سعید ناظمی، نویسنده و فارغالتحصیل دکتری ارتباطات در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است، نگاهی به مجموعه داستان «به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد» نوشته مجتبا نریمان داشته است.
این مجموعه، دربرگیرنده ۲۳ داستان کوتاه است که بهرغم تفاوت موضوعی در برخی از جهات، وجوه مشترکی با هم دارند. داستانهای این مجموعه را میتوان برگرفته از وقایع رئالی دانست که با قدرت تخیل نویسنده به اثرهای قابل تأملی تبدیل شده است. اتفاقهایی هرچند ساده و گذرا که وقتی سوژه داستانی نویسنده شدند، مرزهای پختگی را درنوردیده و به اثری قابل ستایش تبدیل شدهاند.
متن روان داستانها، استفاده از زبان و راویهای مناسب، استفاده از دیالوگها، مواجههها و استفاده بجا از گفتمان و لهجههای محلی مرتبط، ساختمان داستانهای نریمان را مستحکم و استوار کرده است.
نویسنده از زادگاهش بسیار تأثیر پذیرفته و این را میتوان در بسیاری از داستانهای این مجموعه بهخوبی مشاهده کرد. استفاده از تکیهکلامهای محلی و زبان محاوره جنوبی در برخی از دیالوگها، یا بهطور مثال، بیان غیر مستقیم اشاره به لهجه کُردی و روایت آن به زبان معیار، نشان از هوش نویسنده در تبدیل سوژه به اثر داستانی دارد. نویسنده بهزعم من داستانهایش را بسیار بازنویسی کرده است. کاری که امروز کمتر نویسندگان به آن مبادرت میکنند. اضافات و اطناب داستانهای خود را به حداقل رسانده و در بیشتر داستانهایش مخاطب را همراه و همدوش راوی در مسیر وقایع داستان هدایت کرده است.
«سارا» کاراکتری است که در برخی از داستانها بهتنهایی بار درام آن را به دوش میکشد و از این را شاید بتوان گفت بدون درنظر گرفتن تقدم یا تأخیر زمانی، برخی از داستانها از یک همگنی پنهان نیز برخوردارند.
نویسنده در این مجموعه داستان که به احتمال زیاد در توالی این چند سال اخیر نوشته شده است، تکلیفش را با بازگویی روایت و داستان روشن کرده و اولویت را بر آن گذاشته است. شاید استفاده از تکنیکهای داستانی نظیر جریان سیالذهن خاصه در داستان آخر، مخاطب را در الگوریتم زمانی حیران کند ولی باز هنر پیرنگ قوی در داستان و داستانهای دیگر مخاطب را از این سردرگمی رها میکند.
نویسنده قرار بر آن ندارد که ایدئولوژی خاصی را به مخاطبان خود تحمیل کند بلکه شرح روایت داستانها با تعلیقات بهجا و تبحر نویسنده بر استفاده از عناصر داستانی اثر را به کاری تأثیرگذار و اندیشهمدار تبدیل کرده است.
هرچند مفاهیم برخی از داستانها در فضای رئال، تکلیف مخاطب را با درک مفهوم آن روشن میکند اما در همین وضعیت لایههای پنهان اجتماعی مورد نظر نویسنده نیز به طور غیرمستقیم بازگو میشود. لایههایی که شاید هدف اصلی او از نگارش داستان باشد.
طنزهای ظریفی در بسیاری از داستانها وجود دارد که به اثرگذاری بیشتر آن کمک شایسته کرده است. طنزی که اگرچه در برخی از جاها به هجو پهلو میزند و از باب استفاده از برخی کلمات نامرتبط در متن یکدستی روایت را ناهمگون جلوه میدهد اما مخاطب از خوانش آن لذت میبرد و این نشان از قدرت پردازش ذهن نویسنده میباشد و نشان میدهد که او در این امر موفق بوده است.
جالب این که نویسنده با پرهیز از خودسانسوری مفاهیم خود را به شایستگی ابراز میدارد و از گفتن آن ابایی ندارد.
این مجموعه نشان میدهد که میتوان از دل سوژههای تکراری زاویههای پنهانی را کشف کرد و از آنها داستانی ساخت که مخاطب از خوانش آن احساس رضایت کند.
این آغاز، به جامعه ادبیات داستانی نوید این را میدهد که نویسندهای دیگر از خطه جنوب برخاسته و حرفهایی دارد که نمیتوان او را نادیده گرفت. شاید صبوری مجتبا نریمان برای انتشار نخستین اثر داستانیاش شیوهای آموزنده برای کسانی باشد که در انتشار کتابشان تعجیل میکنند.
با اینکه در بسیاری از داستانها ردپای نویسنده و راوی بر هم منطبق میشوند اما هنر نگارش نویسنده، همیشه فاصله ظریف صاحب اثر با راوی را حفظ میکند. ریتم مناسب، فضاسازی، شخصیتپردازی و دیالوگهای حسابشده داستانها، مجموعه را خواندنی و لذتبخش کرده است.
مجموعهداستان «به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد» در ۱۵۵ صفحه و توسط انتشارات نریمان در بهمن ماه ۱۳۹۹ به زیور طبع آراسته شده است.
نظر شما