رضا مختاری در نقد کتاب هدایتالله بهبودی:
نقل قولهای مستقیم به شاکله کتاب «رضانام تا رضاخان» آسیب زده است
رضا مختاری گفت: پژوهشگر تاریخ باید تکلیف خود را با راویان گوناگون روشن کند و اینکه کدام روایت را پذیرفته و آن را به محک گذاشته است. ما در این کتاب با کثرت نقل قولهای مستقیم مواجه هستیم که در بعضی جاها به شاکله کار آسیب رسانده است.
کتاب «رضانام تا رضاخان» به زاویه کمتر شناخته شده پهلوی اول یعنی سالهای پیش از قدرت او پرداخته و پس از بررسی چگونگی آن، با وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ پایان مییابد. آثار انقلاب اکتبر روسیه بر ایران، پایان جنگ جهانی اول، قرارداد ۱۹۱۹، ارتقای بریگاد قزاق به دیویزیون، سرازیری مستشاران نظامی و مالی بریتانیا به ایران، استحاله قزاقخانه روسی به انگلیسی و سیاست انگلستان در ایران بین دو جنگ جهانی از موضوعات اشاره شده در این کتاب هستند. همچنین، علاوه بر زندگی رضانام، رضاخان بعدی تا حدی زمانه او هم مورد بحث و نظر قرار میگیرد.
در ابتدای نشست هدایتالله بهبودی با اشاره به گفتهای از رشید یاسمی گفت: بعضی از ظرفا تاریخ را تاریک گفتهاند. اگر تاریخ تاریک است فلسفه تاریخ، تاریک در تاریک است؛ ظلمات بعضها فوق بعض. بعضی از ظرفا تاریخ را تاریک گفتهاند از جهت این که دسترسی به اخبار واقعی آن نیست و جوینده باید در ظلمات ایام به جستوجوی وقایع پراکنده عمری بگذراند. این مشابهت لفظی میان تاریخ و تاریک وقتی قوت میگیرد که کسی بخواهد قوانین و قواعدی برای تاریخ کشف کند و مانند سایر علوم نوامیس اصلی تاریخ را بیابد و بشناسد.
سپس گفت: درباره کمبودها و نادیدنیها بیشتر سخنان منتقدان را میشنوم که در چاپ بعدی کتاب آنها را مورد توجه قرار دهم.
سپس رضا مختاری به عنوان منتقد کتاب گفت: زندگینامهنویسی کار مشکلی است. کسی که میخواهد زندگینامه بنویسد باید دو ویژگی داشته باشد نخست اینکه در نویسندگی تبحر داشته باشد و دوم اینکه بر تاریخ اشراف داشته باشد که آقای بهبودی در هر دو مورد اشراف داشته است.
وی افزود: این کتاب برهه سختی از زندگی رضا شاه را انتخاب کرده است تا از گمنامی به پادشاهی رسیده است و نام کتاب نیز بردرگیرنده همین مساله است. در این دوره تاریخی کمبود منابع بسیار زیاد بود اما آقای بهبودی با قلمی روان توانسته کتاب خوشخوانی را فراهم کند.
مختاری ادامه داد: باوجودی که بهبودی قلمی روان دارد اما در بعضی از بخشهای کتاب کمتر از این قلم بهره برده است و ما با کثرت نقل قولهای مستقیم مواجه هستیم که در بعضی جاها به شاکله کار آسیب رسانده است. در بعضی مواقع نیز نقل قولها با نگاههای مختلف آمده که به وجهی از کار پژوهش آسیب رسانده است. پژوهشگر باید تکلیف خود را با راویان روشن کند و اینکه کدام روایت را پذیرفته و آن را به محک گذاشته است.
مختاری بیان کرد: بهبودی روایتهای مختلف را کنار هم آورده است و جنبه زندگینامهنویسی غلبه بیشتری دارد و در کتاب بیشتر با زندگینامهنویسی مواجه هستیم. تکلیف این موضوع باید روشن شود که برای شخص رضاشاه زندگینامه مینویسند و یا دوره رضاشاه را بررسی میکنند که پررنگتر شدن این مساله باعث میشود که از زندگینامه نویسی خارج شود و بین شخصیت حقیقی و حقوقی رضا شاه تفکیک قائل شود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: توضیحات درباره حوادث و اشخاص کافی نیست و در زندگینامهنویسی باید این را در نظر بگیریم که با مخاطب عام سروکار داریم اگر توضیحاتی ارائه میدادند مخاطب خاص ا میتونستند تغذیه کنند. در مراحل پایانی کتاب و زمانی که به کودتا میرسیم نقل قولهای مستقیم بسیار زیاد هستند و حتی این مساله به نوشتار کتاب لطمه وارد کرده است زیرا اینها یکدست نیستند و اگر آقای بهبودی این نقل قولها را به قلم خود مینوشتند و تحلیل میکردند کار یکدست میشد.
وی افزود: در ماجرای کودتا کمتر دیدم که در کتاب اشارههایی به عوامل داخلی شده باشد اما عوامل داخلی هم نقش داشتند زیرا عرصه سیاست در ایران به بنبست رسیده بود و بیشتر سیاسیون تبدیل شده بودند به افرادی که نیروهای نظامی را در اختیار بگیرند. نگاه به نیروها و عوامل داخلی بایسته است که باید بیشتر به آن پرداخته شود. بهبودی همواره در کارهایشان به اسناد داخلی نگاه ویژهای دارند و باید به عوامل و حوادث داخلی نیز نگاه ویژهای داشته باشند.
سپس حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی مهدویراد گفت: امروزه در حوزه مطالعات علمی و پژوهشهای دینی شیوهای رواج پیدا کرده که مستند کردن چندان هم لازم نیست اما این موضوع در تاریخ که دهها سند و گزارش وجود دارد مستند کردن متن بسیار مهم و از ضروریات است.
وی افزود: کمی شیوه دایرهالمعارفنویسی به علم تحمیل کردند یعنی ادعا و ارجاع و گاهی امکان دارد سندها در دسترس نباشد و این مساله باعث میشود به مطالب کتاب اضافه شود و به مدعا و ارجاع بسنده نشود. همچنین در کتابهای تاریخی ضرورت دارد که یک خط درباره شخصیتهای گوناگون نوشته شود در بعضی مواقع ویرایش کتاب هم خوب نیست و بهتر بود که جلد کتاب از قالب همیشگی آقای بهبودی خارج نمیشد و به همان شیوه سابق و در همان قطع به چاپ میرسید.
مهدویراد ادامه داد: برای مخاطبان در حد طلبه سطح اول مطالب کم و استنادها زیاد است و شکل عمومی کتاب کم است. همچنین یکی از نقاط مثبت کتاب ارزیابی است و خبرها ارزیابی شده و آخرین ارزیابیها آمده است. اگر در آغاز چند خط به نقد منابع میپرداختید بهتر بود و جای نقد منابع و تحلیل آن در آغاز کتاب لازم بود.
سپس علیاکبر رنجبر کرمانی درباره ویراستاری کتاب گفت: ویراستار حق ندارد در کار نویسنده دست ببرد و به عنوان ویراستار معیارها و استانداردهایی دارد. اگر در گفتوگوی شفاهی مولف را توجیه کند تا پیش از چاپ میتواند تغییراتی در آن ایجاد کند.
وی افزود: کتاب بین بیوگرافی و روایت تاریخی قرار دارد. رضاخان شخصیت مهم تاریخ است و نمیتوان فقط به بیوگرافی پرداخت و درباره زمانه چیزی ننوشت. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی معیار ویژهای ندارد که بخواهد آن را به نویسنده تحمیل کند و سیاست خاصی را دنبال کند که بر روایت حقیقت تاثیر بگذارد. کتاب «رضا نام تا رضاخان» اثری قابل قبول است و انتقادهای آقای مختاری به گونهای نیست که بخواهد به هویت کتاب لطمه بزند.
سپس سید مصطفی تقوی به عنوان منتقد سخنرانی کرد و گفت: در دوره پهلوی غلبه قدرت به تاریخنگاری بسیار بود و وانمود میشد که وقتی کودتا شد رضاخان برگزیده شد، درست است که رضاخان بیسواد بود اما دوراندیش و بلندنظر بود و توانست آدمهای استخواندار را به کار بگیرد و تحولاتی را در آن دوره ایران بهوجود بیاورد و ایران با سخنی نو و کادری نو بعد از جنگ جهانی اول ظهور کند.
وی افزود: کودتای سوم اسفند برای اجرای اندیشههایی روی داد و رضاخان اهل اندیشه نبود و تنها برای کاری که گمارده شده بود توانمند بود و غیر ازآن چیزی است که پهلویستایان مطرح کردهاند. در تاریخنگاری اگر اینها را درست ارائه نکنیم دچار آشفتگیهایی میشویم که در آینده تاثیرات مخربی خواهد داشت.
تقوی ادامه داد: تاریخنگاران در دوره پهلوی بایر برای رضاشاه یک سلسله و تبار و شجرهای ترتیت میدادند که با قامت آن سلسله هماهنگ باشد. وقتی رضا نام را تا رضا خان مطرح میکنند براساس جایگاه جایگاه رضا شاه قدرت وی را بازخوانی میکنند. ما با حجم سنگینی از روایتهای جعلی اغراقی درباره عقبه رضاخان مواجه هستیم که بسیار تاریخ آشفتهای داشته است؛ میگویند رضاخان در کودکی به شکلی بوده که همه از او حرفشنوی داشتهاند.
وی افزود: در تاریخنگاری دوره پهلوی باید همه چیز در آن تراز ردیف شود و ما با انبوه مطالب و تاریخنگاری مواجه هستیم که امثال محمدتقی بهار در این گرداب میغلتد و ناخودآگاه دوره رضا نام تا رضا خان را تحت سیطره رضا شاه مینویسند و این حجاب بزرگی برای فهم سلسله پهلوی است و مسائل آن دوره را واژگونه نشان میدهند.
تقوی بیان کرد: در تمام مسائلی که مطرح میشود در مقام رضا شاهی حضور دارد و کتاب آقای بهبودی در تاریخنگاری غبار زدایی کرده است و این رصد را انجام داده و روایتهای معقولی از رضا خان به دست داده است. در این کتاب از منابعی استفاده شده که تحت آن شرایط نوشته شده است اما از آن روایتها غبارزدایی کرده است. هنوز هم جای کار دارد که رضا خان را در حدی که بوده ببینیم نه اینکه تاریخنگاری درگیر پهلویستایان باشد.
این پژوهشگر تاریخ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ادامه داد: در دوره رضا خان غلبه تاریخنگاری پهلویستایانه بود که دوران پیش از کودتای پهلوی را بسیار اغراقگرایانه نوشتهاند که آقای بهبودی با نگارش این کتاب توانسته از آن غبارزدایی کند اما نقل قولهایی که در کتاب آمده است مخاطب نمیداند که این نقلقولها از چه کسی است.
اسلامی، دبیر جلسه نیز در سخنانی کوتاه گفت: در این کتاب اسناد بسیاری وجود دارد که دو هزار سند مربوط به وزارت امور خارجه است. در این کتاب به روایتهای یکسونگرایانه اکتفا نشده است. مطالعه و بهرهبرداری از کتب مختلف انگیسی و فارسی دست اول و همچنین کتابهای روسی نویسنده را ناگزیر به این کرده که روایات گوناگون را ببیند و عینیت را رعایت کند و آنها را بسنجد و کنار هم قرار دهد. تکثر رجوع به سند نیز باعث شده مطالب کتاب قابل تامل باشد.
نظر شما