«شباهت کامل» يكی از بهترين فيلمها در ژانر پزشكی-ترسناک با بازی استادانه و خارقالعاده جرمی آيرونز است. فيلم در فهرست بهترينهای ژانر وحشت، همیشه جايگاه خوبی داشته است. «شباهت كامل» فيلمی است كه هم منتقدان دوستش دارند و هم خيلی از كارگردانان سينما از آن تاثير گرفتهاند.
معرفی کارگردان و ستاره فیلمی تحسینبرانگیز
دیوید پل کراننبرگ؛ کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر کانادایی است. از فیلمهای وی میتوان به اسکنرها، ویدئودروم، مگس، عنکبوت، سابقه خشونت، شباهت کامل و قولهای شرقی اشاره کرد. از او بهعنوان بیپرواترین و پرچالشترین کارگردان سینمای داستانی انگلیسیزبان دنیا یاد شده است.[
جِرمی جان آیرونز، ستاره فیلم «شباهت کامل»، بازیگر انگلیسیتبار سینمای انگلستان و آمریکا است که موفق به دریافت جوایز معتبری همچون امی، گلدن گلوب، اسکار، تونی و گیلد شده است.
او در «شباهت کامل»، نقش دوگانه پزشکان دوقلو «الیوت» و «بورلی» را بر عهده داشت؛ دوقلوهایی که دارای خصایصی متفاوت بودند. درحالیکه «الیوت» اجتماعی و خوشگذران بود، «بورلی» شخصیتی منزوی و درونگرا داشت. بااینحال بهرغم این تفاوتهای ظاهری، در طول فیلم دو برادر، آرام آرام، مشخصههایی که آنها را از یکدیگر جدا میکرد از دست دادند و بههم نزدیک شدند، تا جایی که در انتها تشخیص آن دو از یکدیگر غیرممکن بهنظر میرسید. نقشآفرینی آیرونز بهویژه در نقش «بورلیِ» معتاد که در آستانه فروپاشی روانی قرار میگیرد، بینقص بود. کراننبرگ در گفتوگویی اشاره میکند که ایفای این دو نقش در آنِ واحد نیاز به قدری حالت اسکیزوفرنی داشت که او آنرا در شخصیت سینمایی آیرونز دیده بود. آیرونز به خاطر بازی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگرِ منتقدان فیلم نیویورک را به خود اختصاص داد.
این فیلم جزو اولين آثاری است كه بازی آيرونز در آن ديده شد و نويد يک استعداد جديد در سينما را داد. بهطوریكه وقتی سه سال بعد آيرونز برای بازی در «برگشت بخت» اثر رابرت شرودر، اسكار گرفت از ديويد كراننبرگ هم تشكر كرد.
مروری بر داستان فیلم
کلر نیوو (با بازی ژنويو بوژو)، بازیگر مشهوری که نابارور است به کلینیک باروری «منتل» مراجعه میکند. الیوت و بورلی، دو پزشک این کلینیک، دوقلوی همسان هستند. دکتر الیوتِ مغرور که از این بازیگر آزارطلب خوشش آمده با او ارتباط برقرار میکند و بدون اطلاع کلر، دکتر بورلی را تشویق میکند که جای او را بگیرد. بورلیِ خجالتی، دلباخته کلر میشود و برخلاف سابق از فاش کردن جزئیات رابطه خود برای الیوت سرباز میزند. کلر با فهمیدن ماجرا با عصبانیت با آن دو درگیر میشود. بورلی، ناراحت و آشفته به دامگه میگساری و مواد مخدر پا میگذارد. بعدها درحالیکه زندگی حرفهای الیوت اوج گرفته، بورلی دوباره کلر را میبیند.
درحالیکه الیوت در واشنگتن در حال سخنرانی است، بورلی زندگی مشترکی را با کلر آغاز میکند. وقتی کلر برای 10 هفته به جرجیا میرود، بورلی دیوانهوار حسادت میکند و حالش بدتر میشود. الیوت میخواهد مسئله اعتیاد بورلی را پنهان نگه دارد و تصمیم میگیرد خودش ترک اعتیاد او را در کلینیک تحت نظر بگیرد، درحالیکه شرایط روحی بورلی بدتر شده و مقولهای که اسمش را «زنان تغییر شکلیافته» گذاشته، ذهنش را به شدت مشغول کرده، به «آندرس وولک» طراح سفارش ساخت مجموعهای از ابزارهای گروتسک پزشکی را میدهد تا موقع جراحی بیماران از آنها استفاده کند.
در نتیجه، هر دو برادر از امتیازاتی که در بیمارستان آن بهره میبرند، محروم میشوند. الیوت که مطمئن است میتواند برادرش را به حال عادی برگرداند او را در کلینیک زندانی میکند. کلر به خانه برمیگردد و با بورلی تماس میگیرد. بورلی، سرایدار را به بازکردن در راضی میکند و نزد کلر میرود. پس از گذشت یک هفته وقتی از الیوت هیچ خبری نمیشود، بورلی به کلینیک برمیگردد. در اینجا دو برادر در لابراتوار پر از آت و اشغال خود، رفته رفته سیر قهقرایی طی میکنند تا اینکه بورلی ضربهای مهلک به برادرش وارد میکند و سپس با کلر تماس میگیرد و نمیتواند لب از لب بگشاید. او به کلینیک بازمیگردد، کنار جسد الیوت دراز میکشد و خودکشی میکند.
نظر شما