نویسنده کتاب «حدیث بابا» گفت: در کتابهای سرگذشت شهدا شباهتی وجود دارد و آن اینکه این کتابها زندگی آدمهایی است با خلوص زیاد.
«حدیث بابا» دربرگیرنده پنج فصل اصلی با عناوین «فصل اول: شهادت»، «فصل دوم: شروع زندگی»، «فصل سوم: دوباره تهران»، «فصل چهارم: درگیریهای داخلی» و «فصل پنجم: جنگ» است. حسن ختام این کتاب عکسهایی از شهید تورانلو است.
در فصل اول این کتاب، مخاطب با عناوینی مانند درخواست اعزام به جبهه، عملیات خیبر، اعزام، طلائیه و تولد علی مواجه است. فصل دوم که «شروع زندگی» است به تولد علی، سفر کربلا، دوران کودکی، مدرسه، دوره نوجوانی، اتاق زیرپله در تهران و دوران سربازی اختصاص یافته است. فعالیتهای مبارزاتی، انقلاب، جهاد سازندگی، سپاه و حفاظت از بیت امام عناوین دیگری از این کتاب را شامل میشود. فصل چهارم هم به موضوعاتی مانند جنگ در کوهستانهای غرب، دوباره سردشت، خواستگاری، عقد علی و مریم، دوران نامزدی، دیدار امام و خواستگاری رسمی پرداخته است.
فصل پایانی کتاب با عنوان «جنگ» به عناوینی مانند عملیات فتحالمبین، شروع عملیات فتحالمبین، مجروحیت، عملیات بیتالمقدس، مأموریت سوریه، عملیات رمضان، شروع مرحله سوم عملیات رمضان، مجروحیت پای چپ، عروسی، عملیات مسلمبنعقیل ۹ مهر تا ۱۵ مهر ۶۱، شروع مأموریت برای عملیات والفجر مقدماتی، عملیات والفجر مقدماتی، مجروحیت از ناحیه سینه، دوران بارداری مریم، شهادت، سالهای انتظار، بازگشت آزادهها، ازدواج مریم و بازگشت اختصاص دارد. بعد از سیزده سال، پیکر شهید علی تورانلو در عملیات تفحص پیدا شد.
فاطمه وفاییزاده، نویسنده کتاب «حدیث بابا» پیش از نگارش این اثر، کتابهایی همچون «خوشا سرو»، «دیدار جان» و «حجت چریک» را به نگارش درآورده است. گفتوگوی مکتوب ما با این نویسنده حوزه دفاع مقدس را در ادامه میخوانید:
لطفا توضیح مختصری درباره موضوع و عنوان کتاب بفرمایید.
حدیث بابا، کتاب در واقع، زندگینامه شهید علی تورانلو است. اسفند سال 1362، موقع عملیات خیبر، شهید تورانلو، همسر و دخترش (حدیثه) را که هنوز چهل روزش هم نشده بود، به خدا سپرد و راهی جبهه شد. عنوان کتاب، در عین حال که به معنای "سرگذشت شهید علی" است، اشارهای به نام دخترش، حدیثه، دارد. "حدیث بابا" از دو زاویه قابل تامل است: هم حدیثه نقش مهمی در زندگی علی تورانلو داشته که دلکندن از او کار بسیار سختی بوده است؛ هم زندگی شهید برای دخترش الهامبخش و دلگرمکننده است.
چه شد تصمیم گرفتید درباره شهید علی تورانلو بنویسید؟
شهید یکی از فرماندهان لشگر محمد رسولالله بودند که قرار بود زندگینامه ایشان نوشته شود. ویژگیهای جذابی در زندگی ایشان وجود داشت، مثل خصوصیات فردی او که منظم و منضبط بود، یا محل زندگیاش که در روستا بزرگ شده بود و نکته دیگر اینکه پیکرش بعد از 13 سال برگشت. خانواده با اینکه میدانستند علی، شهید شده است؛ اما همچنان چشمانتظار بودند. عنصر انتظار و چشمبهراهی برای روایتکردن، ویژگی قابل توجهی بود.
کار نوشتن کتاب چقدر به طول انجامید و برای تألیف آن با چه موانعی مواجه بودید؟
نوشتن کتاب، حدود دو سال زمان برد. برای نوشتن، مصاحبه با خانواده و دوستان را در اختیار داشتم که طبیعی است بهخاطر گذشت زمان، اختلافهایی در خاطرهها وجود داشت که با مصاحبه تکمیلی تا حد ممکن برطرف شد.
اگر قرار باشد مقایسهای در بین کتابهایی که درباره رزمندگان نوشتهاید ارائه کنید به چه موارد قابل اعتنایی اشاره میکنید؟
در کتابهای سرگذشت شهدا که من افتخار رواییکردن زندگیشان را داشته ام، شباهتی وجود دارد و آن اینکه این کتابها زندگی آدمهایی است با خلوص زیاد.
دوری از بزرگنمایی و بزرگگویی درباره شهدای دوران دفاع مقدس یکی از مطالبات جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده برای مصونیت از این اتفاق چه باید کرد و چگونه میشود از آفت چنین اتفاقی دور ماند؟
پرداختن به جزئیات زندگی شهید و همهجانبهنگری.
مهمترین پیام کتاب حدیث بابا برای نسل جوان چیست؟
استفاده از لحظهلحظه زندگی.
در حوزه ادبیات دفاع مقدس، روایت ها به شیوه خاطره موثرتر است یا رمان و داستان؟
مسلما هرکدام از این گونهها ویژگی خود را دارند. در رمان، دست نویسنده برای شخصیتپردازی بازتر است و در خاطره، استناد کار مهم است. با این وصف، امانتداریِ خاطرهها و مستندنگاری نباید کار را خشک و غیرجذاب کند.
این روزها مشغول نوشتن کتاب جدیدی هستید؟
بله. زندگی شهید جواد واضحیفرد که سومین شهید از خانواده واضحیفرد هستند.
نظر شما