جعل عمیق به عنوان شدیدترین نمونههای شبه گفتمانی در عصر حاضر در کتاب «عبور از گفتمان» بررسی شده است.
اما بخش بعدی این اثر به گفتمان اختصاص دارد و موضوعاتی مانند فرضیه عبور گفتمان، مسخ و استحاله نشانهها، اعتبارزدایی و هویتزدایی سوژگانی، هویت ریزومی در آن مطرح شده است.
نویسنده در ادامه موضوع قابل بررسی به مباحثی همچون مولفه هویتی سوژهها، اسامی، چهره، مدرک و شغل، هزارتو و قانون تصادف، استفاده نمادین از نشانه شمایلی، نظام تعاملی نشانهها در راستای ارزشگذاری و ارزشزدایی، درهمشکستن افق ذهنی خواننده، روایتشکنی، چتر گفتمانی، ظهور شبه گفتمان، نگاه جهانشمول، غایت گفتمان جهانشمول، عبور از «گفتمان» به «شبکه»، کارکرد شبه گفتمانی جعل عمیق و شایعه، کارکرد شبه گفتمانی جعل عمیق، جعل «صورت بیان» در جعل عمیق و کارکرد شبه گفتمانی شایعه و تقلب از دیگر موضوعاتی است که در کتاب به تفصیل به آن نویسنده پرداخته است.
به اعتقاد نویسنده، وقتی از نظریهپردازی سخن میگوییم با نظریات مختلف در خصوص چیستی نظریه و پردازش آن مواجه میشویم. اینکه نظریهای پرداخته شده باشد یا صرفا نگارنده مدعی ارائه آن باشد چیزی نیست که به صرف ادعا بسنده باشد بلکه نظریه امری اجماعی است و جز از رهگذر تایید جامعه علمی قابل دفاع نیست، ولو اینکه تایید مدتها به تاخیر افتد. او در این باره یلمزلف را مثال میزند و میگوید: «یلمزلف در تمهیداتی بر نظریه زبان میگوید نظریه امری استقرایی به معنی استقرای جز به کل یا استقرای تعمیمی نیست بلکه مجموعهای است از گزارههای برآمده از تجربیات محقق که در تجارب او ریشه دارند و پیشاپیش برای آن هیچ تاییدی جز دلبستگی محقق به آنها نداریم اما مسئله این است که این گزارههای مفروض بتوانند در تجربه اعتبار کسب کنند، آن هم نه به این صورت که اعتبار نظریه به تجربه باشد بلکه نظریه بتواند تجاربی را معتبر سازد.»
کتاب بر ایده عبور از گفتمان متمرکز شده است و به اعتقاد مولف پیشدرآمد عبور از گفتمان، یک وضعیت شبه گفتمانی است که بر اثر رشد تکنولوژی ظهور یافته است. برای تبیین این وضعیت، در بخش پایانی کتاب با انتخاب نمونههایی از جعل عمیق به عنوان شدیدترین نمونههای شبه گفتمانی در عصر حاضر ساز و کار این وضعیت را که خود نظریهای خودبسنده در چارچوب دانش معناشناسی باید تلقی شود تبیین کرده است.
همچنین در پایان وضعیت جعل عمیق، نحوه شکلگیری وضعیت شبه گفتمانی و از بین رفتن ساختارهای مرجعیت گفتمانی را در اثر شایعه به طور مختصر بررسی کرده است.
کارکرد شبه گفتمانی شایعه و تقلب
شایعه و تقلب نیز همانند جعل، در نظام حقیقتشناسی دستکاری میکنند و باعث میشوند در فرایند معنایی، ماده محتوایی حقیقت با ماده محتوای دروغ جایگزین شود. در این دو نیز دستکاری در صورت بیان رخ میدهد و در سیر تحول معنایی به قلب حقیقت میانجامد. در لغتنامه دهخدا، شایعه چنین معنا شده است:«در تداول امروز، خبرهای بیاصل است که در میان مردم بر سر زبانها باشد.»
به بیان نویسنده، آلپرت و پستمن شایعه را چنین تعریف کردهاند: «شایعه یک موضوع خاص گمانی بدون وجوه ملاکهای اطمینانبخش رسیدگی است، که معمولا به صورت شفاهی، از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد. در این تعریف بر یکی از ویژگیهای خاص و مرکزی شایعه تاکید شده است و آن، اصرار بر این است که شایعه در غیاب ملاکهای اطمینانبخش، ساخته میشود. از این رو شایعه «یک پدیده اجتماعی» است و از این رو، برای برساختن آن «حداقل به دو نفر نیاز است»
از نظر آلپرت و پستمن، برای وقوع شایعه دو شرط اصلی وجود دارد:«اولا موضوع شایعه باید برای گوینده و شنونده از اهمیت برخوردار باشد و ثانیا وقایع حقیقی باید در نوعی ابهام پوشیده باشند این ابهام میتواند با نبود اخبار دقیق یا به وسیله برخی تشنجات عاطفی که فرد را مجبور میکند که نتواند یا نخواهد واقعیتهایی را که در اخبار مطرح شده بپذیرد القا شود.
در قسمتی دیگر مولف به مشکل امروز رسانهها در شایعهسازی اشاره کرده و بیان کرده است: «آن زمان که آلپرت و پستمن درباره شابعه پژوهش میکردند معضل امر جعلی تا این حد نبود. در آن زمان، رسانه عمومی رادیو بود و این رسانه گذشته از ظرفیت شایعهسازی پایین در نسبت با شبکه مجازی فعلی، خود نهادی بود که تا حد زیادی زمینه کنترل بر آن فراهم بود. حتی تلویزیون نیز چنین وضعیتی داشت و هنوز دارد. این دو رسانه، حتی تا حد زیادی مرجع به شمار میرفتند اما فضای مجازی امروز مبتنی بر تولید فردی محتوای رسانهای است و هرکس میتواند همزمان منبع قرار گیرد. امر باعث میشود حجم عناصر گفتمان پاد بیش از حد رشد کند.»
کتاب «عبور از گفتمان» نوشته محمد هاتفی در 248 صفحه به بهای 37 هزارتومان از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
نظر شما