داستاننویسی و پیشرفت در آن، هر دو اِلِمانِ استعداد و تخصص را باهم میطلبد و هیچیک به تنهایی کافی نیست، لذا اگر استعدادی در بین باشد، باید آن را با روش درست پرورش داد و این روش درست را هم باید آموخت.
یادآوری میشود، کارگاه داستاننویسی که از این پس با نام «باشگاه داستان» با برنامههای نوین فعالیت خواهد داشت، همچون گذشته، ساعت 4 روزهای دوشنبه در مرکز آموزش و رشد حوزه هنری (خانه تاریخی منافزاده) شاهد جضور علاقهمندان خواهد بود.
نظر شما