گفتوگو با شایسته تقدیر سیوهشتمین جایزه کتاب سال ایران:
خواجهتاشکندی رخدادهای فرارود را بیهقیوار صحنهپردازی کرده است
حسن شجاعیمهر میگوید: در این کتاب خواجه تاشکندی با انتقاد از نحوه حکومتداری خانات و از جوری که حاکمان و والیان به مردم روا میداشتهاند، انتقاد کرده و رویکرد او در این تاریخ رویکردی اجتماعی-سیاسی است و به تاریخ معاصر اقوام مختلف به ویژه ازبکان در فرارود توجه داشته است.
در ابتدا درباره خواجه تاشکندی بگویید که در چه دورهای میزیسته و در آن دوران چه رویداد تاریخی اتفاق افتاده و چه فضایی را تاریخنویسی کرده است؟
محمدصالح خواجه تاشکندی سال 1246 ق در تاشکند زاده شده و در زندگی خود، دوره حکومت محمدعلی خان تا آخرین خان امارت خوقند را تجربه کرده است. او یکی از عالمان پر نفوذ تاشکند و استاد مدرسه علمیه بوده و در تاشکند «دبیرستانخانهای» داشته که پسران سید خدایارخان نیز از جمله شاگردانش بودهاند. خواجه تاشکندی در سن 36 سالگی در نبرد تاشکند حاضر بوده و وارد میدان جنگ نیز شده از این رو شرح کاملی از رخدادهای مهم تاریخی تاشکند، در پیش از جنگ و در هنگام جنگ با روسها و پس از تصرف و سلطه روسها بر تاشکند و همچنین صحنههای جنگی که در آن حضور داشته و به چشم دیده؛ ارائه داده و بیهقیوار صحنهپردازی کرده است و چنان مهارتی در این کار از خود نشان داده که خواننده متن میتواند خود را در آن صحنه تجسم کند. او تا سن 54 سالگی تاریخنویسی خود را ادامه داده و تاریخی از دره فرغانه، وضعیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی و آداب و رسوم و همچنین حوادث طبیعی و غیرطبیعی و روابط سیاسی امارت خوقند با روسها و سایر امارتها و دولتها و همچنین سیاست حاکمیتی روسها و وضعیت شهر تاشکند در این دوران و نقش بازیگران سیاسی امارت خوقند در آستانه تهاجم روسها نگاشته است.
همانطور که از مطالب کتاب برمیآید این کتاب متنی کمنظیر برای مطالعه تحولات دو قرن اخیر در فرارود و آسیای مرکزی است و پژوهشگران تاریخ ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان میتوانند از آن بهره ببرند. مهمترین بخش کتاب «تاریخ جدیده تاشکند» کدام بخش است و چه نکاتی را برای پژوهشگران روشن میکند؟
این کتاب بازنمایی مفیدی از هویت تاریخی ازبکان در فرارود دارد. هویت تازهای که با چنگیز خان، بابر خان و امیر تیمور آغاز میشود و با خانهای خاندان مینگ در امارت خوقند و امیران خاندان منغیت در امارت بخارا ادامه مییابد. سه شخصیت چنگیز، بابر و تیمور در تاریخ نقش هویت سازی بسیار مهمی دارند و محمدصالح خواجه ایشان تاشکندی در تاریخ خود توجه ویژهای به امیر تیمور دارد. وی بر طبق سنت تاریخنویسی تاریخی از آدم تا زمانه خودش را نوشته است که در حدود نیمی از کتاب که از تاریخ پیامبران شروع و به تاریخ سلاطین امارت خوقند میرسد. بخش با اهمیت کتاب رخدادهای میان سالهای 1267 تا 1304 ق تاشکند است. چون محمدصالح خواجه تاشکندی در مجالس مهم حکومتی و جلسات بزرگان تاشکند و حتی جلسات روسها با خواجگان تاشکند و در مجلس معاهده صلح و مجالس چرنیایف با بزرگان تاشکند و در مجالس مشورتی خواجگان تاشکند در امور مهم سیاسی حضور داشته و طرف مشورت بوده مطالب مهمی را از آن دیدارها در تاریخ خود نقل کرده است.
شاید بتوان گفت با مطالعه این کتاب چگونگی فرارود در نیمه دوم سده سیزدهم هجری همزمان با سلطه روسها روشنتر میشود. هر چند با ارزشترین رخدادهای این کتاب شامل نبرد تاشکند است که به گفته مولف «تا ایام تحریر حوادثات این تاریخ جدیده تاشکند که در تاریخ سنه 1285 (ق) بود» نوشته شده است. خواجهتاشکندی در بخشی از تاریخ خود که در صحنه حاضر بوده است و رخدادهایی را که به چشم خود دیده روایت کرده است، بیهقیوار صحنهپردازی کرده است و چنان مهارتی در این کار از خود نشان داده است که خواننده متن میتواند خود را در آن صحنه تجسم کند. مانند ماجرای تیر خوردن ملا علیم قل از روسیه و نصارا در جنگاه؛ رویداد خزینه پادشاهی سید سلطان سعید خان؛ صحنه تکفین و جنازه خوانی ملا علیم قل.
چگونه نسخه خطی کتاب تاریخ جدیده تاشکند برای تصحیح به دست شما رسید؟ آیا پیش از این کتاب تصحیح نشده بود؟
در بهار سال 1392 استاد بزرگوارم دکتر غلامحسین زرگرینژاد کپی نسخه خطی کتاب تاریخ جدیده تاشکند موجود در کتابخانه وزارت خارجه ایران را در اختیار من گذاشت و امر به تصحیح فرمودند. به دلیل اهمیت این متن مهم تاریخی برای پژوهشگران این حوزه از تاریخ ایران، مدت سه سال به صورت ناپیوسته برای ویرایش و پژوهش این متن وقت صرف شد. در اواخر سال 1395 نسخهای از این کتاب که در برلین به همت سید علی موجانی چاپ شده بود و وی در آن زمان رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در آلمان بود، به دستم رسید. آن را با کار رو به اتمام خودم مقایسه دقیقی کردم و دیدم علاوه بر نداشتن مقدمه و توضیحات کافی و نمایههای کامل، متاسفانه بیش از سیصد غلط لغوی و تاریخی در متن کار ارائه شده ایشان موجود است. از این رو و به سبب تشویق مجدد استاد بر آن شدم کار خود را به چاپ برسانم.
در این مجموعه قطعه عکسهای بینظیری آمده است که شاید در کمتر اثری بتوان آنها را یافت. درباره آلبوم عکس ترکستان که دربرگیرنده بخشهای باستانشناسی، مردمشناسی، فرهنگی، تاریخ و... است توضیح بدهید.
آلبوم ترکستان یک مجموعه بینظیر از 1200 قطعه عکس تاریخی از منطقه فرارود متعلق به سالهای پیش از 1917 م و به ویژه مربوط نیمه دوم سده نوزدهم میلادی است. این آلبوم شامل عکسهایی از مناطق مختلفی است که اکنون در ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان امروزی قرار دارد. این آلبوم در سال1871-1872 میلادی مقارن 1287-1288 قمری به دستور نخستین فرماندار ترکستان روسیه، کنستانتین پتروویچ فون کافمن(1818-1888م) پس از تصرف تاشکند در سال 1865م و سمرقند در سال 1868م در دوره تزار الکساندر دوم تهیه و منتشر شده است. این آلبوم برای آشنایی پژوهشگران روسی و غربی با منطقه ترکستان روسیه طراحی و در چهار بخش باستانشناسی، مردمشناسی، بازرگانی و تاریخ گردآوری شده است.
تهیهکننده اصلی آلبوم ترکستان کوون روسی بوده که با کمک برودوفسکی سه بخش این مجموعه را فراهم آورده و سایر بخشها توسط میخاییل ترنتیف افسر ارتش روس که شرقشناس، زبانشناس و نویسنده بوده و در لشکرکشی روسها به سمرقند میان سالهای 1867 تا 1878 میلادی حضور داشته؛ با کمک بوگایفسکی گردآوری شده است و عکاس این مجموعه نخوروشف از بخش توپوگرافی نظامی ارتش روسیه بوده و چاپ این اثر در تاشکند و سن پترزبورگ انجام گرفته است. مجموعه کامل این آلبوم در کتابخانه ملی ازبکستان، کتابخانه دولتی روسیه و کتابخانه کنگره ملی آمریکا نگهداری میشود. از این مجموعه با ارزش که عکسهای آن که به طور شگفتانگیزی با زمان و زمانه کتاب تاریخ جدیده تاشکند پیوند دارد تعداد یکصد و چهل عکس گزیده از تاشکند و مناطق تصرف شده به دست روسها انتخاب شده و در پایان کتاب آمده است. این عکسها به نحو جالبی کمک میکند که یک تصویر واقعی از متن کتاب را در ذهن خواننده تداعی کند.
کتاب تاریخ جدید تاشکنده و تاریخنویسی محمدصالح خواجه تاشکندی چه ویژگی و دستاوردی داشته است؟
خواجه تاشکندی برای گردآوری اخبار زمانه خودش و اعتبار سنجی آن اهتمام زیادی داشته و تاکید دارد که در تاریخ خود به احوالات ظاهری توجه نکرده است. با این حال در رخدادهای معاصر که او حضور نداشته به شیوه سنتی تاریخنگاری به «استماع از اهل ثقات» بسنده کرده و در جستجوی شواهد و مستندات تاریخی بر نیامده است. وی افزون بر اینکه عالم علوم دینی بوده و استاد مدرسه علمیه هم بوده است بر شعر و ادبیات پارسی هم تسلط زیادی داشته چنان که دیوانی به نام خمستان به سبک گلستان و بوستان سعدی سروده و از این رو نکته سنجی محمد صالح در توجه به اشعار طیف گستردهای از بزرگان ایران زمین به طبع ادیبانه او پیوند دارد. وی در دورهای در تاشکند زندگی کرده است که تاریخ این دوران با آشوب و قتل و غارت و ناامنی هم به واسطه حملات خارجی روسها و هم به واسطه قدرت طلبیهای قبایل و خانها لبریز بوده است. صالح تاریخ خود را در قالب فرهنگ و تمدن ایرانی ریخته و در اواخر سده سیزدهم هجری قمری هم شکل تاریخنویسی و هم محتوی تاریخ اندیشی این تاریخنویس تاشکندی منطبق با فرهنگ ایرانی-اسلامی است. یک نمونه جالب توجه این که در مباحثه با روسها با آوردن شواهد تاریخی از شاهنامه فردوسی مبنی بر مالکیت این سرزمین ادعای حاکمیت بر سرزمینهای اشغال شده را مطرح کرده است.
محمد صالح در بیان رخدادهای زمان خود که همزمان با تهاجم روسها به فرارود است دو مفهوم اجتماعی-سیاسی «تلاش دین» و «تلاش ولایت» را در تاریخ خود زیاد به کار برده است که در متون تاریخی هم عصر او کمتر دیده شده است. وی درک درستی از زمانه خود را نشان داده و فهم سنجیدهای از شرایط سیاسی، اجتماعی روزگار خود داشته با این که در هنگام جنگ به تلاش دین و تلاش ولایت اعتقاد داشته پس از شکست و ارزیابی قدرت نظامی روسها و در دوره پس از تصرف تاشکند در برخوردها و ملاقاتهایی که با روسها داشته درکی از قدرت سیاسی روسها و امکانات جدید آنها در دنیای مدرن پیدا کرده است. خواجه تاشکندی با انتقاد از نحوه حکومتداری خانات و از جوری که حاکمان و والیان به مردم روا میداشتهاند، انتقاد کرده و از سویی تهاجم روسها به فرارود را با حملههایی که در طول تاریخ به دره فرغانه شده و حتی لشکر کشیهای خان بخارا به قلمرو امارت خوقند متفاوت ارزیابی کرده است و این موضوع را به خوبی درک کرده است حمله روسها به تاشکند با همه حملات تاریخی گذشته متفاوت است. رویکرد او در این تاریخ رویکردی اجتماعی-سیاسی است و به تاریخ معاصر اقوام مختلف به ویژه ازبکان در فرارود توجه داشته است.
محمدصالح خواجه تاشکندی از چه منابعی برای نوشتن تاریخ جدیده تاشکند بهره برده است؟
خواجه تاشکندی برای نوشتن بخش نخست کتاب که مربوط به تاریخ پیشین بوده است طبق نوشته خودش از منابع تاریخی مانند تاریخ قیصری، تاریخ آل عثمانی، تاریخ جهانگشای، تاریخ ظفرنامه تیموری، تاریخ روضه الصفا، تاریخ سید راقمی، تاریخ مقیم خانی، تاریخ بابر خانی، عجایب الطبقات، تاریخ نادرشاهی، تاریخ تحفه الخانی، تاریخ شهرخ خانی، دیوان مناقب حضرت خواجه احرار ولی، تاریخ جوامع التاریخ، تاریخ طبری، تاریخ فرشته اکبر شاهی، مفتاح التواریخ، مطلع العلوم و تاریخ مولانا عشاق کاسانی خوقندی استفاده کرده است.
دیدگاهتان درباره جایزه کتاب سال چیست و چه پیشنهاد و انتقادی در این زمینه دارید؟
به نظرم این مراسم که سی و هشت دوره برگزار شده و تجربه بزرگی هم از آن به جای مانده و جایزه قابل توجهی هم داشته و امسال نیز برگزیدگان را هم در صنف نخبگان قرار داده است ولی یک نقطه ضعف بزرگ داشته و دارد. انعکاس اثر بخش فرهنگی در جامعه ما نداشته و همواره فقط به شکل فرمال برگزار شداست. این مراسم باید در همه مراحل از نامزد شدن تا انتخاب نهایی با برنامهریزی مفصل رسانهای، دانشگاهها، نهادها و انجمنهای فرهنگی را تحت تاثیر قرار بدهد و به این طریق در سطوح مختلف جامعه تاثیرگذار باشد.
مقایسه کنید با جشنواره فیلم و یا موسیقی ببینید چقدر برد رسانهای ضعیفی دارد؟ یک برنده در جشنواره فیلم چقدر از نظر اقتصادی تحت تاثیر قرار میگیرد؟ ارزش این تاثیر از جایزه چقدر بیشتر است؟ برگزیدههای سیوهشتمین کتاب سال چقدر منفعت اقتصادی بردهاند؟ چقدر این مراسم در فروش کتابهای منتخب تاثیر داشته است؟ آیا یک کتاب تخصصی دانشگاهی در همان دانشگاه و همان رشته فروش داشته است؟
این مراسم باید طوری برگزار شود که کتابخوان و کتابنویس زیاد کند و تاثیر فرهنگی عمیق بگذارد اما بیشتر به یک مراسم فرمایشی شباهت پیدا کرده و تاثیر فرهنگی وسیعی در جامعه نداشته است. امیدوارم سال بعد یک برنامه مفصل رسانهای از آغاز تا پایان داشته باشد و از هیجان مراسم انتخاب یک تاثیر اقتصادی برای ناشران و یک تاثیر فرهنگی برای جامعه حاصل شود.
نظر شما